سخنی منسوب به بوعلی سینا هست که میگوید:
تریاک درمان همه دردی هست ولی خودش درمان ندارد!!
در دوره قاجار کشت گسترده خشخاش به منظور صادرات آغاز شد. در این دوران تریاک در صندوقهای ۱٫۲ شاهمنی (حدود ۶۰۰ کیلویی) صادر میشد. چون در طول مسیر حدود ۵ تا ۱۰ درصد به دلیل از دست دادن رطوبت از وزن آن کم شد وزن آن به یک پیکول چینی میرسید. در سال ۱۸۵۹ میلادی ۳۰۰ صندوق، در ۱۸۸۹ میلادی ۱۸۸۶ صندوق تریاک و در سال ۱۹۰۷ حدود ۱۰ هزار صندوق از ایران صادر شد که رشد سریع تولید این محصول را نشان میدهد.
به نوشته چاپ ۱۹۱۱ دانشنامه بریتانیکا؛ سود قابل توجه فروش تریاک موجب شد تا زمینهای مخصوص کشت غلات، پنبه و محصولات دیگر به خشخاشکاری اختصاص پیدا کند و نتیجه آن یک قحطی بزرگ در سالهای ۱۷۲–۱۸۷۱ بود که خشکسالی و عوامل دیگری هم در آن دخیل بودند. به ویژه در اصفهان که رودها و نهرهای زیادی در آن واقع بود. در شیراز، بهبهان و کرمانشاه بیشتر زمینها به کشت این محصول اختصاص یافت و همین موجب کمیابی و گرانی گندم و غلات دیگر شد. مرغوبترین تریاک معروف به تریاک عربستانی در دزفول و شوشتر کشت میشد و تریاک یزد و ساری و بابل هم تریاک مرغوبی بود.
در سال ۱۹۰۷ حدود نیمی از کل صادرات تریاک به چین میرفت. بیشتر صادرات به چین از طریق بندرعباس و بوشهر به بنادر هنگ کنگ و مالزی میرفت وبریتانیا دومین مقصد صادرات تریاک ایران بود. مقدار کمی هم از طریق زمینی به استانبول فروخته میشد و بخشی از آن پس از مخلوط شدن با داروهای محلی به اروپا فروخته میشد. بخشی نیز به زنگبار در شرق آفریقا فروخته شده و مقداری هم از طریق بلوچستان به هند قاچاق میشد.
بیشتر تریاکی که به لندن فروخته میشد دوباره صادر میشد. فقط بخش کوچکی در داخل انگلستان مصرف شده و از آن برای تولید کدئین استفاده میشد. به گفته دکتر رویل:
....... تریاک ایرانی ۷۵ تا ۸۴ درصد محلول در آب بود و ۱۳ تا ۳۰ درصد گلوکز (قند) داشت. این قند که نوعی تقلب برای افزایش محصول محسوب میشد، معمولا قبل از برداشت به کاسبرگ گل خشخاش مالیده میشد و درخشندگی و سختی تریاکها هم به همین دلیل بود. همچنین در برخی نقاط تریاکهایی که برای بازار چین ساخته میشد را پس از خشک کردن با کمی روغن (به اندازه ۵ درصد وزن تریاک) میآمیختند تا با ذائقه چینیها سازگارتر باشد....
بهترین تریاک ایران که بعدها به تریاک سناتوری شهرت یافت در ماهان کرمان کشت میشد. دکتر پولاک، پزشک ناصرالدین شاه در این مورد نوشته است:
..... تریاک ماهان بسیار قوی است. جنس نامرغوب از شاهزاده عبدالعظیم و کاشان و قم به دست میآید. مصرف آن عمومیت دارد، و مانند حشیش سرشگستگی ندارد و قبول عامه یافته است. تقریبا هر ایرانی که بتواند از عهده خرج آن برآید، حداقل روزی یک بار حب تریاک میخورد و در ساحل دریای کاسپین مصرف دو برابر مناطق دیگر است......
قیمت تریاک هم در این دوره بسیار ارزان بود. قهوهخانه عرش در خیابان چراغ گاز تهران از پاتوقهای شیرهایها و تریاکیها بود و در آنجا قیمت دو استکان چای ۳ شاهی و قیمت سه مثقال تریاک و یک وعده قلیان ۷ شاهی بود.
ناگفته نماند که در مقطعی از دوره قاجار که بجای خوردن، تریاک کشی رواج یافت. استعمار انگلستان برای آلوده ساختن هرچه بیشتر ایرانیان، سوخته تریاک را که از وافورها حاصل میشد، به دو برابر قیمت تریاک میخریدند و تریاک کشی بهانه ای شد برای درآمد بیشتر!! آنچه که مشخص است، این قضیه برای مدت کوتاهی بود و پس از چندی، آلودگان به تریاک باید وجه مواد مورد نیازشان را میپرداختند!!!
به امید روزی که هیچ انسانی در بندِ افیون نباشد که رستم دستان را نیز از پا خواهد انداخت.
ایرج میرزا نیز در قطعه ای که درباره نادر شاه گفته در جایی اشاره میکند که:
// روز دیگر منقل و وافورش آوردند پیش
// کند بستی و به سر زد حقه تریاک را
// امد او فوتی کند خاکسترش بر سر نشست
// صیقلی کردش مگر اپینه ادراک را
// زد لگد بر منقل و گفت ای امان کاین بد حریف
// بر سر مرد از همان اول بریزد خاک را