شوشان - محمد شریفی :
چرا نشسته ای عمو شاهقلی؟مگه واسه انتخابات مجلس اسم ننوشته ای؟
بله اسم نوشتم ، تاییدی هم گرفتم، مگه کسی که اسم نوشته ،باید چکار بکنه آقا خانقلی؟
آقا وقتی میگم از مرحله پرتی همینه ؟ مگه نشنیدی مش گل عنبر به رحمت خدا رفته، باید شال وکلاه کنی و یک فوج آدم بندازی دنبالت بروی فاتحه خونی. مش رمضون، کا خیبر، عامو مه تقی ، حاج علمدار ، دایی ذوالفقار که همه رقبای تو هستند، هر کدوم تاحالا سه بار با یه فوج آدم و کلی سرباره رفتند خونه ی نفسعلی فاتحه خوندند و برای مش گل عنبر هر کدام دو پیاله اشک ریختند..
تو چی؟ دو ساله افسار بریدی وزده ای به کوه سیاست، حالا که وقت ماهی گرفتن از رودخانه ی گِل آلود است، چمبره زدی و مثل مار دور خودت می پیچی... باید بروی فاتحه بخونی عامو
روچشام دایی خانقلی، جهنم و ضرر، اینم ده تا تراولر پول سرباره، آخه مگه قرار نیست توی بهارستان ما دو تا قانون بنویسیم، جاده بکشیم،تو مسکن مهر برا مردم خونه بسازیم، مشکل فاضلاب شهر را حل کنیم، جلوی ریزگردها را بگیریم، پول نفت را روی سفره های مردم بیاریم، خوب اینها چه ربطی دارند به رفتن فاتحه خونی گل عنبر؟
همینه دیگه،
عامو که میگم نباید بدون اجازه خانقلی آب بخوری، اول اینکه اگه رفتی فاتحه خونی و دو مشت خاک واسه شادی روح گل عنبر ریختی روسر من و نفسعلی، هم صاحب عزا را آچمز می کنی، هم نمک گیرشان می کنی، و هم به عارضه رودربایستی مزمن مبتلاشون می کنیم، دوم اینکه ،توی مراسم فاتحه صدتا آدم اونجا هست که دلشان را بدست میاریم و اونها هم بلاخره ملتفت میشن که عامو شاهقلی چه تحفه ای هست. حالا اینجا بشینی و قنبرک بزنی که کسی نمی شناست که رای بهت بده.
احسنت عامو خانقلی، بی جهت نبود که مشاور والی در دارالاماره شدی، میگم عامو شروع کن به نوشتن چندتا نطق و خطابه ی خوب.،
چشم عامو ...