شوشان - علی عبدالخانی :
فلاسفه و منطق دانان در باره منطق این نظر را می دهند:
" منطق به معنی قانون صحیح فکر کردن است و راه و روش صحیح فکر کردن و درست اندیشیدن و نتیجه گیری کردن را به ما می آموزد ".
دوستی تعریف می کرد که در یکی از روزهای پر کار اداری به قسمت ارشادی - انضباطی شرکت احضار شدم و مسئول مربوطه قبل از آنکه به تبیین صورت مسئله و چرایی احضار بپردازد، عریضه ای طولانی در مدح کارکنان منضبط و لزوم رعایت انضباط از سوی همه همچنین مذمت مصرف دخانیات در فضاهای سرپوشیده و غیرسرپوشیده و رعایت الگوی مصرف انرژی خصوصاً برق و بنزین در شرایط خاص اقتصادی فعلی و بسیاری موضوعات غیر مرتبط دیگرا را آغاز و حدود ۲ ساعت از وقت خود و من را صرف این خطبه ی انضباطی - بهداشتی - اخلاقی بسیار بلند نمود و گفته های خود را با یک جمله به پایان رساند و آن اینکه: شما از این به بعد به طبقه نُهم عمارت نروید و اگر هم می روید اولاً اعلام کنید ثانیاً پنجره های انجا را قبل از برگشتن، ببندید!!.
دوست من که روحش هم از ماجرای طبقه نُهم و قضیه ی پنجره ها خبر ندارد از این متعجب بود که مستند این ادعا یا اتهام از سوی مقام مسئول چه بوده و ایشان بر اساس کدام داده و منطق و یقین به خود اجازه این همه نصیحت و پرس و جو می دهد.
دوست من از مقام مسئول پرسید: شما از چه طریق به این قطعیت رسیدید که من ولو یک بار به طبقه نُهم رفته ام و پنجره ای از پنجره های آنجا را باز کرده ام و... ؟ که پاسخ مرشد مسلط و فهیم اداری شرکت این بود:
ما در همه جا چشمان و عیون تیزبینی داریم که همه چیز حتی موضوعات پیش پا افتاده را رصد می کنند و به اطلاعمان می رسانند؟
دوست من می پرسد که آیا عیون شما به نسبت تیزبین شان، دارای مشخصه هایی از قبیل انسجام شخصیتی، صداقت و انصاف هستند یا اینکه شما با فرض بودن چنین اوصافی در آنها، کلام شان را حمل بر صحت می کنید؟
مقام مسئول پاسخ می دهد که چشمان تیزبین ما ممکن است از کارکنان و کارمندان و حتی طبقه مادون کارمندان باشند زیرا تجربه ثابت کرده که یک نگهبان یا آبدارچی هم بدلیل تردد فراوان و سرک کشیدن در قسمتهای مختلف بهتر از دیگران می تواند اخبار را ببیند و تجزیه و تحلیل کند و آنها را در کمال امانتداری به ما برساند؟
دوستم به مسئول ارشادخانه ی شرکت می گوید: و اگر ثابت شود که معتمدان شما اخبار دروغ برایتان فرستاده اند و کُل ماجرای طبقه ی نُهم ساختگی و ناشی از بیماری چشمان و عیون مورد وثوق شما بوده، در این صورت تکلیف این احضار و ۲ ارشاد چه می شود؟ آیا با آن چشمان خطا بین و دروغ نگر، متناسب با تخلف و خطایشان برخورد خواهید کرد؟
جواب ایشان به دوست من این بود: بلاخره در هر کاری ممکن است نسبتی از خطا وجود داشته باشد و آنها انسانند و جایز الخطاء...
این قصه ی تلخ در برخی از موسسات و ادارات به وفور دیده می شود و عده ای از کارکنان برای حفظ موقعیت موجود یا منافع خود یا برای تقرب به یک مدیر و بهره مندی از مزایای تقرّب به ایشان، مجبور به انتقال اخبار نسبتاً صحیح و در صورت عدم وجود اخبار واقعی، مجبور به ساخت و پرداخت اخبار دروغ و کذب می کنند تا هم نقیصه های احتمالیشان فروکش کند و هم خود به آنچه باید برسند، برسند و هم اینکه مقام مسئول عادت کرده به اخبار کارکنان، دچار خُماری ناشی از نرسیدن اخبار (ولو کاملاً کذب) نشود.
این شیوه و روش مدیریتی بسیار بسیار نکوهیده و مذموم از جمله عوامل اصلی نابود شدن انگیزه فعالیت و خلاقیت نزد بسیاری از کارکنان بدون حاشیه و به حاشیه رانده شدن آنها است.
با امید به اینکه به تدریج شاهد کاسته شدن از حجم رذایل رفتاری و افزوده شدن بر فضایل در نظام های اداری کوچک و بزرگ این شهر و استان باشیم.