سعید سالاری
این هفته رسانه ملی اولین قسمت از یک برنامه نو و مرزشکن را به روی آنتن می برد. اثری جذاب و خوش ایده. مردمانی صاحب قصه از سراسر جهان در جلوی دوربین حاضر می شوند و برایمان قصه هایی واقعی تعریف می کنند. قصه هایی واقعی از سرگذشت پر ماجرای زندگی خودشان.
شنیدن قصه لذتی دارد که از کودکی با آن خو گرفته ایم. کنجکاوی نسبت به محیط اطراف و جهان خارج نیز در نهاد و نهان هر کداممان قرار دارد. فرای آن لذت خوانش تاریخ و بویژه تاریخ سرزمین های دیگر، خود شوری دو چندان در ذهن و خیال آدمی براه می اندازد. هرچند گذر زمان که همه چیز را متحول کرد، تاریخ نویسی و تاریخ خوانی و از همه مهم تر موضوعات تاریخی را نیز مورد لطف خود قرار دارد.
در عصر جدید معنایی ندارد که بگوییم تاریخ را فاتحان می نویسند. تاریخِ حاکمان و سردمداران نیز عظمت سابق را ندارد. دیگر، مخاطبانِ تاریخ صنف خاصی نیستند، چه به شمار اشخاص و اندیشه ها و علایق، موضوعات تاریخی وجود دارد.
امروزه تاریخ را زنده ها می نویسند. شاید هم ننویسند نشان دهند و بگویند. اصلا "تاریخ شفاهی" و "تاریخ چندرسانه ای" و دیگر سبک های نو تاریخ پردازی برای همین، نقاب از رخ بر کشیدند. شعار همگی هم این است: هر انسانی می تواند یک مورخ باشد. قصه زندگی خود را بگوید، همراه با بیان شرایط و اسباب و علل رویداد های زندگی اش. البته ضرورتی نیست چون مورخی تحلیلی کار کند، می تواند مورخی باشد از دسته رویدادنگاران و تحلیل و ریشه یابی را به مستمعین بسپارد.
به "همقصه" باز گردیم، آری این برنامه تلویزیونی انسان های نادیده و پر ماجرای گوشه و کنار این گیتی را دعوت می کند تا داستان زندگی خویش و تحولات آن را برایمان بازگو کنند.
ایده اش را نمی دانم از کجا آمده، لیکن جایی خوانده بودم که فرزانه ای صاحب عنوان، چند دهه پیش به شماری از تاریخ دوستان توصیه کرد که تاریخ را از "زبان توده ها" و با صوت و تصویر ارائه دهند. شاید از اینجا آمده.
ویژگی دیگر این برنامه که می تواند من و شما، یعنی ما مخاطبان ایرانی را بیش از برنامه های دیگر به خود جلب کند، مجری آن است. آقای مجری که خود از تبار همان "فرامرزی های جهان دیده" و البته جوانسال است، خود را در صفحه اجتماعیش اینگونه شناسانده:
"زاده ایران کوچک [کشمیر] و اکنون ساکن ایران بزرگ"
از دسته چند زبانِ هایی است که قاره های گونه گونی را به شوق رساندن پیام صلح و عدالت ایرانیان پیموده، هرچند این ویژگی از خودش نیست، آن را از پدر به ارث برده، همو که سالیانی پیش به اشتیاق دو چندان از کشمیر بدین سرزمین پای گذارد و تا سال پیش که در جوار کعبه از دنیا رفت، در همت ترجمهِ صدای حق خواهی ایرانیان به پاره هایی دیگر از جهان ،چیزی کم نگذاشت.
این برنامه هدف روشنی دارد، هدفش را از پاره نوشته های پیش از پخش آن می توان دریافت، رساندن صدا و قصه زندگی ملت ها به گوش هم. بدور از مجرا و رهگذر دولت ها.
برای درک این سخن خوب است نگاهی زبان شناسانه داشته باشیم. در زبان انگلیسی واژه ترکیبی inter-nation-al بدرستی به کلمه ایرانی بین المللی ترجمه و به نادرستی به رفتارهای بین دولت ها اطلاق می شود، بی توجه به پیوند و همزیستی ملت ها. این را "سرباز روح الله رضوی" یا همان آقای مجری همقصه در صفحه خود آورده. بدین سان همقصه می کوشد تا برنامه ای بین المللی باشد و نه بین الدولی.
کلام فرجامین اینکه آخر شب های سه شنبه خود را برای تماشای قصه ای نو آن هم از شبکه یک خالی کنید. این همقصگی فارغ از ارضای حس کنجکاوی و نوع دوستی، همچون یک کلاس حرفه ای می تواند دید شما به جهان و زندگی را عوض کند، اگر با خودتان صادق باشید شاید کار و فعالیتتان در هر زمینه ای را سمت و سویی نو دهد. همقصه کتابی است برای دریافت انگیزه ای زیبا در کنار دانستن نادانسته ها و طلب لذت ماجراجویانه زیر این گنبد کبود.
*دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن