شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۹۶۳۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۸
شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
باران گرفت، شهر را باران گرفت، آن قطعه شهر سقوط کرد، این تکه شهر زیر آب رفت، آن جا خانه ای مرد، جای دیگری منزلی آوار شد، یک نفر زیر باران رفت، زیر باران بدون چتر،بدون چکمه،بدون جامه، چند نفر در قلب بیمارستان غرق شدند، می گویند چهار زن، چهار پیرزن خسته در قلب بیمارستان همزمان با رفتن برق، رفتند و حالا سوژه خبری جدیدند!

سوژه های خبری جذاب، سوژه های مرگ، آوار، سیل، زلزله، بادهای طوفانی، طوفان ویرانی، آوار عکس ها، سیل نام ها و صداها و خنده‌های دیپلماتیک، امیدهای مزور، تدبیرهای مرده، مرده های مدبر، مدیران … 

جمع می‌شوند، تلفنهای همراهشان را فراموش نمی کنند، برخی‌شان بیسیمها دارند، جمع می شوند با خودروهای نرم، نرمی مفرط میز و صندلی‌شان را فراموش نمی کنند، جلسه های پشت میزی، جلوی میزی، میز گردی، میز ملون،ملون های همراه را فراموش نمی کنند، جمع میشوند تا برای بحران هورا بفرستند، برای خودشان، برای نفر سمت راستی، سمت چپی، فراموش نمی کنند اندکی هم از رئیس جمهور بگویند، از وزیر آن طرفی، وزیر این طرفی و فراموش نمی کنند از سوغات خوزستان به تعداد میزها و صندلی های پایتخت، پایه تخت بگذارند.

سوغات خوزستان، خوزستان بدون آب، بدون هوا، خوزستانی که مدیرانش برای بحران فقط کلید تعطیل دارند، فراموش نمی کنند تعطیل کردن خوب است، خوب است که آدم ها در خوزستان بدون آب، غرق شوند و تعطیل، تعطیل از نفس کشیدن، تعطیل از یک فقره خواب راحت بدون هراس از تصمیم مدیران، مدیرانی که در پی رسیدن بحران جمع می شوند، تلفن هایشان را بررسی می کنند، واتساپها را، فیس بوکها،اینستگرام ها و… و روابط های عموم و خصوصشان را فراموش نمی کنند، دوربین ها فراموش نمی شود، رکوردرها، خودکارهای آماده به کار برای ترسیم بحران در کنار مدیران.

جمع می شوند، سوار بر خودروهای ناز با جامه های ناز با کفش های ناز به جنگ بحران میروند، میروند برخی شان حتی با چرخبال،همان بالگرد،همان هلیکوپتر و از بالا به سیل برآمده از بودجه های منحرف نگاه می کنند، بودجه هایی بی تربیت، بودجه هایی که به مردم فحش می دهند و اگر تخصیص یافتند، بی ادبی می کنند و گلاب به روی مردم… مستقیم می روند به چاه مستراحی که نام جدیدشان پیمانکار و واسطه و لابیگر است و مدیرانی که برای جنگ با بحران از آسمان هبوط کرده اند.

عکس ها، یادها، تدبیرها، بی مغزها، مغزهای زنگ زده، زنگوله های شنگول، شنگولهایی که روبروی دوربین به آب میزنند و آب برای نخستین بار در تاریخ بشر و حشر، بحران نام گرفته، آب بحران است، باران بحران است، خاک بحران است، هور العظیم بحران است، کارون بحران است، حاشیه نشین بحران، آدم بومی بحران است، و در مصاف این همه بحران باید جمع شوند، جمع می شوند و میروند تا به مردم کشاورز و کارگر و آواره و متزلزل با زلزله و متسلسل با سلسله سیل و ... بگویند بی ادب برو گمشو. و آن وقت همه چیز فراموش می شود، همه چیز آرام، همه چیز خواب، همه چیز رویا و رویا دخترکی است که یک روز از خانه بیرون رفت و هنوز برنگشته، برنگشته تا کابوس های ما تمام شوند، این همه کابوس، این همه بحران.
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
comment
0
0
comment شعر گفتی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار