شوشان - حسن بهنام / فعال فرهنگی- اجتماعی :
روند و سیر شتابان تحولات و تغییرات وسیع اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف میطلبد که آموزشهای مدارس نیز متناسب با نیازهای جامعه به روزرسانی شود.
به همین دلیل آموزش محفوظات بیخاصیت و کماثر باید به آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی و توانمندسازی افراد در مدارس تغییر کند.
اما سیستم آموزشی فرسوده، ناکارآمد، خلاقیتکُش و نامتناسب با نیازهای حال و آینده جامعه توان تحقق چنین امر خطیری را ندارد.
در سیر این تغییرات، مدارس کشور ما نیز باید به مراکز توانمندسازی کودکان و نوجوانان تبدیل شوند، به «سازمانهای یادگیرنده»، که در این نوشتار کوتاه از آنها با عنوان «مدرسه نوآور و کارآفرین» نام برده شده است.
منتقدان و متخصصان علوم تربیتی، اجتماعی و اقتصادی معتقدند آنچه مدارس ما آموزش نمیدهند دقیقاً آن چیزهایی است که فرزندان ما در آینده سخت به آنها نیازمندند.
مدرسه باید بتواند دانشآموزان را برای زندگی فردی و اجتماعی پیشرو آماده کند، یعنی آینده دانشآموزان را بسازد.
در این چشمانداز، «آینده» از آن ملتی است که بتواند کودکان خود را توانمند و مجهز به مهارتهای لازم برای زندگی فردی و اجتماعی تربیت نماید.
از جمله مهمترین این تغییرات میتوان به دنیای تجارت و تغییر اقتصاد اشاره کرد که الگوهای جدید تجاری را به وجود میآورند.
به عنوان مثال یکی از مهمترین این تغییرات، «کارآفرینی» است.
یک سوم اروپاییها و نیمی از آمریکاییها و چینیها دوست دارند کارآفرین شوند.
در ایران نیز به مرور فرهنگ کارآفرینی در حال رشد است. گرچه افراد زیادی هنوز با مبانی کارآفرینی به خوبی آشنا نیستند و مدارس ما نیز چنین مهارتهایی را به دانشآموزان خود آموزش نمیدهند.
از طرفی، میل به «کارآفرینی» در فرهنگ ما نیز وجود ندارد، چرا که همیشه کارمند شدن راحتتر از آن است که خودتان کسب و کاری راه بیندازید. اما بدانید این وضعیت در حال تغییر است.
اقتصاد جدید در حال تغییر دادن دنیای کسب و کار است و الگوهای جدید تجاری و نوآوریهای سریع را به همراه میآورد و کار مستقل، اقتصاد مشارکتی و شغلهای متعدد طی عمر حرفهای ویژگیهای ماندگار صحنه زندگی اقتصادی آینده خواهد بود.
هم مردم و هم شرکتها باید آماده باشند! همه چیز مدام در حال تغییر است. مدارس ما نیز باید بتوانند خود را با این تغییرات شتابان تطبیق دهند، در غیر این صورت به سرعت از گردونه «توسعه» و «اهمیت» و «تأثیرگذاری» حذف میشوند.
یکی از تغییراتی که باید مدارس ما خود را با آن تطبیق بدهند آن است که «کارآفرینی» را به دانشآموزان خود بیاموزند و آنها را تشویق کنند تا در آینده برای خودشان کسب و کار راه بیندازند.
♦«مدرسه نوآور و کارآفرین» چگونه مدرسهای است؟
«مدرسه نوآور و کارآفرین»، محیطی است برای آموختن مبانی کارآفرینی به کودکان همراه با تفریح و سرگرمی
تحقیقات نشان داده احتمال این که کسانی که از کودکی با فوت و فن کارآفرینی آشنا میشوند در آینده کارآفرین بشوند، پنج برابر بیشتر از افراد آموزش ندیده است.
«مدرسه نوآور و کارآفرین»، مدرسهای است که کودکان در آن فوت و فن تجارت و کارآفرینی را یاد میگیرند و تشویق میشوند در آینده کسب و کار خودشان را راه بیندازند.
در محیط این مدارس، کودکان در سنین ۵ تا ۱۸ سال، حین بازی و سرگرمی کارآفرینی را یادگرفته و تشویق میشوند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند.
آنها تجربه عملی از کارآفرینی هم بدست میآورند. میآموزند که پول و کالا چگونه در زندگی روزمره مبادله میشود و با مسائلی آشنا میشوند که کارآفرینان با آن روبرو هستند. در این صورت احتمال اینکه این کودکان در آینده به سراغ کارآفرینی و راهاندازی کسب و کار مستقل بروند بسیار بیشتر از دیگر کودکان و نوجوانان آموزش ندیده است.
کودکان حین بازی، مهارتهای کارِ گروهی و مهارتهای ارتباطی را میآموزند و یاد میگیرند که پول چگونه در زندگی روزمره دست به دست میشود. متاسفانه این چیزها را در مدارس به آنها یاد نمیدهیم.
به کارآفرینان نیز باید توصیه کرد که با مدارس همکاری نزدیک داشته و شریک خوبی برای مدارس باشند. چون مدارس میدانند که شیوههای آموزشی نیاز به تغییر دارد، اما نمیدانند چگونه این کار را انجام بدهند.
”دهکده کارآفرین" موسوم به ”بیز استریت" نمونه موفقی از مدارس نوآور و کارآفرین در شهر «تارتو» دومین شهر بزرگ استونی است که کودکان را با مبانی کارآفرینی و تجارت آشنا میکند.( یورونیوز، ۱۱/۳/ ۲۰۱۷)
▪سخن پایانی:
ما در نظام آموزشی نوین خود نیازمند اتخاذ رویکردهای جدید زیر در آموزش به کودکان و نوجوانانمان هستیم:
۱_آموزش خلاقیتمحور و مهارتمحور به جای آموزش محفوظات کم اثر یا بیخاصیت
۲_مهارت ارتباطسازی موثر با محیط پیرامون خود
۳_آشنایی با حقوق و وظایف اجتماعی
۴_توانایی تفکر انتقادی
و در مجموع آموزشها به گونهای باید باشد که بچهها بتوانند استعدادها و تواناییهای خود را پیدا کنند و مدرسه محلی برای «تکامل شخصیت» و «شدن» آنها باشد، چرا که «جامعه توسعهیافته» و فرآیند «توسعه» نیازمند انسانهای توانمند است تا این فرآیند به درستی تحقق یابد.