شوشان - علی عبدالخانی :
تمجید در لغت به معنای ستودن، تعریف کردن، تحسین، ستایش و ثنا آمده است. تمجید از جمله رفتارهایی که به سبب و علت نیاز دارد و تصور آنکه شخصی بدون دلیل اقدام به تمجید از دیگری بکند، اتفاقی غیر منطقی و بی معنا است.
در قصه های پندآموز گذشته آمده است که:
" پادشاه یک شهر بزرگ!! به دلیل کهولت سن و بیماری توسط مجلس یا انجمن اعیان شهر کنار گذاشته می شود. او مُلک و ثروت نسبتاً فراوانی نصیب فرزندش می کند. شاهزاده که نمی خواست ریاست بر آن دیار را از دست بدهد و همچون پدرش عزل بشود، دست کرم و سخاوت گشود و به عده ای از درباریان و دولتیان ارشد و حاشیه های مُقرب و قلم بدستان و کاتبان غیرمُجرب!! و حتی بوقچیان بی اخلاق و بدمسلک، عنوان و منصب و نعمت نسبتاً فراوان بخشید و به شرط بقاء بر اریکه ی قدرت، قول بخششهای بیشتر داد. یکی از همنشینان شاهزاده ی قصه ی ما، که دلش بحال شهر سوخته بود، از باب تجربه و بعنوان نصیحت به شاهزاده گفت: " حاکمان قبلی شهر با سعی و تلاش یا بدون سعی و تلاش این املاک و مستغلات و ثروتها را که متعلق به این مردم هستند، اندوخته اند و این مناصب را ایجاد کرده اند تا برای عمران و آبادانی و مصلحت آینده شهر و مردم استفاده بشود لذا توصیه می کنم انصاف و عدالت پیشه کنی و کارها را به کاردانان غیرچاپلوس و خِبرگان باتجربه و دانا بسپاری و از این گونه دست گشادی و حاتم بخشی در اموال و مقدرات شهر دوری و اجتناب کنی و به تعریف و تمجید آن بخش از دولتیان منفعت خواه دلخوش نکنی زیرا همیشه امور بر وفق مراد نخواهد بود و ممکن است ناملایمات زیادی در پیش باشد و مشکلات فراوانی در کمین شهر، باید بگونه ای رفتار کنی که هنگام نیاز و کثرت مشکلات درمانده نشوی و قادر به اداره امور شهرت باشی... ساعتی از نصایح آن مرد خردمند و مُجرب نگذشته بود که بوقچیان بدسیرت دستور تخریب آن ناصح دلسوز را در دستور کار خود قرار دادند و کاتبان و قلم های مأجور بدون وقفه شروع به شخم زدن حال و گذشته ی ایشان شدند. فقط یک روز از نصیحت های آن شخص دلسوز به حال شهر و مردم نگذشته بود که حاشیه ی طمع ورز که به همه کاره ی شهر تبدیل شده بودند، توانستند حکم عزل کامل و اعلام بی نیازی به خدمات آن مرد عاقل و خردمند را از شاهزاده تازه به قدرت رسیده بگیرند... ".
توضیح: قرار دادن این قصه در مطلع این یاداشت صرفاً جهت تلطیف فضای ارشادی این یاداشت است.
در یاداشت قبل به مذمت و نکوهش هر نوع چاپلوسی و تملق اعم از اینکه عده ای از مدیران تملق کنند تا به خواسته های خود برسند یا آنکه مدیران برای تثبیت موقعیت خود مقامات ارشد خود را تملق باران کنند یا ریزه خواران قلمی و زبانی برای ارتزاق متوسل به آن شوند، به قدر کافی سخن گفتیم.
تمجید اگر در چارچوب اخلاق و بر اساس دلیل و سبب صورت بگیرد نه تنها مذموم نیست بلکه می تواند سازنده ی انگیزه برای فعالیت بهتر نیز باشد، بنابراین برخلاف دو رفتار منفور " تملق و چاپلوسی " که وجه غالب آنها منفی است، فرض وجود وجه مثبت برای تمجید وجود دارد.
یادم هست پوتین (برخلاف نظر واقعیش) همزمان با پیروزی ترامپ او را فردی با هوش خواند و به تمجید از وی پرداخت. البته میان تمجید رهبر روسیه از همتای آمریکایی خود، تا تمجید یک مقام میانی خودمانی از یک مقام ارشد دولتی تفاوت ماهیتی چندانی دیده نمی شود و در هر دو حالت منافعی وجود دارد که اشخاص را به سمت بکارگیری این صفت یا رفتار سوق می دهد، با این تفاوت که منافع مورد نظر در یک جا ریشه در مسائل فردی - گروهی یا محفلی پیدا می کند و در جایی دیگر اقتضای علم مدیریت و منافع عمومی، مدیر را به اتخاذ چنین تاکتیکی وا می دارد.
یکی از تامل برانگیزترین حالات تمجید زمانی است که یک یا چند مقام دولتی و شخصیتهای رسمی و حتی غیر رسمی، نه یک مقام ارشدتر از خود بلکه یک مقام دون تر !! و پایین تر از خود را به مسلسل مدح و تعریف و تمجید ببندند و باصطلاح اهل سیاست او را بیش از ظرفیت واقعی باد نمایند و متورم کنند.
همانطور که گفته شد هر تمجید و تعریفی به دلیل و سبب و علت نیاز دارد و چنانچه علت تامه ای که چنین حجمی از بزرگنمائیها و بادکردنهای طرف مقابل را توجیه بکند وجود نداشته باشد، در این حالت باید از خود پرسید که دلیل مدح یک مقام دولتی از یک مقام دون پایه ی خودمانی یا غیر خودمانی چیست؟ و آیا این اتفاق صرفا بخاطر علاقه و عشق به چشم و ابرو ممدوحِ این ایام صورت می گیرد؟ یا اینکه معادله ای از جنس سیاست و انعطافهای انتفاعی در پسِ این قبیل تمجیدهای دولتی نهفته است؟.
معمولا یک مقام ارشد دولتی اقداماتش و تایید و نفی هایش تابع محاسبات خاص است و امکان ندارد بدون در دست داشتن مستند و دلیل کافی وارد تعریف و تاییدهای از نوع معاشقه ای و احساسی بشود، باید دید تکرار کنتاکهای چشمک زن سبز بر چه اساس و قاعده ای صورت می گیرد و غمزه های گرم چرا و با کدام منطق نثار برخی مفروضها می شود.
البته انتظار می رود مسئول مفروض این مقال خصوصاً اگر از جنس منتخب باشد با خود بیندیشد که مگر می شود چنین معادله ی مالامال از تایید و مدح و تمجیدهای دولتی و شبه دولتی صرفا بخاطر برخی اظهارنظرهای هنوز محقق نشده به ایشان تقدیم شود؟ بر اساس تجارب باید گفت که چنین نیست و دنیای پُست و مقام و منصب تابع معیارهای ویژه ای است لذا چنین امری بدون دلایل خاص قابلیت اتفاق نخواهد داشت.
مفروض این گفتار یا امنای ایشان باید بررسی کنند! که چنین حجمی از ابراز محبتهای دولتی آیا بدون عوض و فارغ از هر گونه قصد و غرض صورت گرفته یا می گیرد؟ یا اینکه مسئله و مسائلی از نوع تحمیل رویه و دخالت بی رویه سبب خلق این معادله ی غرامی - غزلی شده است؟
▫این نوشتار ارشادی اخلاقی را که قطعاً تتمه های مختلفی برایش باقی مانده را به امید اینکه مورد توجه مخاطبان واقعی آن قرار بگیرد، به پایان می بریم.