شوشان - عبدالرحمن نیکسرشت:
حوداث سال تحویلی ۹۸ در اندیمشک و دزفول که منجر به قتل نفس، جراحت شهروندان و تخریب و غارت اموال عمومی گشت موجب حیرت، تالم و تاسف وجدان عمومی گردید.
از این بابت که دیده و یا شنیده شد که بعضی از مقامات و شخصیت های محلی، اعم از انتصابی و انتخابی در تشدید، صف آرایی و یا شبهه ناک کردن اختلافات بر سر مسایل جزیی مربوط به سرحدات و آمایش سرزمینی این دو شهردخیل بودند و عده ای دیگر از آنها، در جریان حل اختلاف مذکور هم بی نقش بوده و هم سکوت پیشه نمودند.
به هرحال به مصداق همه ی ایران سرای من است، از آنجایی که، علائق و آرمان های سرزمینی همواره قابل ستایش و مورد احترام هستند و توجه به توسعه و عمران همه ی شهرها برای شهروندان شان امری معقول و نوعی امتیاز بشمار می آید، به نظر می رسد این مهم، در صورتی محقق می شود که همه ی شهروندان ضمن رقابت های سالم محلی و منطقه ای نباید به وحدت ملی و یکپارچه گی ملت خود آسیب وارد سازند و به عبارت دیگر، همه باید بدانند که علائق و آرمانهای محلی، همواره ذیل هاله ی مقدس حب الوطن یعنی: چو ایران نباشد تن من مباد، قرار دارد و شایسته و سزوار نیست که جماعتی به بهانه ی حق خواهی و یا دفاع از شهر خود، بخاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشاند.
البته، امروز جهان به نهایت سلسله مراتب مدنیت خود رسیده است و می شود گفت، همه ی ما دیگر جزو شهروندان جهان هستیم، به گونه ای که اصل در توسعه پایدار، تبدیل به یک امر جهانی شده است چه در سطوح محلی، منطقه ای، ملی و جهانی که همواره این سلسله مراتب، باید دقیق، ظریف دنبال و بازتولید شود .
حالیه، چه فرقی می کند، که کدام کس حق به جانب است، اندیمشکی ها و یا دزفولیها، چنانچه، اگر خدای ناکرده، آنها تصور کنند که در این نظم بشری، تافته ی جدا بافته ای هستند و ایضا، می توانند فارغ از حفظ مراعات استانی، ملی و جهانی توسعه یابند، هرچند دغدغه های محلی آنها در خصوص پیشرفت و آبادانی شهرهایشان به حق باشد.
به اعتقاد نگارنده، آنچه در وهله ی اول، به یک شهروند اندیمشکی و یا دزفولی اعتبار می بخشد، میزان درجه ی خلوص و تعلق خاطر آنها، نسبت به این ارزش های والای انسانی، حس همگرایی و احترام متقابل نسبت به علائق و آرمانهای سرزمینی دیگران است، آری، آن چیزی که موجب توسعه ی پایدار شهرها می شود، به هیچ وجه، عصبیت و یا برنتابیدن دیگری بعنوان رقیب نیست بلکه همواره پذیرش شاخصه های عمران و آبادانی، یعنی مدرنیته، گفتگو، مصالحه احسنت و مفاهمه ی فراگیر، باید نصب العین قرار گیرند و هنر متولیان امر، اعم از انتخابی و انتصابی در امور تصدیگری و حاکمیت مطلوب نیل بر اجابت این ارزش های والای انسانی و مدنی است و همواره باید مدافع آرامش و صلح باشند و در حل و فصل اختلافات بر سر مسایل ریز و درشت بکوشند نه این که خود پرچم دار و لیدر اعتراضات و پیشقراول معترضان گردند.