شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۰۴۳
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۳
شوشان - عباس مدحجی :
‏دو روز دیگر قصه ی تکراری ما جنوبی ها آغاز می شود. همه می روند شهر ودیار خودشون، ما میمانیم و آوار بدبختی. سالی یک بار هم سالگردی گرفته میشود و نهایتا چند کوچه و خیابان میوند بنام قربانیان ‎متروپل آبادان . چند مستندساز و فیلمساز هم بدبختی های مارا سوژه میکند  برای فرش قرمز. میگویید نه؟ به سوم خرداد و جنگ فکر کن و ماجرای خرمشهر تا چهلمین سالگرد فتحش فکر کنید.

‏روایت ‎متروپل هم تمام می شود و دست آخر مادر جلیلیان ها میماند با چند قاب عکس و همسران کارگران مینوشهری می مانند با یک مستمری و فرزندان یتیم، والدین بچه های کافه مری هم میمانند و فیلم های عقد و عروسی شان و عموی میترا با کفش میترا و خانواده های دانش آموزان با آخرین کارنامه هاشان و تمام...

‏ این همه آدم زیر بار فشار روانی این روزاها لِه  شدند: خبرنگاران، امدادگران، آتش نشانان، نظامیان، داوطلبان مردمی‌، متخصصان و نیروهای فنی و... چه کِسانی که پای گوشی هایشان اشک ریختند و چه دلهایی که مُچاله شدند. چطور میشود این همه بارِ منفی را التیام بخشید؟ یادمان نمیرود که امیری شادترین خیابان آبادان بود.

‏همه را باید یک دوره مشاوره درمانی کنند. روایتهای خبرنگاران مستقل و پابه کار توانست آبِ پاکی را روی دست همه کسانی بریزد که گمان میکردند میتوانند با تغییر در دیتاها جای پای خودشان را کمرنگ یا پاک کنند. اگر این روایت ها نبود،  مطمینا بخش زیادی از داستان را عوض میکردند. اعتماد مردم نشوان داد کدام روایت ها را  باور می کنند.

‏درباره اعتراضها هم اگرچه فضای امنیتی اجازه نمیدهد شفاف گفته شوند اما نه روایت خارج نشینان بی غَرَض بود و نه روایت خیلی از داخلی ها بدون سانسور. همه مردم بودند و ناراحتی از فساد خوزستان را در عزاداری متروپل متبلور کردند. اعتراض در عزاداری نشان داد خیلی از تریبون بدستان اصلا نمیدانند درد مردم چیست.


‏ما اینجا نوشتیم و گفتیم تا بعدها نتوانند داستان را تغییر دهند. با اینکه بدخلقی نیروهای محافظ، مدیریت درهم و برهم‌، ازکار افتادن گوشی در دمای بالای چهل درجه، قطع گاه و بیگاه اینترنت و کنار گذاشتن کل کار و زندگی و چسبیدن به روایتگری اصل ماجرا را تحمل کردیم اما اینکه توانسته باشیم حتی یک روایت را از دروغ نجات داده باشیم کافی ست.

‏ بعد از این کار دستگاه قضا شروع میشود. پیدا کردن تک تک مقصران ، اثبات جرمشان و مجازاتشان بدون اغماض و پارتی بازی و کاملا شفاف حداقل کاری ست که میتوانند انجام دهند. بعداز آن دولت و مجلس باید دنبال قوانین و ضمانت های بیشتری باشند که هم چنین نیروهای ناکارامد و بعضا فاسد سرکار نیایند و هم هرکس آمد نتواند راحت دست به چنین اقداماتی بزند.

‏آنهایی هم که تا الان جزو پروسه تخلفات ‎عبدالباقی یا پروژه های مشابهش بوده اند با خود بیندیشند، آیا یک واحد مسکونی یا کارت هدیه یا گوشی موبایل یا هرچیز دیگری ارزش این را داشت که آهِ چندین مقتول و هزاران آدم پشت شان باشد؟ گیریم که از چنگ قانون هم گریختند، بالاخره یک روزی تقاص پَس خواهند داد که دنیا دار مکافات است.

‏بعد از این ده روز وقتی بی صبری مادرن و پیکرهای تکه تکه شده عزیزانشان را دیدیم، وقتی مرگ هزاران آرزو و امید و برنامه و آینده تنها در چند ثانیه را دیدیم فهمیدیم  پدر و مادرهایمان  چه  در جنگی که هشت سال طول کشید، کشیدند. خیلی است که بچه ی آدم برود بستنی فروشی و بخاطر طمع افرادی دیگر دیگه، جنازه اش برگردد.

‏۱۰) اگر قبلا وقتی می آمدید جنوب فقط به گردش خیابان امیری و لب شط بسنده میکردید و حوصله کوچه های پُرتَرکِش و جنگزده را نداشتید‌، اکنوت همان امیری هم مجسمه غمِ کل جنوبی ها شده که فریاد بزند ما جنوبی ها همه جامان درد میکند،  دردمانم تمامی ندارد. از شلمچه تا جزیره مینو تا امیری تا رکس تا متروپل
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار