صدا و سیما برای احیای کارویژه ها و مسوولیت های رسانه ای خود در جایگاه فراگیرترین رسانه ملی، ناگزیر از بازنگری و اصلاح برخی از رویکردهای خود است؛ مساله ای که از دید کارشناسان می تواند اعتماد جامعه به سیما را بازیابی کند.
تفسیر و پژوهش های خبری، گویا صدا و سیما به عنوان مهمترین رسانه رسمی فراگیر حکومتی در کشور، این روزها حال و روز چندان خوشی ندارد؛ این حال ناخوش را می توان در سکنات و وجنات این روزهای برنامه های سیما دید؛ برنامه هایی که با پایان یافتنشان، هر بار آغازگر بحث هایی تازه و جنجالی در رسانه ها و افکار عمومی هستند.
سریالی پر بیننده به یکباره با پایانی عجیب و دور از انتظار پایان می یابد، برنامه ای پرمخاطب یکی دو ساعت پیش از زمان پخش از کنداکتور پخش حذف می شود، بازیگران و مجریان از عملکرد مدیران سیما انتقاد می کنند، بخش های مختلف تولیدی و خبری یک شبکه روی آنتن یکدیگر را به سخره می گیرند، برنامه هایی با حضور مهمانانی به روی آنتن می رود که زندگی واقعی آنها با روایتشان از زندگی خود بسیار متفاوت است؛ اینها نمونه هایی از ضعف در عملکرد این روزهای صدا و سیما است که کارنامه مثبت آن در بخش های دیگر را هم زیر تاثیر قرار می دهد.
هفته گذشته بود که مجری خبر ساعت 22 شبکه سه، علت تاخیر 7 دقیقه ای در شروع بخش خبری را «رفتار غیرحرفه ای پخش شبکه سه» عنوان کرد و با پوزش طلبیدن از بینندگان، برنامه خود را آغاز کرد. هنوز مخاطبان اندر رفتار گوینده خبر در عجب بودند که روز بعد یکی دیگر از برنامه های شبکه سوم، گلایه های این مجری خبر را دستمایه شوخی خود قرار داد؛ شوخی ای که البته بی پاسخ نماند و در برنامه همان شب بخش خبری به شدت پاسخ داده شد. بخش خبری در گزارشی پزشکی در مورد سلامت قلب، تصاویری از حمله قلبی چندی پیش همان مجری پخش کرد؛ این تک و پاتک ها، سوژه ای جالب برای رسانه ها و شبکه های اجتماعی فراهم کرد.
این تنها رفتار عجیب بخش های مختلف سیما در ماه های اخیر نیست. چندی پیش یکی از مهمترین و پرمخاطب ترین برنامه های ورزشی تلویزیون به یکباره و به بهانه پخش مسابقه ای از فوتبال لیگ ملت های اروپا از برنامه پخش معمول سیما خارج شد. واکنش مجری این برنامه در گفت و گو با یک رسانه داخلی، اسباب واکنش تنبیهی مدیر شبکه و ممانعت از پخش این برنامه ورزشی در هفته دوم را هم فراهم آورد؛ مساله ای که اگرچه به نظر می رسد با وساطت دیگر بخش های سیما قرار است ختم به خیر شود، ولی وضعیت مدیریتی سیما را نقل محافل رسانه ها کرد.
پایان غیر منتظره یک سریال پرمخاطب و اظهارات بازیگر نقش اصلی آن در مورد آنچه «بدقولی صدا و سیما» و تغییر ناگزیر و دور از انتظار پایان سریال نامید، هم از دیگر رخدادهای عجبیب سیما در هفته های گذشته بود.
داستان مهمانان برنامه های پرمخاطب در صدا و سیما هم که سریالی قدیمی و جنجالی است. هنوز تصویر برنامه ها و گزارش های متعدد بخش های مختلف سیما در مورد «نابغه ای ایرانی» که بعدها کذب بودن ادعاهایش ثابت شد از ذهن مخاطبان پاک نشده بود که برنامه مشابه دیگری در سیما جنجالی شد. حضور میهمانی با فرزندی سرطانی که «به خاطر افت قیمت دلار و کاهش هزینه های میلیونی درمان فرزندش» اشک می ریخت در یک برنامه، توانست احساس نوع دوستی و اعتماد مخاطبان را برانگیزد و بیش از یک میلیارد ریال کمک نقدی را به حساب او روانه سازد.
چندی نگذشت که مشخص شدن ادعای غیر واقع این مهمان نیازمندنما، موجی از انتقادات را متوجه مدیریت سیما کرد.
این روزها سوال مهمی افکار عمومی را به خود مشغول کرده است. در صدا و سیما چه می گذرد که هر از چندگاهی چنین «گاف هایی» از فراگیرترین و پرمسوولیت ترین رسانه کشور سر می زند؟
به گفته منتقدین، دست و پنجه نرم کردن با چالش هایی چون ریزش مخاطبان، ضعف در جذب بیننده، کاهش اعتماد عمومی، هماوردی با رسانه های دیگر در فضایی رقابتی، عدم هماهنگی میان بخش ها و مدیریت های مختلف، عدم اتخاذ رویکردی بی طرفانه و غیر سیاست زده در برنامه سازی ها و ... برنامه های صدا و سیما را به سمتی سوق داده که به جای جاذبه برای مخاطبان دافعه ایجاد می کند.
این در حالی است که سال ها است کارشناسان و صاحبنظران با اشراف به این چالش ها و آسیب های آن، مدیران ارشد صدا و سیما را به بازنگری در سیاست ها و برنامه هایشان توصیه می کنند.
رهبر انقلاب هم بارها از عملکرد صدا و سیما انتقاد کرده اند.
رهبری خرداد ماه امسال در دیدار صدها نفر از دانشجویان دانشگاه های مختلف گفتند: «بنده در مواجهه با صداوسیما، چه در مدیریت فعلی و چه در مدیریتهای قبلی، همواره در موضوعات مختلف موضع انتقادی داشته و دارم.»
به نظر می رسد صدا و سیما برای گریز از بحران مهمی چون بی اعتمادی و ریزش مخاطبان ناگزیر از بازنگری جدی در سیاست ها و برنامه های کلان خود است. تولید برنامه هایی جنجالی و احساس برانگیز برای جذب مخاطبان بیشتر، تنها تاکتیکی است که به صورت مقطعی و گذرا بینندگان را پای تلویزیون خواهد نشاند.
تجربه نشان داده در برهه های حساسی چون دوره انتخابات و وقوع حوادث طبیعی و رخدادهای اجتماعی، بسیاری از مخاطبان نیاز به اطلاعات خواهی خود را از طریق رسانه های فارسی زبان بیگانه که نیات و اهداف فعالیت های رسانه ای آنان مشخص و عناد آنها با نظام هویدا است، تامین می کنند. این آسیبی است که وظیفه تدبیری اندیشی در مورد آن در وهله نخست بر عهده مدیران رسانه ای است که به خاطر گستردگی وظایف و مسوولیتهایش، «ملی» خوانده می شود.
ایرنا/