شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۸۸۷۷
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۲
بیست و نهم خردادماه سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی
فرشیدخدادادیان

محله ی زینبیه ی دمشق و گورستان شیعیان در کنار بقعه و آرامگاه روایتگر حادثه ی کربلا،این روزها در تهدید جاهلانی است که با ادعای برقراری خلافت اسلامی،بزرگترین ضربه ها را به دینی می زنند که با شعار صلح و رحمت شناخته می شد و بنای آرامگاه غریبانه ی دکتر علی شریعتی در گوشه ی دیوار شمالی این آرامگاه نیز بدون شک از آن تهدید و تخریب بی بهره نیست!آرامگاه و بنای یادبود روشنفکری سختکوش که هرچند تلاش فراوان داشت تا چهره ای جدید و برخلاف نگاه سنتی،دگم و واپسگرای خرافه گرایان از اسلام نشان دهد،اما تئورسین"اسلام انقلابی"نیز بود و البته آنقدر زنده نماند تا نتیجه و ثمره تئوری خود را ببیند.

شریعتی یکی از تئورسین های آخرین انقلاب جهان بود که مرگش در بیست و نهم خرداد پنجاه و شش باعث شد تا در غیابش،که بدون شک موجبات خوشحالی مخالفانش بود،دانشجویان و جوانان علاقمند به آراء و نظریاتش تصویر او را با زیر نویس معلم انقلاب و سردادن شعار؛"معلم شهید ما،دکتر علی شریعتی"در راهپیمایی ها بالای سر بگیرند.

سخن از دکتر شریعتی که به میان می آید مخالفان و موافقان مشهوری در برابر یکدیگر صف آرایی می کنند.مخالفانی که عمدتا از نهاد حوزه برخاسته اند و موافقانی که دانشگاهی هستند.سید محمود دعایی در گفتگوی خود با روزنامه اعتماد به مناسبت سالروز درگذشت امام خمینی در سالجاری در مصاحبه با روزنامه اعتماد نیز اگر چه صادقانه می گوید تمام آرای شریعتی را درست نمی داند اما او را در زمره کسانی می گنجاند که درد دین داشتند.به گفته دعایی در میان موافقان شریعتی چهره های برجسته ای دیده می شوند.مقام معظم رهبری در آن مقطع یکی از پیشگامان ارتباط و صمیمیت با دکتر شریعتی بودند.یا بانی دعوت دکتر از مشهد به تهران مرحوم شهید مطهری بودند و اصرار داشتند که که ایشان به تهران بیایند و حسینه ارشاد را به ایشان پیشنهاد دادند.(1)

اما شریعتی که بود و چگونه می اندیشید؟!یکی از بهترین توصیف ها را شاید خود او از خودش داشته.در نامه ای خصوصی به همسرش؛"... راهی را می رفتم که پایان آن تنها دو چیز بود:مرگ و شهرت.رنج و خطر دو دوست همیشگی من بودند که از آغاز جوانی لحظه ای مرا ترک نگفتند و من هم به این دو سخت دلبسته بودم."(2:37)

مرگ اما،زودتر از آنچه فکرش را می کرد به سراغش آمد!زنده یاد صادق طباطبایی در خاطرات خود اتفاق بیست و نهم خرداد1356 را اینگونه روایت می کند؛"قرار بود خانواده اش به او ملحق شوند،منتها از ایران به خانمش اجازه خروج نداده بودند.فقط دخترهایش آمده بودند. همان شب که به اتفاق فرزندانش از فرودگاه به خانه رفته بود.دخترش می گفت خیلی ناراحت بود و دائم سیگار می کشید،چون مادرمان نتوانسته بود بیاید.تا پاسی از شب با هم صحبت می کردند و ایشان می خوابد که دیگر دارفانی را وداع می گوید.(3:136)

طی سالهای 1338 تا 1341 علی شریعتی در کنارانتشار ارگان تبلیغاتی جبهه ملی،شاخه برون مرزی نهضت آزادی ایران را در سال1341 تاسیس کرد.تلاش های او در عین استقبال گسترده مخالفان جدی نیز داشت.

محمد توسلی نماینده سازمان دانشجویان دانشگاه تهران در کنگره لوزان سوئیس از صف آرایی دو طیف ملی و اسلامی و چپ مارکسیست در دومین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایران خبر می دهد که دکتر شریعتی از فدراسیون فرانسه محور شاخص طیف ملی و اسلامی بودهو در خصوص دلیل اصلی مخالفت مارکسیست ها با شریعتی می نویسد؛طبیعی بود که با او مخالفت شدید کنند زیرا افکار و آثار او نسل جوان و دانشجوی ایرانی را در داخل و خارج از کشور تحت تاثیر عمیق خود قرار داد و دیگر زمینه اجتماعی برای عرضه افکار چپ مارکسیست چون گذشته فراهم نبود.(4:75)

شریعتی اما در طیف خود نیز مخالفان قدرتمندی داشت.زنده یاد دکتر صادق طباطبایی در مرور خاطرات خود از برگزاری مراسم خاکسپاری و مراسم چهلم وی در بیروت از مخالفت صریح افرادی چون آقای اشراقی،داماد امام و جلال الدین فارسی یاد می کند.(3:141)

تشییع جنازه دکتر شریعتی در لندن به راهپیمایی اعتراضی ایرانیان مبدل شد.جسد را صداق قطب زاده و دو نفر دیگر به هواپیمایی شوریه تحویل و مراسم ختم دکتر در مسجدپاکستانی ها برگزار شد.سخنران این مراسم ختم خود دکتر شریعتی بود.نوار سخنرانی قبلی او با عنوان"پس از شهادت"شور و حالی عجیب در بین حاضران ایجاد کرد و پس از پخش این سخنرانی احسان شریعتی هجده ساله چشت تریبون قرار گرفت و گفت؛ما اینجا جمع شده ایم نه برای ختم که برای آغازی دیگر.صادق قطب زاده و ابوالحسن بنی صدر سخنرانان بعدی این مراسم بوده اند(3:140)

مراسم چهلم دکتر شریعتی در بیروت نیز یکی از جلسات مهم در شکل گیری مبارزات انقلابیون ایران در خارج از کشور بود که در برگزاری آن امام موسی صدر نقشی ویژه داشت.

علی شریعتی نابهنگام مرگ را درک کرد و آنقدر نماند تا پس از تبدیل اسلام و تشیع انقلابی به نظام حکومتی،برای مشکلات ناشی از این تغییر فرم نسخه بپیچد.نسخه ای که اگر هم در آثار و سخنرانی های بجا مانده از او وجود داشته باشد،استخراج و تبیین آن چندان آسان نبوده و نیاز به بازخوانی تحلیلی و البته .

منابع:
1- خاطرات یک کهنه سرباز،مصاحبه با سید محمود دعایی/روزنامه اعتماد/سال سیزدهم/شماره3542/ صفحه6
2- برسد به دست پوران عزیزم(بیست و نه نامه منتشر نشده علی شریعتی به همسرش از پاریس) /1394/نشر آبان/تهران
3- صادق طباطبایی؛خاطرات سیاسی-اجتماعی/جلد یک/چاپ سوم1392/موسسه چاپ و نشر عروج (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی)/تهران
4- محمد توسلی؛چپ و سانسور شریعتی/مقاله در ماهنامه اندیشه پویا/سال پنجم/شماره34

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار