نوشتاری از ولی الله شجاع پوریان / بیاخلاقیهایی به نام دین و دفاع از اسلام در تریبونهای رسمی/ محملی برای ابراز بیاخلاقیهای سیاسی و اتهامافکنی به رقبا / اسباب دینگریزی و دینستیزی جامعه بویژه نسل جوان
متاسفانه در سالیان گذشته تریبونهای رسمی و دینی محملی برای ابراز بیاخلاقیهای سیاسی و اتهامافکنی به رقبا شده است...
شوشان/ ولیالله شجاعپوریان
«مجلس خراب شده»،«خواجه حرمسرا»، «پفیوز»و... از جدیدترین تعابیری هستند که در همین چند روز اخیر از منابر مجالس دینی و تریبونهای مدعیان دین و فرهنگ صادر شده است.
یک مداح در مراسم روز عرفه که نماد عرفان، ایمان، جود و احسان خداوند و تداعی گذشت و مهربانی است، بیمهابا در نقد اظهارات یک نماینده منتخب مردم در مجلس که بر اساس جایگاه قانونی خود اظهارنظر کرده، سخنانی بر زبان میآورد که به هیچ وجه تناسبی با روز عرفه، عید قربان و شان و منزلت دینی و انسانی ندارد.
همچنین یک رسانه دلواپس هم به خود حق میدهد بعد از بارها اخطار و توقیف و رفع توقیف، اتهاماتی ناروا و ناشایست به یک انسان مسلمان و مجری تلویزیونی نسبت دهد و شوربختانهتر اینکه چنین بیاخلاقیهایی به نام دین و دفاع از اسلام در تریبونهای رسمی و عمومی اتفاق ظهور و بروز یابد.
میدانیم دعای عارفانه عرفه به قدری با فرازهای اخلاقی عجین شده که با مروری گذرا به مضامین آن نمیتوان جز عرفان، معرفت، احسان، جود و مهربانی درک کرد. در یکی از فرازهای میانی این دعا آمده است:«تویى که راهنمایى فرمودى، تویى که حفظ کردى، تویى که پردهپوشى نمودى، تویى که آمرزیدی، تویى که نادیده گرفتى، تویى که قدرت دادى، تویى که عزّت بخشیدى، تویى که کمک کردى، تویى که مساعدت فرمودى، تویى که تایید نمودى...»؛ اکنون فضای روحانی و ملکوتی این دعا با الفاظ و عباراتی بهسان مجلس خرابشده و اصطلاحاتی از این قبیل چه سنخیت و تباینی با واژگان راهنمایی، پردهپوشی، آمرزش، عزت، کمک، مساعدت و... دارد؟
سوگمندانه این رویه غیراخلاقی مختص این روزها نبوده و متاسفانه در سالیان گذشته تریبونهای رسمی و دینی محملی برای ابراز بیاخلاقیهای سیاسی و اتهامافکنی به رقبا شده است.
پیش از این شخصیتهایی چون سیدمحمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، علی مطهری، حسن روحانی، محمدجواد ظریف و بسیاری از چهرههای اصلاحطلب در تیررس بداخلاقیهای برخی مداحان و وعاظ قرار داشتهاند؛ جالب اینجاست که چنین منابر و مداحانی چشم خود را بر اختلاسهای نجومی، فسادهای گسترده دولت گذشته، ابهامات واگذاریهای غیرقانونی، خطاهای غیرقابل جبران افراد منتسب به یک جناح خاص و... بستهاند و گویا امر به معروف و نهی از منکر از دید آنها محدود به افراد جناح مقابل و مقولاتی چون حجاب، فیلم و موسیقی آن هم در هنگامه تصدی دولت غیرخودی است.
بیهیچ تردیدی تداوم چنین رفتارهایی از سوی مدعیان دین و اخلاق نه تنها خدمتی به انقلاب و اسلام نیست، بلکه اسباب دینگریزی و دینستیزی جامعه بهویژه نسل جوان شده است. شاید اگر بسیاری از خانوادهها از حضور خانوادگی در محیطهایی همچون ورزشگاهها و اماکن عمومی به دلیل رایجشدن بداخلاقی و بدزبانی هراس دارند، امروز باید نگران تاثیرات منفی و آموزههای ناپسند حضور در برنامههای دینی و مذهبی نیز باشیم. چرا برخی این حق را برای خود قائل هستند که در برنامههای عمومی که افرادی با سلایق و گرایشهای مختلف حضور دارند، به نفع حزب و جناح سیاسی خود سخن گویند؟
اگر چنین مداحان و واعظانی دغدغه دین و شریعت داشتند، چرا هشت سال چشمان خود را روی همه قانونشکنیها، هنجارشکنیها و مفاسد ریزودرشت و کژرویهای بیحساب بسته بودند؟ جامعه امروز جامعه گذشته نیست که بتوان با تبلیغات منفی و سوءاستفاده از احساسات پاک دینی افراد، به منافع حزبی و جناحی رسید. جوانان آگاه و پیگیر، مسائل جامعه را رصد میکنند و بیسبب نیست هشت سال تخریب شخصیتی هاشمی رفسنجانی به دست همین افراد، باعث کسب آرای میلیونی توسط او و افزایش مقبولیت مردمیاش میشود. تجربه نشان میدهد تاریخ سرشار از فرازوفرودهاست و آنانی که روزگاری قدرت مبسوط الید حکمرانی کرده و بیملاحظه حکم صادر میکردند فردا روزی باید در پیشگاه خداوند و ملت پاسخگو باشند؛ اگر امروز امثال مرتضوی بابت خبط و خطای گذشته خود عذرخواهی میکنند، دیری نمیپاید افرادی که بیمهابا اخلاق و وجدان را در جامعه جریحهدار میکنند باید حساب پس بدهند؛ چرا که خورشید همیشه پشت ابر نمیماند.