شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۳۸۱
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۲
شوشان ـ  قاسم امیری :

پرداختن به برخی پدیده های مهم سیاسی ، با غرق شدن در جزئیات و حاشیه ها، و یا طرح برداشت های منفعت طلبانه شخصی به منظور استحصال خاص، نویسنده را مجبور می کند هم جهت با پروپاگاندای حاکم، به این و آن حمله کند و با برچسب های ناروایی مانند استحاله شده ، منافق، برانداز، مخاطب را حتی اگر با تهدید هم شده با خود همسو کند.همان خطی که سالهاست در روزنامه قدرتمند کیهان دنبال می شود و البته با تحلیل های سطحی و در ظاهر پیچیده ،اهداف خود را دنبال می کند.
در تحلیل پدیده های تاریخی و خصوصا سیاسی ، بهتر است فراتر از جزئیات،  به فضای کلی حاکم و عوامل بیرونی نیز توجه خاصی شود تا با نشان دادن واقعی وضعیت موجود، بتوان به تحلیل نزدیکتری رسید.
در دوره مذاکرات برجام، هم فضای خردمندانه و حقوقی بر ذهن رئیس جمهور وقت ایران حاکم بود،هم در سوی دیگر ،رئیس جمهور آمریکا، استراتژی دیگری داشت.در ایران، دیگر خبری از احمدی نژاد که گاهی حتی  شیفته حرکات نمایشی و طنز خود می شد و ابایی هم ازاجرای آنها در بالاترین سطح بین المللی نداشت،  نبود.و دیگر کسی نبود که تحریم ها را کاغذ پاره بخواند.آدمی آمده بود که واقع بینانه و همانگونه که مردم فشار تحریم ها را لمس می کردند، موضعگیری می کرد.حامیان سیاسی او هم ، چون می دانستند راه مذاکره برای نجات مملکت منطقی تر است پشت سر او ایستادند و به توهمات امثال شریعتمداری که متاسفانه بلندگوی حاکمیت هم تلقی می شد توجهی نمی کردند.و دیگر واهمه ای  هم نداشتند که از سوی چهارتا آدم نخ نما شده ، منافق خوانده شوند یا استحاله شده،تا جایی هم جلو رفتند که برخی از آنها هزینه های سنگین دادند.
مذاکرات برجام به نتیجه رسید و منافع ملی دو کشور و فراتر از آن منافع منطقه در آن لحاظ گردید.
در ایران ،اما نگاه تنگ نظرانه دیگری حاکم بود: هرچند برجام می تواند منافع خوبی برای ایران داشته باشد اما اگر خروجی بدهد، گروه حاکم همچنان در قدرت خواهند ماند و خصوصا با توجه به تخصص این گروه در جذب آرای مردم وقدرت تبلیغاتی آنها ، ۸ سال دیگر آنها باید از قدرت(قوه مجریه ) فاصله داشته باشند.
همین نگاه سخیف در رقابت های داخلی آمریکا هم وجود داشت.ظهور شخصیتی مانند ترامپ، که رفتارهای او برای جهانیان خیلی عجیب و غریب بود کم شباهت به رفتار پوپولیستی در داخل ایران نبود. ترامپ بدنبال این بود که ادعای دموکراتها و اوباما مبنی بر اینکه توانسته اند ایران شرور را با مذاکره و گفتگو ، بر مسیری از عقلانیت هدایت کنند و از منافع آمریکا در منطقه صیانت کند کاذب جلوه دهد. او بدنبال فرصتی می گشت که اگرقرار است اتفاق مثبت تاریخی رخ دهد به نام رقیب نباشد.
هر دو (ترامپ در آمریکا و نابرجامیان در ایران)تلاش می کردند کل برجام را بی فایده و بلااثر  بنامند و از این منظر جریان رقیب را تخریب کنند.در ایران ،آنها آمدند و برجام را خسارت محض نامیدند و در آمریکا هم با خروج کامل از آن، به آمریکایی‌ها این پیام را دادند که همه آن هیاهو، دروغین بود و برای آمریکا منافعی نداشت.
اما هر دو گروه دروغ می گفتند.آنها فقط،نگران این بودند که تاریخ به نام رقیب ثبت خواهد شد.این موضوع از رفتار بعدی هر دو گروه وقتی که فرصت پیدا کردند و مجددا به قدرت رسیدند قابل درک است.
در ایران مخالفان برجام تا حدود زیادی موفق شدند.آنها به کمک آمریکا توانستند ثابت کنند که برجام عایدی نداشته است.و با نا امیدکردن مردم (و البته همزمان حذف نامزدهای در خور) ،زمینه مشارکت حداقلی را فراهم کردند.با شروع ریاست جمهوری آقای رئیسی  ،تلاش زیادی شد که بخش هایی از همان برجام را احیا شود اما دیگر نه بایدن ، انرژی اوباما را داشت نه آمریکا ، اولویتش برجام بود.بعلاوه فضای تصمیم گیری در ایران، دموکرات‌ها را دلسرد کرده بود.
اما در آنسو، با بازگشت ترامپ به قدرت، و ارسال سیگنال های متمادی برای مذاکره و حتی تهدید به اینکه اگر مذاکره صورت نگیرد خطر جنگ برای ایران وجود دارد ،علاقه شدید ترامپ به مذاکره و ثبت پیروزی تاریخی به نام خود و نه دموکرات‌ها برای آگاهان مشخص گردید.همانگونه که رئیسی خیلی دست و پا زد تا حداقل بخشی از برجام را با تغییر نام ظاهری، به نام خود و جریان حامی اش ثبت نماید.
این رذالت سیاسی هر چند در دو سوی پدیده برجام وجود داشته است اما آنکه اهرم های بیشتری داشته است تاکنون زیان کمتری دیده است. و بعید نیست بتواند روزهای آینده را به هر نحوی به نام خود ثبت کند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار