پاسخ چیست؟ متهم کیست؟ کدام رویه ها باید اصلاح شوند؟ بالاخره ما آمار بیمارستان ها و مراکز درمانی خود را قبول داریم یا نه؟ و این حجم بیمار آسمی و تنفسی که به بیمارستان ها مراجعه کرده اند...
امید حلالی : حالا دیگر در وسط های شهر جا خوش کرده اند. خیلی ها دیگر از جابجایی شان دست شسته اند. وقتی هم که پا پی بشوی می گویند اول اینها بوده اند و بعد شهر کش آورده و چسبیده به این غول های فلزی با برج و باروی بلند و دودهایی تنوره کشان از حلقوم هاشان.
بعد حتمن می پرسیم که تکلیف مردم بی نوا چیست که از بد روزگار یا جبر آن شده اند همسایه ی این غول های مهیب؟ اگر باز متهم به سیاه نمایی نکنید و در عزا و عروسی سرمان را نبرید و وقتی قافیه تان تنگ آمد کاسه و کوزه بر سر رسانه ای ها نشکنید و وقتی نتوانستید مساله را حل کنید به ناچار و افشاگرانه انگشت اشاره نکشید که یافتیم آنک متهمان اصلی! که جرم ما فقط پرسیدن است و البته اگر پاسخ نگیریم حق سئوال مجدد و پیگیری برای ما محفوظ است که بالاخره چه شد؟! پاسخ چیست؟ متهم کیست؟ کدام رویه ها باید اصلاح شوند؟ بالاخره ما آمار بیمارستان ها و مراکز درمانی خود را قبول داریم یا نه؟ و این حجم بیمار آسمی و تنفسی که به بیمارستان ها مراجعه کرده اند ...
واقعیت آن است که مردم دیگر دوست ندارند در همسایگی این غول ها و گرد و خاک و پساب شان زندگی کنند. آنها که مسبب اصلی باران های اسیدی هستند و وقتی که قرار است آمار و ارقامی برای ارائه سود و زیان ارائه کنند آن قدر غیر واقعی است کانه فقط رسیده اند که حقوق بدهند و وقتی می پرسی که نفع شان چیست پرسنل خود را همچون سپری انسانی جلو می آورند که آنک بیکاری! اما هیچ کار عام المنفعه و مفیدی نه برای مردم نه برای محیط زیست انجام نمی دهند و وقتی از این شاخصه بپرسی اشاره می کنند به چند درخت سرطانی سرخ و زرد یا سیاه از فرط دوده و گرد که حول و حوش محوطه کاشته اند لابد.
مردم می خواهند و حق شان است که از دست این غول های صنعتی خلاص شوند. لطفن جواب سربالا ندهید و صورت مساله را پاک نکنید ما به صنایعی که هیچ خیر و منفعتی برایمان ندارند احتیاجی نداریم چرا که از بزرگ تر از آنها هم که محصولات شان را صف کشیده اند تا به دلار در کنار آب های آزاد بخرند هم خیری به مردمان مظلوم جنوبی نرسیده. لطفن بساط این غول ها را برچینید و اگر خیلی دوست شان دارید و برایتان نافع هستند ببریدشان بیرون شهرها چرا که قطعن ارزش سلامتی مردمان بسی بیشتر است از محصولاتی که پرورده غول هاست و سمومی که در هوا می پراکنند تا بر باران که مایه رحمت است اثر بگذارند و اسید بر سر مردم نازل کنند و خاطرات موحش بمباران های شیمیایی را در دوران جنگ تداعی کنند.
اگر در این استان مدیران دلسوزی هست که نخواهند مسئولیت را از سر خود باز کنند و مسئولیت را صرفا در خانه سازمانی و فیش حقوقی پر و پیمان و پاداش های آنچنانی و امکانات فراوان سازمانی نبینند بایسته است که شفاف درباره این فاجعه زیست محیطی موضع گرفته و ترتیب انتقال غول ها را به جایی دورتر از شهر و مردم و کشاورزی و دامداری و تالاب بدهند. گذشت زمان تعصب و دلسوزی و مردم داری را به اثبات می رساند که آیا جزو باوری های افراد و مدیرانند یا لقلقه ای گذرا و ژست وار بر زمان...