شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :
برای مردی می نویسم که زیاد لازم نیست از حسنات و خدمات او قلمفرسایی کنم چون دشمنان او معترف به سلامت و کارآمدی وی بودند تا چه رسد به دوستان و دیگر شهروندان.!
امروز پنجشنبه 26 اردیبهشت 98 شورای پنجم شهر اهواز با یازده رای منصور کتانباف نصب شهردار اهواز را استیضاح و برکنار کردند بدلایلی که ظاهرا می گویند هدف از برکناری وی، ایجاد تحولات نوین در مدیریت شهری بوده است.
آری، همان شهرداری که او را به دلیل پاکدستی و فساد ستیزی با 13 رای قاطع بسر کار آوردند. اما، دیری نپائید پس از گذشت دو سال و اندی به بهانه و انگیزه ای که بیان نمودم در بهت و ناباوری عذر او را خواستند !
حالیه، اینجا سه سوال اساسی برای شورای شهر و سپس برای استاندار و وزارت کشور پیش می آید.
1 - چه تضمینی هست بعد از عزل کتانباف علاوه بر این که ما به حداکثر خواسته ها و آرمان هایمان برای عمران و توسعه شهری اهواز نرسیم، لذا همین اموری که می توانستیم دست و پا شکسته در این وضعیت بداقتصادی، حفظ و کنترل نمائیم از دست نرود و دچار بحرانی بدتر نشویم.
یعنی؛ در پرداخت دستمزدها، انجام پسماند، و خدمات شهری و سایر وظایف ذاتی شهرداری کارها مختل نشوند و شهرداری اهواز از این که هست مفلوک تر نشود.!؟
2- چه تضمینی هست شهرداری بعد از کتانباف، به جای پرداخت به امور اصلی در چرخه های فرعی و حاشیه ای نیفتد آنچه در شورای سوم همگان ملاحظه کردند.!؟
3 - همگان می دانند کتانباف دژ محکمی در مقابل جریان نومانکلاتوری(مدیران امتیازخوار) که شهرداری را حزب سیاسی و بنگاه املاک و مستغلات می خواهند، آری، همان جریانی که بیشترین آسیب را به سلامت و کارآمدی در مدیریت شهری وارد می سازد، با این وجود استاندار و مقامات دلسوز، چه تدابیری در دفع شر از این جریان بودجه خوار و فلج کننده امور اندیشیده و در دستور کار خود دارند.
به هرحال، در این مقطع زمانی، آنچه برای ثبت درحافظه ی تاریخی باید نوشت تا در آرشیو شکسته ی شهر اهواز بماند تنها شعری سپید و مختصر خواهد بود که تقدیم منصور کتانباف می نمایم به پاس دلاوری هایش در طول خدمات صادقانه اش، بخصوص در نجات شهر اهواز از بحران سیلابی ماه های گذشته، آری، این شعر تقدیم می گردد به همان دلیری که بجای گرفتن مدال استیضاح گردید.
****
مترسک
روی پست چرت نزن.!
زیرا که مزرعه
مصون از دستبرد گنجشکان نیست.
حالا-
ارعابی در کار نیست.!
هرچند که دزد از پاسبان می ترسد.