شوشان - دکتر فاضل خمیسی :
از اینکه خوزستان روزهای خوبی در پیش نخواهد داشت تنم میلرزد، از اینکه رتبه علمی آموزش و پرورشش در آخر و دو نفر از داوطلبان کنکورش تک رقمی میشوند و همه می خواهند با آنها عکس و تصویر بگیرند، احساس توهین به شعور اجتماع، و بخاطر اینکه می خواهند استعداد و تلاش انفرادی و عواملی که هیچگونه ارتباطی با سیستم آموزشی ندارد را مصادره نمایند یک نوع ماله کشی بر ناکارآمدی مدیریتی می دانم .
چه بسا دانش آموزان بخصوص پایه دوازدهم تحصیلی وقتی ارتباطشان را با مدرسه کمتر و بیشتر به کتاب های کمک آموزشی و تست می پردازند ، شانس موفقیت بیشتری را برای خود در کنکور رقم می زنند ، حالا چه شده که برخی می خواهند پُز این جرقه های فردی را بدهند و از شاخص های اصلی فاصله بگیرند مقوله دیگریست، ای کاش این افراد در کنار اعداد و آمار ترک و بازماندگان تحصیل ، آمار رتبه های آموزشی کشوری، معلمان متقاضی خروج از استان ، آمار اتلاف ساعات تدریس و ... میایستادند و عکس یادگاری می انداختند.
طرح جوانه ها ، طرحی که در آن به دانش آموزان پول نقد پرداخت شد و بجای امید بخشی به برنامه ها نشان دهنده ی مصیبت سردرگمی در حل مشکلات آموزشی است ، از دیگر علائم تعجب ، در داشتن برنامه است، وقتی جهت حمایت از دانش آموزان مستعد مناطق محروم ۱۰۰۰ نفر شناسایی و در یک برنامه تبلیغاتی به هر کدام یک میلیون تومان بصورت نقد پرداخت می شود ، در ظاهر برنامه دلسوزانه ای است اما در واقع نشان میدهد اراده ای برای ارتقاء تحصیلی نیست! و با پرداخت پول بصورت انفرادی میخواهیم دل خود را به این رفتارهای غیر حرفه ای دلخوش نماییم . در واقع بنا به مضمونی که گفته میشود :«نداشتن برنامه ، یعنی وجود برنامه برای شکست!»، این طرح ها محکوم به شکستند.
بجای اینکه با طراحی برنامه ارتقا تحصیلی در تابستان و ضمن سال و دعوت از معلمان مجرب و تهیه کتب کمک آموزشی و حتی آموزشی اعتبار موصوف را به بهترین نحو هزینه کنیم ، هدف آموزش و پرورش را با کمیته امداد و بهزیستی به اشتباه گرفته ، و فقط گویا خواسته ایم از شرَ این پول رها یابیم، و در اینجاست که باید گفت : وای بحال سایر اعتبارات و پول ها که اینچنین هزینه شوند!
بخوبی می دانیم ، یکی از تعاریف اصلی تعطیلات سه ماه تابستان فرهنگیان فرصت ارتقاء رفتارهای شغلی و فرصت مطالعاتی است ، که آموزش و پرورش هر استان و منطقه ای ملزم هستند بخشی از تعطیلات مذکور را با تشکیل کلاس برای معلمان ،آنها را با دانش روز آشنا و برای سال تحصیلی جدید آماده کنند، این موضوع آنقدر اهمیت داشت که کلاسهای مذکور حتی در ایام و روزهای جنگ برگزار میشدند اما الان گویا خبری از این اقدامات نیست.
برای استانی که در دوسال گذشته بالاترین نیروهای حق التدریس ِفاقد مهارت را جذب کرده که یک کتاب روش تدریس را نخوانده و یک ساعت سر کلاس نبوده و حتی رشته تحصیلی اشان هیچ ارتباطی با تدریس و دانش آموز نداشته اند ، آیا نباید حتی اگر شده با پرداخت حق الزحمه حضور در کلاس بصورت تشویقی ، معلمان مذکور را با شیوه های تدریس و کلاسداری آشنا کرد، و آنها را به کلاسهای آموزش معلمی جذب و در یک دوره آموزشی باعث ارتقا حرفه ای و شغلی آنان شد.
واقعاً شورای آموزش و پرورشی که باید در آن از چگونگی پیاده سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و شیوه های بهبود و نقشه راه کیفی نظام تعلیمی پرده برداری کرد متاسفانه به محفلی تبدیل شود که بی تخصص ترین سخنان گفته و تبدیل به تریبونی شود که برون دادش حرف های تکراری و استمداد از این سازمان و آن سازمان باشد.
سخن و اشاره به دلمردگی ها زیاد است که هر کدام از آنها فصل بندی خویش را می جویند ، اما آنچه قابل ذکر است اینست که ، سازمانی که لازم است متخصص ترین افراد و حرفه ای ترین برنامه ها در آن عملیاتی گردند ، تا آنجا نازل شده که با آن بصورت گعده ای و غیر تخصصی برخورد و به محلی برای جولانگاه نمایندگان و صاحب منصبانی درآمده ،که اهمیتش برای آنان نه از باب تربیت یک نسل و آینده کشور بلکه بخاطر دامنه تأثیرگذاریش بر مناسبات سیاسی از قبیل رأی و حوزه نفوذش در جامعه است و میخواهند از قبِل آن عبایی برای تن کج و معوج خود بدوزند شاید که ناکارامدی های خویش را زیر این قبا بپوشانند.
شاید لازم باشد بخاطر جلوگیری از دخالت منفعت طلبان و برخی نمایندگانی که آموزش و پرورش را تیول شخصی فرض کرده و باعث بسیاری از مشکلات آن شده اند ،آموزش و پرورش از وزارت به سازمان تغییر هیبت نماید باشد که اندکی از تأثیر نابخردی ها در آن کاسته شود. ..
وقتی آقای مقتدایی استاندار وقت با اصرار و ابرام توانست استفاده از خودروهای اروندی را برای تمام خوزستانیها آزاد کند ، نشان داد که تعمیم استفاده از تسهیلات این چنینی خط قرمز نبوده و چه بسا در افزایش خوشایندی اجتماعی و امنیت پایدار تأثیر مثبت دارد ، لذا با با توجه به اینکه فرهنگیان خوزستانی نسبت به سایر کارکنان سازمانهای بزرگی مانند ، نفت، فولاد، منطقه آزاد، نیشکر و ... از کمترین تسهیلات و خدمات برخوردارند چه خوب می شد پیگیری و مصوباتی انجام میگرفت که فرهنگیان و خانواده های آنان در استان بتوانند بصورت عزت مدارانه از خدمات و تسهیلات مذکور استفاده کنند .
دقت داشته باشیم که فرهنگیان خوزستانی بالاترین فراوانی در تقاضای انتقال به خارج از استان را داشته و غالب این متقاضیان نیروهای توانمند و مجربی هستند که نه بخاطر دروازه بهشت بلکه صرفاً جهت فرار از وضع موجود متقاضی خروج از استانند .
نگهداشت نیرو با شعار و اجبار ممکن نیست بلکه باید شرایط شغلی و ارائه خدمات را تغییر و ارتقاء داد تا اندکی رضایتمندی شغلی ایجاد و در ماندگاری و اثر بخشی نیرو تأثیر داشته باشد .
در پایان هر چند مدیریت علمی و عقلانی را آنقدر به سخره گرفته ایم که اگر کسی از آنها صحبت میکند انگار در باغ واقعیت نیست اما باید جایی توقف کرد و گفت :
آهای ! کحا ؟
راه که آنطرف است...