شوشان - مهدی فرطوسی :
بحران سیل در خوزستان دیر یا زود، پایان خواهد یافت و مدیریت پیامدهای آن به احتمال زیاد دشوارتر از مدیریت خود بحران خواهد بود. صدها هزار نفر از مردم آواره شدهاند، و هزاران هکتار زمین کشاورزی زیر آب رفته است، و هزاران خانه نیاز به بازسازی دارند. به طوری که میتوان گفت که ما با بحرانی در سطح ملی برای مدتی نسبتا طولانی روبه رو هستیم.
وقتی که دغدغهها و نگرانیهای امداد رسانی به سیلزدگان از میان برود، باید برای مردم چشم انداز ساخت و زیر ساختها را اصلاح کرد. در این رخداد ناگوار فقدان زیرساختهای لازم برای روبه رو شدن با بحرانهایی از این دست، روشن شد، و شکاف بیاعتمادی میان جامعه و ساختار مدیریتی دربسیاری از مناطق سیلزده کشور از جمله در خوزستان به خوبی خود را نشان داد. از سوی دیگر مردم فهمیده ما نشان دادند که تا چه اندازه توان همکاری و فعالیتهای جمعی را دارند، و دلیرانه همه با هم برای کاهش خسارات این سیل ایستادند. امید این که یکی از کارهایی که پس از فروکشکردن سیل انجام شود، قدردانی از این توانمندی و برنامهریزی برای رشد و توسعه آن باشد.
مسئولان معمولا به حس بحران، حساسیت بیشتری دارند تا خود بحران، و تمام سعی خود را برای از بین بردن آن به کار می گیرند، حتی اگر هنوز بحران و پیامدهای ناشی از آن ادامه داشته باشد. با این کار خود را در برابر کوهی از توقعات و انتظارات تنها میگذارند. به هنگام نیاز در بحران، مسئولان هرچه تلاش کردند نتوانستند اعتمادسازی سریع و موثر مورد نظر خود را عملیاتی کنند، به این علت ساده که زمان بحران، زمان اعتماد سازی نیست، و ما باید از سرمایه اجتماعی و اعتمادی که پیش از آن میباید ساخته بودیم، استفاده میکردیم. در این بحران روشن شد که مردم و مسئولان منطق همدیگر را نمیفهمند، و زبان گفت و گو باهم را نمیدانند. یکی از اساسیترین دلایل تشدید بیاعتمادی، چهبسا همین باشد. مردم منطق حاکم بر حسابگریهای حاکمیتی را نمیفهمند و مسئولین منطق همدلکردن مردم را بلد نیستند.
این اعتماد از دل تقویت زیرساختهای اعتماد اجتماعی و همکاری اجتماعی و تقویت رابطهی ملت ـ دولت بیرون میآید، که باید جزیی از برنامهی توسعه همه-جانبه در استان باشد. برنامهای که توجه به زیرساختهایی همچون فاضلاب و سیلبند و ادارهی منابع را در قالبی متوازن از لحاظ توجه به همهی جنبههای عمرانی، انسانی، اقتصادی و فرهنگی مدنظر قرار دهد و چشم اندازی برای توسعه متوازن استان ترسیم کند. این بحران بار دیگر خطرات فقدان چنین برنامهی توسعهای را نمایان کرد.
تدوین چنین برنامهای و ایجاد شرایط لازم برای اجرایی شدن آن و خلق اعتمادی که پشتوانهی اجرای آن شود، از جمله اولویتهایی است که امیدوارم در کشاکش دستورکارهای سریع برآمده از سیل و روزمرگیهای جاری ساختار اداری، فراموش نشود. مهمترین بار اینکار بر دوش مسئولان امر، به ویژه فردی است که روز پس از فروکش کردن بحران سیل، عهدهدار پست معاونت عمرانی استانداری خواهد بود.
نام "مهندس فاضل عبیات" چند ماه پیش از این بحران برای تصدی معاونت عمرانی مطرح شده بود، و حالا ایشان با حکم وزیر کشور به عنوان معاون عمرانی استانداری خوزستان منصوب شدهاند. شاید مصلحت عمومی اقتضای آن را داشت که وزارت کشور یا استانداری خوزستان اعلام خبر انتصاب رسمی ایشان را به بعد از فروکش کردن سیل موکول می کردند. چرا که انتصاب یک شخصیت شناختهشدهی عرب برای مدیریت پیامدهای بحران، میتوانست نشان از عزم جدی دولت برای پاسخگویی به مطالبات، و پرداخت خسارات، و تقویت زیرساختهای استان داشته باشد.
با اینهمه، باید این مسئولیتسپاری را به فال نیک گرفت، زیرا امید است ایشان که فرزند همین منطقه و آشنا با پیچیدگیها و لوازم آن است، بتواند در روند تلاشهای دوران سخت بازسازی پس از پایان سیل، نقش مهمی ایفا کند. عبیات که از قضا هم با حوزهی آب و نیرو آشنایی دارد، و هم در فضای سیاسی کشور فعال بوده و از آن شناخت کافی دارد، بدون شک از دشواری بحران پیشرو و پیامدهای آن آگاه است، و نیک میداند که بحران اقتصادی و تبعات سیاسی-اجتماعی ناشی از پیامدهای سیل، میتواند آثار بلندمدتی داشته باشد. به عنوان نمونه، هفت سال از سیل شدید پاکستان گذشته است، اما پاکستان تاکنون از آثار آن ضربه رها نشده است. از طرفی بحران سیل و وعدههای متعدد مسئولان، انتظارات و مطالبات را به شدت افزایش داده است، بهگونهای که با توجه به منابع موجود میتوان پیشبینی کرد که پاسخگویی به همهی آنها ناممکن باشد و تراکم تدریجی نارضایتیها، پس از مدتی به یک سرخوردگی عمومی منجر شود، از آن دست که در کرمانشاه پس از بحران زلزله رخ داد.
پیداست که مأموریت او با خطراتی نیز همراه است. بیم آن میرود که فضای سیاسی به شدت تند و رقابتی موجود در سطح کشور و البته استان، و صف آراییها و قضاوتهای پیشینی حاکم بر آن، امکان فعالیت و اثرگذاری مجموعه ی مدیریتی استان و به خصوص معاونت عمرانی را کم کند. از سوی دیگر هر شخصی که در این شرایط عهده دار چنین پستی شود، نخواهد توانست همه ی توقعات و انتظارات را به سرانجامی رضایتبخش برساند که گله و شکایتی در آن نباشد. از اینرو میتوان دریافت که پذیرش این مسئولیت، در این شرایط به آن معنا است که نیت خدمت بالاتر از وسوسهی حفظ نام و اعتبار بوده است.
از سوی دیگر با مشاهده عمیقتر فضای امکانات، ظرفیتهای ناب و فوقالعادهای را میتواند دید. واکنش مردم به بحران سیل، یک واکنش غریزی اما درخشان بود. مردم خوب فهمیدند که با هم و در کنار هم میتوانند جلوی سیل را هم بگیرند. روحیهای که نه تنها در شرایط مقاومت بلکه به هنگام سازندگی و در زندگی روزمره میتواند به نیکی استفاده شود. خروش مردم و این انرژی عظیم با حس کردن بحران و خطر ظهور میکند. این درک را باید پاس داشت و قدر نهاد که در عرصههای خطر سخت بدان نیازمندتریم.
گزاف نیست اگر بگوییم از تجربههای این بحران می توان یک تحول مثبت و پیشروانه به وجود آورد. ما به «مدیریت پس از بحران» نیاز داریم. ظرفیت کار جمعی بلندمدت در این جامعه به شدت بالاست، و میتواند در جهت برنامههای توسعه و عمران استان به کار آید. شاید یکی از وظایف معاونت عمرانی در این میان، حفظ روحیه ی بحران باشد، نه از میان بردن آن. در این شرایط از مهندس عبیات انتظار میرود که طراحی و اجرای مدلی برای توسعهی استان را در میان اولویتهای استانداری جای دهد. مدلی که برآمده از دل زیست سبک زندگی و غنای فرهنگی مردم این استان باشد و برای اینکار از همهی ظرفیتهای استان و حساسیت اجتماعی شکل گرفته در پی بروز بحران اخیر، حداکثر بهره را ببرد.
میدانیم که مؤثرترین مدل توسعه، توسعه بومی و انسانی است. در نگاه متخصصان این حوزه، کار مشاوران توسعه، تسهیلگری و توجهبخشی به ظرفیتها و روشهای شناخت و بهرهگیری از فضای امکانات موجود است. آیا با مطالعه ی مدل همدلی مردم، می توان به مدل هایی برخواسته از دل این شیوهی زیست رسید؟ عربها مفهومی دارند به نام "نخوة" که در این بحران یکی مفاهیم کلیدی هم دلی مردم بود. پیدا کردن معادلی برای این کلمه، نفی غرض است، زیرا " نخوة" یک فرهنگ و یک سبک زیستن است. این کلمه با مفهوم "یاری گرفتن" پیوند دارد، اما "یاری گرفتن" حقی است که هر فرد یا جمعی در جامعه، برگردن یاری دهنده دارد.
مطالعهی مفاهیم اصلی فرهنگ این جامعه، گام نخست نزدیک شدن به منطق آنهاست.با آشنا شدن، احترام گذاردن و به کارگیری منطق و فرهنگ مردم این جامعه، میتوان آنها را با برنامههای عمرانی همراه ساخت و توسعه را به یک دغدغه و وظیفه ی عمومی در استان بدل کرد.
همت کنیم که وضعیت نامطلوب ما بهتر شود، و در راه بهتر شدن آن قدم برداریم. مردم نشان دادند که هر کسی در این راه قدم بردارد، تنها نخواهد بود.