شوشان ـ عبدالرحمن نیک سرشت :
در وهله ی نخست، عرب بودن استاندار بومی خوزستان، یک مزیت ملی است و بدون تردید یک عامل مثبت و مقوم پایداری در پروسه ی ملت سازی محسوب می گردد. یعنی، دقیقا، همان مطلبی که در حمایت از دکتر فاضل عبیات ارائه نمودم. خب، پرمسلم است که با چنین انتصابی، از این به بعد مقوله ای بنام تبعیض، ذهنیت شهروندان عرب خوزستانی را به خود مشغول نمی سازد.یعنی، دقیقا، چالش های پیش روی دکتر موالی زاده، در توجیه ی ایجاب انتصابش، از این نقطه ی عزیمت شروع می شود.
به هرحال، بی پرده و بدون تعارف، باید صرف نظر از هرنوع محافظه کاری سخنانی را گفت که به درد کار استاندار بومی می خورد و لذا، همان طوری که اغلب کنشگران سیاسی بدین امر واقفند، در حقیقت دکتر موالی زاده نسبت به سایر گزینه های استانداری ، آرای الکترال سیاسی _نخبگانی بیشتری نداشتند. اما، لابی های حامیان موثر در کابینه، توانستند با پیش کشاندن چند طرح توقع آمیز حزبی _قومی و دیگر انگیزه های سهم خواهانه از کیک قدرت همه ی آن گزینه ها را پس بزنند.البته، با این علم، به دلایل مشروحه زیر، که اصولا، ایشان نمی تواند آن توقعات بیشتر آرمانی و کمتر واقعی را برآورده سازد.
۱_ بطور بدیهی، استاندار بومی در ادامه ی کار خود با سیلی از مخالفانی روبرو می شود که در واقع، آنها مخالف شخص او نیستند و همچنین مخالفت خوانی آنها نه از جنبه ی حزبی و نه از ناحیه قومی قابل طرح هستند. بلکه ریشه در تضاد منافع بازیگران سیاسی دارد.
۲_ قدرت اجتماعی مخالفان استاندار بومی از قدرت حامیان وی بیشتر است، به خاطر این که ، انرژی قومی _حزبی آن حامیان، فاقد کارآیی حمایتی استواری می باشد. بدلیل این که، در همه ی سطوح، کنشگران سیاسی در استان چند شقه شده اند و تنها یک شقه ی خاص حامی دکتر موالی زاده هستند.
۳_بنابراین، استاندار بومی نمی تواند خودش را گول بزند زیرا، نیک می داند که حامیان سهم خواه قومی _حزبی به انگیزه ی شکست دادن دیگر گزینه های مطرح دور وی جمع شده اند و بیشتر آنها هیچ تناسب سیاسی، فکری و حتی عاطفی با ایشان ندارند.
۴_ در خوزستان بازیگران سیاسی به بهانه ها ی قومی و حزبی سیاست را پیگیری می کنند ولی در اصل دنبال لحاف ملا و بریدن سهم خود از کیک قدرت هستند.
با این تفاسیر پس دکتر موالی زاده چه باید بکند.!؟
الف - بدون تردید در میان حامیان استاندار بومی، مردان و زنان سیاسی سالم و شریفی وجود دارند که دلسوز همه ی اقوام و مردم شریف خوزستان هستند و نیز دوست دارند که دکتر موالی زاده بعنوان اولین تجربه ی یک استاندار بومی از قوم عرب کارنامه ی خوبی را داشته باشد و ناکارآمد و بدسرنوشت نشود .پس دکتر موالی زاده نباید از مشورت این خیرخواهان نجیب خود را بی نصیب گرداند.
ب - پس دکتر موالی زاده چه باید بکند. تا از شر این مردمان سهم خواه مستقر در چند جناح، فارق بال کارش را انجام بدهد.!؟ یعنی، با چه رویکردی در مدیریت کلان اجرایی استان ورود کند.
پ - دکتر موالی زاده نه می تواند راه مقتدایی را برود و نه قادر است که مثل شریعتی عمل نماید چون وی گرایشات سیاسی اصلاح طلبانه ای ندارد، یعنی، این که، وی برخلاف رجال اصلاح طلب، عاری از رفلکس پذیری رفتاری است و از طرفی نیز نمی تواند مثل حسینی محراب گزیده کنش باشد و سکرت عمل کند.
ت - پس بهتر آن است که اولین کار مثبت موالی زاده، با انتصابات مطلوب همراه گردد. یعنی، نباید میدان انتصابات را در رده ی کوتوله ها و نورچشمی ها چینش نماید. چونکه با هر انتصاب نازلی در واقع پشت پرده ی رانتی_سیاسی خود را لو می دهد و این مساله، بهانه ای می شود به دست مخالفین و همین طور موجب سست شدن حمایت خیرخواهان از وی را فراهم می سازد.
ث - آن سیاقی که موالی زاده را بعنوان یک رجال ملی و بعنوان نماینده ی مقتدر دولت نشان می دهد . همانا، وزین عمل کردن او در همه ی مراحل کار است و هرگز نباید با جریان نومانکلاتور، یعنی مدیران امتیاز خوار دولتی که از طریق تبانی و نان قرض دادن به حیات سیاسی خود استمرار می بخشند بی محابا، گره بخورد.
ج_ دکتر موالی زاده شخصا، باید بی ریا و بی تکبر به خدمت نخبگان و سرآمدان جامعه برسد و آنها را دریابد نه این که انتظار داشته باشد تا آنها منت دیدارش را بکشند .