شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۴۹۴۷
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۳
حسن نسیمی: ديروز داشتم با ماشين ميرفتم سمت چهارشير .تو عالم هپروت بودم و خيلي هم عجله داشتم. تو اتوبان بهبهاني بودم. اگه از اون طرف ها گذرتون خورده باشه ميدونيد كه حدود دويست متر جلوتر از چهار راه آبادان، چهار راه امام قرار داره. ايستادم پشت چراغ قرمز چهر راه آبادان چهار راه خلوت بود يكي دو بار وسوسه شدم چراغ رو رد كنم اما وجدانم خيلي زورش زياد بود اجازه نمي داد.. يكي دوثانيه ديگه مونده بود چراغ سبز بشه زدم رو دنده كه حركت كنم يهو دنيا جلو چشام سياه شد. شانس اوردم كمر بند بسته بودم . تو آيينه نگاه كردم به پشت سرم يه وانت درب و داغون زده بود به ماشينم. پياده كه شدم ديدم رانندش يه پيرمرد بود. 
تا منو ديد شروع كرد ناله و زاري كه آقا من آدم بدبختيم . پاهام عليلن. زنم مريضه. هفت سر عايله دارم .تو فكر كرايه خونه بودم حواسم نبود . نون زن و بچم رو همين وانت قراضه ميده. ديدم داره مصيبت ميخونه منم يه آدم جو گيرو احساساتي .دلم سوخت براش . بهش گفتم آخه پدر من فرض كن بجاي اين ماشين يه عابر پياده بود اون موقع چكار ميكردي؟ حالا هم طوري نشده برو ولي بيشتر احتياط كن. يكي زد پشت كمرم و با لحن خاصي كه بغض داشت گفت : عامو جان خيلي مردي. ....... .و سوار شد
دوباره نشستم تو ماشين و حركت كردم . جمله آخرشو داشتم تو ذهنم با خط شكسته نستعليق برا خودم مي نوشتم. احساس غرور كردم. خيلي حس خوبي داشتم . رسيدم پشت چراغ قرمز چهار راه امام . تو فكرمردي و مردانگي بودم كه چشتون روز بد نبينه. دوباره يه ماشين از پشت زد به ماشينم.فرمون ماشين داشت ميرفت تو شكمم. يادم رفته بود كمر بند بزنم . نميدونم تو اين گير و دار وجدانم كجا گم و گور شده بود . با عصبانيت در ماشينو باز كردم كه برم ببينم چي شده . ديدم همون يارو وانتيه سرشو از پنجره ماشينش اورده بيرون دستشو تو هوا تكون ميده و ميگه : كسي نبود عامو جان. برو منم ....... منم 
حالا خدا وكيلي شما اگه جا من بودين چكار ميكردين؟....

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار