شوشان - دکتر فاضل خمیسی :
یادش بخیر ،معما گفتن و حل کردن یکی از سرگرمیهای روزمره و سالمی بود که حالا به خیلی دلایل در گفتمان جامعه به محاق رفته و دیگر کمتر شنیده میشود ، شاید هم دیگر معمایی نمانده که حل نشده باقی مانده باشد ، زیرا به لطف گردش
بی محابای اطلاعات و فضای مجازی هیچ چیز برای پنهان کردن نیست !
یکی از معماهایی که در سنین کودکی و نوجوانی خیلی دوست داشتم این بود که :
« آن چیست که شامل همه چی است؟» خیلی از بچه های هم سن و سال که پاسخ را نمیدانستند ، میگفتند : آسمان یا کره زمین ! میگفتم: شامل آسمان و زمین هم میشه! میگفتند : خدا!
میگفتم : شامل خدا هم میشه !
بالاخره پی از کلنجار رفتن و خوشحالی از اینکه من پاسخ را میدانم و آنها نمیدانند ، پاسخ صحیح را میدادم : حروف الفبا» ! ،
و توضیح میدادم که همه ی اسم ها و جمله ها و حروف و ... در حروف الفبا است و هر چه فکر کنیم در حروف الفبا جا خوش کرده است.
غرض از این خاطره بزرگداشت «قلم» نیست ، بلکه بزرگداشت شجاعت و تفکر و بیان و تقاریریست که توسط ابزاری بنام «قلم» عرضه میگردد ، بزرگداشت «قلم»! تقدیر از ایثارگرانی است که ، دغدغه ی جامعه را دارند، مطالعه میکنند ، فکر و تحلیل کرده، و در تلاش بهبود و اصلاح بوده و با درایت مینوسند.
«قلم» اکنون بزرگترین سلاح در اصلاح گری اجتماع است، و قلم بدستانی را که برای بهبود و روشنگری مینویسند باید «قدر» نهاد و این سربازان اندیشگی را ستود.
اکنون دیگر اخبار و خبرنگاران هستند که «فسادها» را کشف و به فشار افکار عمومی آنها را به محکمه ها می کشانند حالا دیگر مفسدان و خیانتکاران بیت المال بجای ترس از پلیس بیشتر از خبرنگارانی میترسند که قابل خرید نبوده و قلمشان بسان شمشیر عدالت در مبارزه با نابکاری از هیچ مهرکه ای نمی هراسد.
نوشتن اولین و برترین نوآوری ِتکنولوژی در جهان بشمار میآید ، زیرا باعث میشد که اندیشه ها از نسل گذشته به نسل آینده و از جامعه ای به اجتماعی متفاوت به اشتراک گذاشته شود.
«قلم» است که دنیا را پیشرفت داد و آدمیان را بهم نزدیک کرد و هر که قلم دارد و اندیشه ، بزرگترین «شرافتمند» اجتماع است .
«قلم» است که در ستایش عدالت و انزجار از تبعیض میگوید و این صاحب قلم است که بی مهابا بر زورمندان می تازد و خویش را به خطر می اندازد و این اندیشه های به قلم آورده شده است که مفاهیم متعالی انسانیت را ترسیم میکند بنابراین میتوان گفت، آدمی هر چه دارد از قلم و اندیشه حاصل شده است، و اما...
باید دانست حساسترین نخبگان اجتماعی قلم به دست و اندیشه ورزانی هستند که در غار تنهایی خویش بخاطر افتادن برگی از درخت غصه میخورند و بخاطر سربریده دختری که توسط پدرش به قتل رسیده در سکوت خویش هق، هق گریه را سر میدهند، آنها مینویسند به امید تغییر، به انتظار روزهایی که هیچ پسر بچه ای در خیابان نخوابد و زیر چشم هیچ زنی کبود نگردد ، قلم بدستان شرافتمند، برای هر کلمه ای که می نگارند، ساعتها اندیشیده ، کتابها خوانده و قبل از ثبت ، آن را از دهلیز وجدان و اخلاق عبور داده و میدانند میراث شان «قلمی » است که از خود باقی میگذارند .
بیاییم همانگونه که خداوند«عزو جل» قلم و بیان مسوولیت مدار را ارج گذارد، برای اندیشه ورزان و نویسندگان و هر آنکس که برای مردم مینویسد و خون دل میخورد احترامی از نو تعریف کرده و آنها را بجای اینکه به محکمه ها یا به زنجیر معیشت کشانده به صدر مجلس بنشانیم شاید بدینسان فردای اجتماعمان روشن و سعادتمند گردد.