امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
دراخبار به نقل از يكي از شخصيتهاي سياسي اعلام شده كه برخي از افراد بارانت و رابطه به ليست اميد را پيدا كردهاند، شما وجود رانت در ليست اصلاحطلبان را تاييد ميكنيد؟
در يك فعاليت وسيع در حد انتخابات مجلس ممكن است در نقاطي از ايران اينگونه اتفاقات آنگونه كه خانم الههكولايي اعلام كردهاند رخداده باشد«هرچند بلافاصله اين خبر بعد ازمنتشر شدن در رسانهها از سوي خانم كولايي رد شد» اما بنده به عنوان رئيس ستاد انتخاباتي مجلس اصلاح طلبان هيچگونه گزارشي در اين زمينه تا اين لحظه دريافت نكردهام، با اینهمه مهم ليست تهران است و اینكه آيا در ليست تهران كانديداي اصلاحطلب با پول وارد ليست تهران شدهاند؟ اين مورد بعضا در زمان انتخاب هم مطرح شد و فردي ادعا كرده بود كه برخي از او پول خواستهاند تا در ليست تهران قرار بگيرد. اما براي شفاف شدن اين موضوع به نظر ميرسد مردم بايد از سازوكار ليست تهران اطلاع پيدا كنند.
ساز وكار بستن ليست در تهران چگونه بود؟
ساز وكار بستن ليست در تهران آنقدر پيچيده بود و مراحل متعددي داشت كه تصميمگيري درباره آن از عهده يك فرد خارج شد. به صورتي كه امكان ورد افراد بارانت و رابطه به ليست اميد در تهران وجود نداشت. در مرحله اول با حضور دوستان اصلاحطلب ازجمله بنده با افرادي كه علاقهمند به حضور در ليست اصلاحطلبان بودند مصاحبه شد و به افراد نمراتي داده شد. حتي در اين مرحله اين نمرات تنها به وسيله يك نفر داده نميشد و چند نفر به صورت چرخشي به افراد بعد از مصاحبه نمره ميدادند. ضمن اينكه اين افرادي هم كه با نامزدها مصاحبه ميكردند و به آنها نمره ميدادند افرادي نيستند كه به راحتي بتوان به آنها اتهام زد. آقاي الويري، خانم كولايي، آذر منصوري، شكوريراد، راكعي و مير لوحي در اين مرحله وظيفه مصاحبه را برعهده داشتند. يعني افرادي كه ميتوان آنها را «اخلاقمدار» ناميد. پس در اين مرحله هيچگونه دخل و تصرف و رانتي وجود نداشته است. بهتر است گفته شود اساسا وجود رانت در اين مرحله امكان نداشت. چون از اين نمرات ليست ۱۲۰ نفره بيرون آمد و در ليست ۱۲۰ نفره نمرات نامزدها دستهبندي شد و يك ليست ۶۰ نفره از آن ليست قبلي خارج شد و ليست ۶۰ نفره به هيات رئيسه شوراي عالي سیاستگذاري ارائه شد كه البته من هم به عنوان رئيس ستاد انتخاباتي تهران در آن جلسه حضور داشتم و در آن جلسه نامزدها مورد پالايش قرار گرفتند و ليست ۳۵ نفره از آن جلسه خارج شد. ليست سيوپنج نفره به جلسه با حزب اعتدال و توسعه رفت و در آن جلسه كه به نمايندگي از دولت بود تعدادي از ليست حذف شدند و تعدادي هم به ليست افزوده شدند كه البته قضاوتي بر روي افرادي كه توسط حزب اعتدال و توسعه وارد ليست شدند نداريم. چون به اصرار آن حزب اين افراد وارد ليست تهران شدند اما افرادي كه توسط شوراي عالي وارد ليست شدند به هيچعنوان با پرداخت پول وارد ليست نشدند.
يعني رانت سياسي هم براي ورود افراد به ليست اميد وجود نداشته است؟
رانت سياسي هم به آن شكل در ليست اميد تهران وجود نداشت. حتي خانم فاطمه حسيني هم با توصيه و اعتبار پدرشان به ليست اميد وارد نشدند. چون راه براي اعمال توصيه افراد براي قرار گرفتن شخصي در ليست اميد بسته بود؛ زيرا از قبل براي خانمها سهميه يك سومي در نظر گرفتهشده بود كه نه نفر ميشد و حتي با وجود اين مصوبه در شوراي عالي اين تعداد زن در ليست اميد وجود نداشت و تنها به حضور هشت نفر در ليست بسنده شد كه نشان ميدهد حتي سهميه زنان نيز در ليست از مصوبه كمتر بود.
شما رئيس ستاد انتخاباتي اميد در تهران بوديد، فعاليت انتخاباتي نيازمند هزينه انتخاباتي است، هزينههاي ستاد انتخاباتي اصلاحطلبان در مجلس از چه منابعي تامين ميشد؟
تمام تلاش ستاد انتخاباتي اين بود كه هزينههاي انتخاباتي از «اسپانسرها» گرفته شود. افرادي داوطلبانه بخشي از هزينهها را بر عهده ميگرفتند. به عنوانمثال بسياري از هواداران مردمي اصلاحات آپارتمان و مغازههاي خود را به رايگان در اختيار ستاد انتخاباتي اميد قرار ميدادند. تعداد اين افراد و اين موارد آنقدر زياد بود كه حتي نميتوانستيم پاسخگوي اين افراد باشيم و عموما «اسپانسرها» از ستاد گلايه مند ميشدند که چرا از مكاني كه آنها در اختيار ستاد تهران قرار دادهاند، استفاده نميشود.
كمك نقدي به ستادهاي انتخاباتي از چه منابعي تامين ميشد؟
حدود ۳۰۰ ميليون تومان توسط آقاي مرعشي بهحساب ستاد واريز شد كه بعدا به حساب كانديداي حزب كارگزان گذاشته شد و فرد شناختهشدهاي هم حدود ۱۰۰ ميليون بهحساب ستاد بهصورت نقدي واريز کرد و ديگر هيچ كمك نقدياي بهحساب واريز نشد تا اينكه ليست تهران بسته شد و بعد از بستن ليست قرار شد افرادي كه در ليست اميد تهران بودند نفري ۵۰ ميليون براي هزينههاي ستادهاي انتخاباتي به حساب ستاد تهران واريز كنند كه از سي نفر آقاي دكتر عارف دو برابر سهم خود را بهحساب ستاد انتخاباتي تهران واريز كردند. خانم صفدر حسيني هم سهم خود را پرداخت كرد. همچنين برخي ديگر هم تا سهم پنجاه ميليون را در چند بخش واريز كردند و عدهاي هم كمتر از سهم خود دادند، با اين وجود نصف مبلغي كه پيشبيني ميشد تامين نشد و همه اين مبالغ در بين مناطق توزيع شد و در ستادهاي انتخاباتي خرج شد و صورت آن كاملا موجود است و گزارش آن هم تهيهشده است. درمجموع زير يك ميليارد در تهران هزينه شد. در همان موقع در جشني كه براي پيروزي گرفتند بنده اعلام كردم اگر كسي مدعي است كه به ستاد تهران كمك نقدي كرده به ستاد اعلام كند و قطعا بهجز اين موارد مورد ديگري نبوده است. البته شنيده شده فردي ۵۰۰ميليون به ستاد تهران كمك كرده است كه اين خبر اساسا همان موقع رد شد؛ اما حجم بالايي از هزينههاي انتخاباتي توسط افرادي تامين شد كه مثلا كارت فهرستهاي انتخاباتي را چاپ ميكردند كه حدود پانزده ميليون كارت چاپ شد و هر شخصي بخشي از هزينه آن را پرداخت. افرادي هم بودند كه حاضر بودند پذيرايي از فعالان ستادهاي انتخاباتي را برعهده بگيرند.
درزماني كه اين كمكها به ستاد انتخاباتي ميشد درخواستي از سوي اين افراد از اعضاي شوراي عالي نشد؟
ما در همان زمان هم فرض را بر اين گذاشتيم که «هيچ گربهاي محض رضاي خدا موش شكار نميكند» و همه افرادي كه كمك ميكنند، ممكن است مطالباتي داشته باشند.
احزاب توسط حق عضويت اداره ميشود. از اين حق عضويتها براي تامين بخشي از هزينههاي انتخاباتي استفاده شد؟
بنده كه در حزب اتحاد ملت حضور دارم اطلاع دارم حق عضويتها به صورت موردي پرداخت ميشود و كسي مسئوليت جمعكردن حق عضويت را ندارد و مستقيما حق عضويتها پرداخت ميشود. اين حق عضويتها موردي پرداخت ميشود و حق عضويتها براي اجاره همين ساختمان فعلي حزب هم كافي نيست. حزب بهشدت با مشكل مالي روبهرو است و گزارشهايي كه به شوراي مركزي داده ميشود حاكي از اين مطلب است. حتي اعضاي حزب اتحاد ملت در تلاش بودند براي تامين هزينههايي از قبيل اجاره دفتر حزب به كار اقتصادي مشغول شوند كه اين برنامه هم با شكست روبهرو شد. احزاب اين حق را دارند كه از منابع درآمدي خود براي انتخابات خرج كنند ولي حزب اتحاد در اين انتخابات پولي براي خرج كردن نداشت.
شما درباره مكانيزه انتخاب ليست ۳۰ نفره در تهران بهطور شفاف پاسخ داديد. در اين گزينشها دختر صفدر حسيني بر اساس سهميه حزبي وارد ليست شد يا او بهخاطر جايگاه خود توانست دخترش را وارد ليست انتخاباتي اميد در تهران بكند؟
تجربهاي را كه اصلاحطلبان دريكي از دورههاي انتخابات شوراي شهر به دست آوردند تجربه خوبي نبود. در آن زمان مسئوليت ستادهاي انتخاباتي را به شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات سپردند و شوراي هماهنگي براي اعضاي اين شورا سهميه تعيين كرد و اين سهميهها موجب شد كه اولا نتوانستند تمام سي نفر را به شورا وارد كنند ولي در مجلس هر سي نفر وارد مجلس شدند و در درجه دوم از درون تصميمات شوراي عالي خانم الهه راستگو بیرون آمد، درنتيجه سهميهبندي حزبي منتفي شد، در مرحله بعد شوراي راهبردي جاي آن نشست و در يك مقطعي شوراي هماهنگي با شوراي راهبردي دچار چالشهاي موردي شد و نهايتا از تكليف اين دو شورا شوراي عالي به وجود آمد که پذيرفته شد. شوراي هماهنگي اصلاحات نميتواند نماينده جامعه اصلاحطلبي باشد، و جامعه اصلاحطلبي بهمراتب بيشتر از احزاب اصلاحطلب هستند، كار از دست احزاب خارج شد و بر اساس آیيننامه شوراي عالي اصلاحات هيچگونه سهميهاي براي احزاب در نظر گرفته نشد، اما نهايتا افرادي كه در ليست بودند قطعا با لابي حزبي هم توانستند وارد ليست اميد شوند و احزاب تلاش ميكردند كانديداي حزبي خود را در ليست ۳۰ نفره قرار دهند و نميتوان آن را انكار كرد، ولي هيچگونه سهمي براي احزاب وجود نداشت.
از باب رد صلاحيتها به اين سازوكار رسيديد يا به دليل ناكارآمدي احزاب در انتخابات شوراي شهر قبلي اين تصميم گرفته شد؟
عدمكفايت احزاب در نمايندگي جامعه اصلاحطلبي، تاثيرگذاري شخصيتهای شناختهشده اصلاحطلب و شخصيتهاي ذينفوذ محلي درانتخابات باعث شد به این نتیجه برسیم كه شوراي عالي را پايهگذاري كنيم، يعني چهرههاي تاثيرگذار ملي و منطقهاي بودند كه حزبي نبودند وجايگاه احزاب به عنوان يك سوژه ناموفق و شكستخورده كنار گذاشته شد. در انتخابات آتي هم به همين شكل تصميمگيري خواهد شد.
با سازو كار ستاد عالي افراد و احزاب اصلاحطلب با وجود مشكلاتي در كنار هم قرارگرفتهاند و متحد شدند. آيا براي شفافيت هزينههاي انتخاباتي هم سازوكاري در دستور كار است؟
متاسفانه اصلاحطلبان در مقابل اصولگرايان در زمينه مالي محدوديتهاي زيادي دارند. اصولگرايان به منابع اقتصادي بیشتری دسترسي دارند و عموما از فعالان اقتصادي، سرمايهدار و سرمايهگذاران عمده كشور هستند و بنيادها و نهادهاي مختلفي را در اختياردارند اما اصلاحطلبان هيچكدام از اين منابع را در دسترس ندارند و متهم هم هستند كه از بيرون كمك دريافت ميكنند. لذا بهشدت دستبهعصا رفتار ميكنند تا از همه اين اتهامها مبرا باشند. در شرايط فعلي هم هيچ پيشبينياي براي تامين هزينههاي انتخاباتي اصلاحطلبان نشده و افرادي هم كه علاقهمند هستند در اين زمينه همكاري كنند با كمال تاسف از سوي برخي تحت فشار قرار ميگيرند. افرادي بودند كه حاضر بودند در انتخابات اخير كمك كنند اما بعدا اعلام كردند با آنها تماس گرفته شده كه از كمك به ستاد انتخاباتي اصلاحطلبان بپرهيزند. بنابراين ما از طرف برخي تحتفشار هستيم و «اسپانسرها» زماني که میخواهندبه ما كمك ميكنند، ميترسند و اصلاحطلبان هيچ چشماندازي براي تامين منابع مالي ستاد انتخاباتي اصلاحطلبان ندارند و تاكنون نيز اين فرهنگ جا نيفتاده كه افراد وقتي وارد تشكيلات ميشوند، حق عضويت بپردازند. ضمن اينكه فعالان حزبي شخصا با مشكلات مالي درگير هستند، لذا هيچ منبعي براي تامين مالي ستادهاي انتخاباتي اصلاحطلبان در حال حاضر وجود ندارد.