شوشان - داود مدرسییان :
قریب به دویست سال، مملکت اسیر تفکر قاجاری و پهلوی بود که میگفتند ما نمیتوانیم بدون وابستگی به غرب، زندگی کنیم؛ ما نمیتوانیم پیشرفت کنیم الا اینکه از غرب پیروی کنیم!
نسل اول "ما نمیتوانیم"، یعنی فتحعلی آخوندزاده، میرزاآقاخان کرمانی، طالبوف، تقی زاده و امثال محمدعلی فروغی و سپس رضاخان پهلوی که با کودتای انگلیسی بر مملکت چیره شد و بدستور انگلیس و روس از کشور به مقصد جزیرهای دورافتاده در آفریقای جنوبی تبعید شد و سپس محمدرضاشاه که با نظر انگلیسیها بجای پدر گماشته شد، همه دنبال این بودند که از طریق وابستگی و پیروی از غرب، مشکلات کشور را حل کنند اما نتوانستند و نتیجه کارشان جز عقبماندگی چیزی نبود!
وجه تمایز انقلاب اسلامی ۵۷ با دویست سال قبل از آن، این بود که امام(ره) میفرمود: "ما میتوانیم"! امثال حاج حسن تهرانی مقدم (موشکی) و شهید دکتر شهریاری(قدرت هستهای) و #حاج قاسم سلیمانی (قدرت منطقهای) سه نماد اصلی "ما میتوانیم" هستند که با تکیه به داخل و ایمان و غیرت دینی اثبات کردند که میتوان بدون آمریکا و غرب و حتی با وجود دشمنی آنها، بنبستشکنی کرد و قله های پیشرفت را در نوردید!
در مقابل اما تفکر "ما نمیتوانیم" و "من بلد نیستم بدون غرب مشکلات را حل کنم" نشان داده که عُرضه مدیریت و کار جهادی را نداشته بلکه میخواهد مولفههای قدرت را برای خوشایند غربیها از دست بدهد!
نماد این تفکر کسی نیست جز حسن روحانی که ۷ سال مملکت را اسیر بازی برجام کرد و قدرت هستهای را به غربیها هدیه داد اما نتیجهای جز افزایش تحریمها و تنگتر شدن حلقه محاصره و تهدیدهای بیشتر و افزایش مشکلات کشور و تورم بیکاری و فساد اقتصادی و قاچاق کالا و نهایتاً شهادت حاج قاسم سلیمانی نداشته است؛ حالا که اوج دشمنی آمریکا با ایران را در ماجرای ترور فرمانده سپاه قدس دیده، باز پیشنهاد مذاکره و پالس ضعف و ترس میدهد!
ملت ایران باید بدانند که تفکر "من بلد نیستم" ثمرهای جز افزایش بدبختی و فلاکت و تورم و بیکاری ندارد و تنها راه حل مشکلات کشور، تفکر و مدیریت جهادی با تشکیل یک دولت جوان و حزباللهی است.