《انّك ميّت ٌ و انهم ميّتون 》
"بي شك تو خواهي مرد و همه آنها نیز خواهند مرد ."
هاشمي از ميان ما رفت ، به همين سادگي ، آرام و نرم و بي هياهو ، اما اندوه جانسوزش بر دل ها نشست . مهربان و نرم خو وآسان گير بود. خيرخواه مردم و مصلح و دريادل بود .
در برابر طوفان حوادث ، آرام و نجيب و آرام بخش بود. اهل كينه و لجاجت نبود. ظلم ها و جفاها و بي مروتي ها و نامردي ها و ناجوانمردي ها را براي مصلحت اسلام و ايران به جان خريد و دم نياورد.
در اعتقاد به آرمان هايش ثابت قدم و در دستيابي به آن ، سياستمداري روشن ضمير و واقع بين بود. زمان و مكان و مقتضييات آن را خوب مي فهميد. شجاع بود و خويشتن دار و خار چشم افراطيون و دلواپسان دروغين.
هاشمي اسوه و نمونه و ماندگار شد. حتا مخالفان منصف اش بر فقدانش گريستند. در هجرت يكباره اش ، همه احساس تنهايي و رها شدگي يافتند. حس بغض آلود ِغربت و تنها شدن. مردم حامي و پدر خويش را از دست داده اند.
هويت هر كس ، كليت زندگي اوست ، نه مقطع و بررشي از زندگي او هم چونان هر سياستمداري زندگي سياسي اش ، ، با كساني رقابت و يا تعامل و يا همكاري و يا همكاري و همدلي داشت ، او هم ، چون ديگران ، مصون از خطا نبود ، ماجوانمرد و آزاده و منصف بود.
هاشمي رفت ، اما به تاريخ نخواهد پيوست. آيندگان حضورش را بيشتر خواهند يافت. او زنده و زنده تر از گذشته در ميان ما و آيندگان خواهد ماند.
سيره و سلوك و شيوه و راه و رسم هاشمي ، الگويي از تعادل روح ايراني است.