به هر حال ، شایعه انحلال شورای چهارم کرمان و انحلال شورای سوم اهواز باید درس عبرتی برای دیگر شوراها بخصوص اهواز و آبادان شود که اختلافات داخلی شان عیان شده و به خاطر ریاست شورا جلسات شان به حالت نیمه تعطیل در آمده است.
هادی خوش سیما در ستون زیر ذره بین فرهنگ جنوب نوشت :
در ابتدا به این نکته باید اشاره داشت که تمام شایعات کذب محض نیست و برخی از اخبار درگوشی رنگی از واقعیت دارند و اگر چه بنا به دلایلی تکذیب می شوند اما مرور زمان مشخص می کند که تا چه حد درست بوده و صحت داشته است.
از این قبیل موارد در کشور و بخصوص در خوزستان کم نیست. اخیرا نیز شایعه انحلال شورای شهر " کرمان " در برخی محافل مطرح شده و گفته می شود استاندار کرمان به دلیل اختلافات موجود در این شورا و عدم تفاهم در انتخاب هیات رییسه جدید ، استارت انحلال را زده است. هر چند این خبر از سوی برخی مسئولین تکذیب شد اما کم نبودند و نیستند شوراهایی که به خاطر افتادن در باتلاق حاشیه، منحل شده اند. یک نمونه از این دست، شورای سوم شهر اهواز است که اعضای شورا در ابتدا، حتا در مخیله شان نمی گنجید که روزی منحل شود...
به هر حال ، شایعه انحلال شورای چهارم کرمان و انحلال شورای سوم اهواز باید درس عبرتی برای دیگر شوراها بخصوص اهواز و آبادان شود که اختلافات داخلی شان عیان شده و به خاطر ریاست شورا جلسات شان به حالت نیمه تعطیل در آمده است.
از دیگر مطالب ستون ذره بین
چند نکته درباره سفرهای استانی مقتدایی
در خبرها آمده که دکتر مقتدایی استاندار خوزستان گفته است که سفرهای استانی خود را از آبان ماه امسال استارت خواهد زد.
چند ماه پیش نیز (فروردین ماه) مقتدایی، خبر از سفرهای درون استانی داده بود و آن را موکول به انتصاب تمام فرمانداران کرد و گفته بود که همه جابجایی ها و تغییرات که انجام شد به همراه معاونین به شهرهای مختلف خواهیم رفت و برنامه های مفصلی نیز تدارک خواهیم دید. احتمالا تا موعد مقرری که استاندار مشخص کرده ، فرمانداری ها سر و سامان خواهند گرفت و چند فرماندار بلاتکلیف، رفتن یا ماندن شان مشخص خواهد شد.
این را هم باید گفت که سابقه سفرهای درون استانی ، به زمان حجازی استاندار سابق برمی گردد که جا دارد دکتر مقتدایی برای بازدهی هر چه بیشتر سفرها ، نیم نگاهی نیز به تجارب به دست آمده سفرهای استانی حجازی داشته باشد.
دکتر مقتدایی باید به این نکته توجه هم نماید که تمرکز این سفرها بر مناطق توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته باشد. در ضمن تا حد ممکن به جای برگزاری نشست های خشک و بی روح با مسئولین، به میان رفته و از نزدیک مشکلات آنان را لمس کند تا اگر مصوبه ای تصویب می شود این مصوبات گره گشای مشکلات مردم باشد نه اینکه گرهی را در کار مردم ایجاد کند.
پیوستن هفتکل و باغملک
قرار است تعداد 20 نماینده به ظرفیت 290 نماینده مجلس شورای اسلامی اضافه شود تا تعداد نمایندگان به 310 نفر برسد. سهم خوزستان نیز در افزایش نمایندگان یک نفر است و از قرار معلوم سهمیه نماینده جدید به باغملک و هفتکل می رسد.
پیش از این نماینده باغملک با ایذه و نمایند هفتکل با مسجدسلیمان مشترک بود که با این طرح، هفتکل به باغملک الحاق می شود و یک نماینده به خود اختصاص می دهد.
مخالف خوان های جدایی هفتکل
خبر الحاق هفتکل به باغملک و اختصاص یک نماینده به این حوزه ، واکنش های مختلفی به دنبال داشته است . در جدیدترین مواضع، سید حمید حسن زاده رئیس سابق شورای شهر اهواز با ارسال نامه ای به جلیلی نماینده مسجدسلیمان، هفتکل و لالی ، مخالفت خود با جدایی هفتکل از مسجدسلیمان و الحاق آن به باغملک اعلام کرده و تقاضای پیوستن آن به اهواز نموده است.
در این نامه آمده است :
متاسفانه شنیده شده قرار است هفتکل به حوزه باغملک ملحق شود و جنابعالی هم موافق این موضوع هستید و با این کار به بهانه مشکلات ایذه و باغملک هفتکل را فدای کارشناسان بی اطلاع وزارت کشور می نمایید. لازم است بدانید هفتکل مظلومی که از بدو پیروزی انقلاب با حوزه رامهرمز بود و سه نماینده را در دو دوره رامهرمز به چشم دید و مشکلی از مشکلات آن حل نشد در اثر اعتراض مردم به حوزه انتخابیه مسجدسلیمان ملحق گردید که از آن هم سودی نبرد و اکنون در کمال ناباوری بدون هیچ استدلال کارشناسی در حال الحاق به حوزه باغملک می باشد.
جا دارد که مسئولین جمهوری اسلامی توجه ویژه ای به هفتکل بنمایند و حداقل با الحاق آن به حوزه انتخابیه اهواز بخشی از محرومیت هفتکل را سبک بنمایند لذا از جنابعالی که برادری دلسور و متعهد هستید تقاضا داریم که در این امر خطیر تلاش بفرمایید و اجازه ندهید تصمیمی گرفته شود که در آینده مردم برای رهایی از آن متحمل هزینه و خسارت گردند.
یک جرعه از این جام
سید علیرضا شریفی از معدود خوزستانی های ورزشی ست که دستی به قلم دارد و در حال حاضر نیز سکاندار ورزش برق منطقه ای استان است. مطالعات و تلاش های چندین ساله شریفی اخیرا در کتابی به نام نخستین جرعه از این جام منشر شده که میزبانی و قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت های آسیا (۱۳۴۷) را از زوایای سیاسی و ورزشی با نگاهی تازه مورد کنکاش قرار داده است. نویسنده این اثر علاوه بر بررسی روابط ایران آن زمان با رژیم صهیونیستی در بخش های دیگری از کتاب خود به سراغ اعضاء تیم ملی در آن دوران رفته و خاطرات و نکات خواندنی آن مسابقات را از زبان آن ها به رشته تحریر آورده است.