تصویر پیروز حناچی سوار بر دوچرخه واکنش های مختلفی در پی داشت. هر چند فقط روز سهشنبه این کار را انجام داد اما خبرساز شده.
عصر ایران؛ سروش بامداد - تصویر پیروز حناچی شهردار تهران سوار بر دوچرخه و در راه دفتر کار خود در روز سهشنبه بحثهای مختلقی را در فضای مجازی و محافل اجتماعی و حتی سیاسی برانگیخته است.
پررنگ تر از همه واکنش غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران است که در توییتر نوشت:«ای کاش آقای حناچی به جای دوچرخه صبح زود بدون ترافیک با ماشین میرفت در دفتر کارش و پیگیری و تلاش میکرد که زودتر صدها واگن معطل ماندۀ مترو به خطوط مترو ملحق شوند که صدها هزار مسافر مترو راحتتر و سریعتر برسند و ده ها هزار اتومبیل، کمتر بیرون بیایند.»
روزنامۀ «هفت صبح» از منظری دیگر به این «سوژه» پرداخت و قیمت دوچرخۀ برقی را بین 5 تا 6 میلیون تومان اعلام کرد و خرید آن را از توان شماری از دوچرخهسواران خارج دانست و بیش از دوچرخهسوار به دوچرخه و مدل و قیمت آن توجه کرد.
برخی این گونه کارها را «نمایشی» و گذرا میدانند و بعید هم نیست بگویند «آنچه برای تو آرزوست برای ما خاطره است». یعنی دیگران هم از این کارها کرده بودند اما ادامه نداشته است.
جدای اتهام نمایشی، بقیۀ موارد را در مجموع می توانست درست دانست اما همۀ واقعیت نیست و این موارد را نیز می توان یادآور شد:
1. شهردار جدید تهران هر روز با دوچرخه سر کار نمیرود. چون به کمپین سهشنبه های بدون خودرو پیوسته مانند دیگرانی که عضو این کمپین هستند حداقل روز های سه شنبه از خودرو شخصی استفاده نمیکنند و با اتوبوس، تاکسی، مترو یا دوچرخه رفت وآمد می کنند. آقای حناچی هفتۀ قبل تر با مترو و پیش از آن با اتوبوس رفت و هر سهشنبه با وسیله ای غیر خودرو این کار را انجام میدهد. بنا بر این تنها صحبت از دوچرخه نیست.
2. آقای کرباسچی خود 10 سال شهردار تهران بوده و در تاریخ بلدیه تهران نام او ثبت شده به گونه ای که اگر قرار باشد 5 شهردار مشهور و تأثیرگذار در 100 سال اخیر نام برده شوند کرباسچی هم یکی از آنهاست و می توان به بوذرجمهری، نیکپی، توسلی، کرباسچی و قالیباف اشاره کرد. بنا بر این به خاطر دارد که همان اوایل کار و در سال 69 که دستور داده بود گلدانهایی تعبیه شود انتقاد میکردند ساخت دستشویی مهمتر است یا نصب گلدان.
هر کاری می شد منتقدان می گفتند آیا فلان کار انجام می داد بهتر نبود؟ در انتقاد اخیر او نیز رگه هایی ازهمان فرهنگ دیده می شود. این که به جای این کار چرا آن کار را نکنیم. در حالی که چه با دوچرخه برود چه با اتوبوس می تواند و باید پی گیر واگن های معطل مانده باشد و ربطی به نوع وسیله ای که از آن استفاده می کند، ندارد.
3. شهردار سابق تهران - محمد علی افشانی - آن قدر ساکت و صامت بود و پشت میز نشین که صدای کرباسچی هم درآمده بود. از این رو حضور شهردار حناچی در میان شهروندان و فاصله گرفتن از روحیۀ بوروکراتیک را باید مغتنم شمرد.
خود کرباسچی در گفت و گوی مفصل خود با «اندیشه پویا» در بیان خاطره مربوط به احداث فرهنگسرای بهمن در محل کشتارگاه به حضور مستمر در صحنه و تماس شبانه رییس جمهور وقت (مرحوم هاشمی رفسنجانی) و ابراز نگرانی از وضعیت گوشت در غیاب کشتارگاه و رفع این نگرانی اشاره کرده است.
شهردارانی که در تماس مستقیم با شهروندان بودند بیشتر با انتظارات و مطالبات آشنا می شدند. کما این که خود کرباسچی جانشین شهرداری شد که بر اتومبیلی با شیشه های تیره می نشست و شهر و شهروندان را نمی دید و خیلی ها اساسا او را به یاد نمی آورند (مرتضی طباطبایی).
بنابر این از مواجهه و رخ به رخ شدن شهردار با شهروندان باید استقبال کرد. چه در اتوبوس و مترو چه سوار بر دوچرخه. مخاطبان شهردار تنها مراجعان شهرداری ها نیستند. چرا که اگر شهردار در دفتر کار خود محدود بماند و به شهر نیاید گمان می کند همه شهروندان پی گیر وضعیت ملک و خرید تراکم هستند. حال آن که شهردار متولی شهر است نه فقط ادارات شهرداری.
4. اصل حرف شهردار پیشین البته درست است. این که حمل و نقل با مترو سامان می یابد وهیچ اولویتی بالاتر از مترو نیست. مهم ترین استدلال حامیان انتخاب محسن هاشمی به شهرداری تهران نیز سابقه او در مترو بود. مترو به کاهش قیمت مسکن هم کمک می کند چون افراد احساس نمی کنند دست رسی آنان به مناطق دیگر مشکل است. از آمار تصادفات هم می کاهد و از همه نظر حُسن است. اما یادمان باشد آقای حناچی دوچرخه را جانشین مترو نکرده به جای خودرو استفاده کرده آن هم نه هر روز که فقط برخی از سه شنبه ها.
5. برخی می گویند این کارها نمایشی است. نمایش هم باشد اما مگر هر نمایشی بد است؟ در آموزه های دینی نیز ترویج کار نیک در زمرۀ تظاهرات نکوهیده نیست. ضمن این که برخی رفتارها انتظار ایجاد می کند و فرد را مقید می سازد.
6. اگر شهردار جدید تهران تنها به این گونه کارها روی می آورد جای نگرانی و درغلتیدن به پوپولیسم بود اما خوش بختانه وجه آکادمیک و نظری او سبب می شود برخی از عمل گرایی و رفتارهای صحنه رابرای ایجاد توازن بدانیم و اینها نکاتی است که شهردار اسبق در مقام دبیر کل کارگزاران می داند که اگر غیر این بود اعضای ارشد حزب در شورای شهرخاصه رییس شورا به حناچی رأی نمی دادند وبرای صدور حکم او نمی کوشیدند.
البته هنوز زود است دربارۀ عملکرد شهردار تهران قضاوت کنیم. موفقیت یا ناکامی او به عوامل متعددی بستگی دارد. اما همین که همه بر موضوع حمل و نقل تمرکز دارند قابل توجه است.
اگر شهردار سوار دوچرخه یا مترو نشده بود رسانهها و فعالان سیاسی هم به موضوع نمیپرداختند و اگر همین دستاورد را داشته باشد نیز قابل توجه است.
حضور شهردار در پهنۀ شهر و صحنۀ جامعه به هر بهانهای که باشد خوب است. چه سوار بر دوچرخه و چه حتی پیاده.
فراموش نکنیم برخی از کارها ولو نمادین خوب است. مثلا در روز جهانی معلولان در برخی از شهرها شهردار بر روی ویلچر نشست. معلوم بود که شهردار قرار نیست همیشه روی ویلچر بنشیند اما این پیام را داشت که به معلولان و با واژۀ درستتر و محترمانه تر «توانیابان» نیز مانند دیگر شهروندان نگریسته میشود.