شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۸۲۶۶
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۹
ششمین گفتگوی مجازی اصلاح طلبان خوزستان با حضور تورج فتاحی دبیر حزب مردمسالاری در استان/ فتاحی: وضعیت کشور در پایان دو دولت خاتمی بسیار مساعد بود / توسعه سیاسی در دوران هاشمی مغفول ماند / دوران احمدی نژاد پرتگاه سیاسی و اقتصادی بود / اصلاح طلبان در سال 84 اشتباه بزرگی مرتکب شدند / این انتخابات را بیشتر باید دو قطبی دید تا سه قطبی / پیش بینی تایید صلاحیت مقتدایی سخت است / مقتدایی علی رغم تمام دلخوری ها باید به نفع روحانی کنار برود
مشکلات خوزستان، ساختاری و زمینه ای ست و منحصر به یک محدوده زمانی خاص نیست. این استان به دلایل مختلف دچار ضعف توسعه و بهتر است بگوییم عقب ماندگی شده است...

شوشان: ششمین گفتگوی مجازی اصلاح طلبان به همت جمعی از جوانان اصلاح طلب خوزستان در گروه تلگرامی برگزار شد. در این گفتگوی مجازی دبیر حزب مردمسالاری خوزستان در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری ،  وضعیت کاندیداها و شکل گیری رقابت های انتخاباتی ، ضرورت انصراف مقتدایی به نفع روحانی ، عملکرد دولت ها و همچنین عملکرد چهارساله روحانی در خوزستان و ... مطالبی را مطرح کرد که در ادامه می آید:

در ابتدا با توجه به شرایط سیاسی کشور نظر خودتان را در مورد شرایط موجود را ارایه نمایید 

انتخابات این دوره انتخابات مهمی است و شاید این ذهنیت را برای مردم ایجاد کند که ما زیاد شنیده ایم که در مقطع حساسی هستیم. اما صحبت کردن از امروز با آن چه که در گذشته با آن روبرو بوده ایم کاملا متفاوت بوده است. انتخابات ادوار مختلف جمهوری اسلامنی فراز و فرود مشخصی دارد که بعضا بسیار فاصله دار و پر معنی می شوند. نخستین انتخابات پس از انقلاب که بنی صدر رییس جمهور بود، کوتاه بود. پس از آن وارد جنگ شدیم که خبری از توسعه نبود زیرا تمامی امکانات کشور صرف پیشرفت در جنگ می شد که طبیعی بود. وقتی راجع به انتخابات و نسبت آن با توسعه صحبت می کنیم، در دور نخست خبری از توسعه نمی بینیم و همه همت کشور چه به لحاظ منابع مالی و نیروی انسانی در خدمت جنگ و دفاع مقدس قرار می گیرد. 

پس از آن دوره سازندگی را داریم. در این دوره روندی از توسعه شکل می گیرد اما با دست خالی آغاز می شود. کشوری تازه از جنگ رها شده، با زیرساخت های تخریب شده و منابع مالی ای که صرف دفاع شده، و در یک کلمه کشوری کم توان در اختیار هاشمی قرار می گیرد. خاتمی کشوری را تحویل می گیرد که وضعیتی نسبتا نرمال و تثبیت شده داشت. چند برنامه توسعه را طی کرده و در مدار توسعه قرار گرفته بود. خاتمی به لحاظ روند توسعه، کاری را ادامه داد که از دوران هاشمی آغاز شده بود؛ ضمن این که توسعه سیاسی را که در دوران هاشمی مغفول مانده بود احیا می کند و توسعه متوازی را در عرصه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیگیری می کند. وضعیت کشور در پایان دو دولت خاتمی بسیار مساعد بود. صندوق ذخیره نفتی که عدد بسیار درشتی از دلارهای نفتی را به همراه داشت و اوضاع آرام سیاسی در منطقه و جهان از مشخصه های دوران خاتمی بود.

در دولت احمدی نژاد بهترین و بیش ترین میزان تولید و فروش نفت را داشتیم. در این دوران نفتی که در ابتدای دوران دوران خاتمی 5 دلار بود به 140د دلار رسید. وی کشوری با وضعیت اقتصادی نسبتا مناسبی را تحویل گرفت اما آن چه که نحویل داد، حکایت دیگری بود.

آن چه که احمدی نژاد تحویل داد، کشوری بود با 40 درصد تورم، رشد منفی  درصد و 00 میلیارد بدهی انباشته دولت، با انواع تهدیدهای خارجی، شش قطعنامه خرد کننده سازمان ملل و انواع تقابل های منطقه ای؛ و در یک کلام کشور را به نقطه ای رساند که عنوان پرتگاه اقتصادی مناسب آن است و می توانست تبدیل به یک پرتگاه اجتماعی هم شود. اما در سال 92 اتفاق مهمی افتاد که نشان دهنده شعور ملی و قدرشناسی نخبگان و مردم بود و اتفاقی افتاد که کشور در وضعیتی متعادل و قابل پیش بینی قرار گرفت.

چرا این مقطع مهم است..انتقال از هاشمی به خاتمی، انتقالی رایج بین دو دولت متعهد بود. هاشمی در حد توان اش کارهای مثبتی کرد و حتا بیش از توان اش به لحاظ اقتصادی کارهای موثری انجام داد. دولتی که خاتمی تحویل گرفت یک دولت قابل پیش بینی نیازمند اصلاحات بود که این اصلاحات هم در نوع خودش بسیار موفق بود. خاتمی از جنبه های مختلف اصلاحاتی را به وجود آورد که ما امروز همچنان شاهد جوانه زدن نشاهایی بودیم که خاتمی انجام داد. اما اتفاقی که می افتد، فاصله بسیار معنی دار دولت خاتمی با دولت احمدی نژاد است که می شود ازآن به عنوان پرتگاه اقتصادی و سیاسی یاد کرد. اگر نگوییم روحانی عملکرد فوق العاده داشته اما دستاوردی قابل قبول می تواند در کارنامه وی درج شود. اهمیت این انتخابات نسبت به دولت های دیگر این است که با شرایطی مواجه ایم که دشوار و پر مخاطره است. امروز در معرض انواع تهدیدهای منطقه ای و بین المللی قرار داریم هرچند که بسیاری از این تهدیدها رفع شده است و در مسیری قرار گرفته ایم که امکان تغییر آن را نداریم. هیچ فرصتی برای از دست دادن نداریم زیرا کشور در وضعیت حساسی است که با هیچ ادوار ریاست قابل مقایسه نیست. امروز نیازمند ادامه روندی هستیم که از آن تحت عنوان برجام یاد می کنند. برجامی که دستاوردهای فراوانی مثل امنیت، بهبود شرایط اقتصادی، بهبود چهره ایران در سطح بین المللی و برقراری ارتباط با دنیای آزاد و تنش زدایی در سطح جهان داشته است لذا اگر دچار اشتباه شویم ممکن است فرصتی برای جبران آن نداشته باشیم.

حضور اقای جهانگیری در لحظات آخر ثبت نام و اعلام کاندیداتوری را چگونه ارزیابی می کنید؟

اصلاح طلبان یک اشتباه دردناک و پرهزینه را در سال 84 مرتکب شدند و آن عدم اجماع بر یک کاندیدای مشخص بود. اشتباهی که نتیجه اش فاجعه 8 ساله ای بود که پبش تر به آن اشاره شد. امروز هر کس که ادعای اصلاح طلبی دارد و فکر می کند می تواند از سبد اصلاح طلبان رای جمع کند، به هیچ روی نباید در مدار دیگری جز مدار واحدی که امروز با نام روحانی تعریف شده قرار بگیرد. حضور کواکبیان، جهانگیری و کسانی که در مجموعه اصلاح طلبان، بیشتر تلاشی برای کمک در بحث مناظرات است زیرا به نظر من نوعی مهندسی در چینش آتی کاندیداها شکل خواهد گرفت که حمله و هجوم زیادی را به دولت روحانی خواهد داشت و حضور افرادی مثل جهانگیری می تواند این هجمه ها را کم کند و زمان پاسخگویی را برای دفاع از دستاوردهای دولت بیشتر کند. فکر می کنم صرفا در همین حد خواهد بود و همه اصلاح طلبان در نهایت به نفع روحانی کنار خواهند رفت و رای اصلاح طلبان یکپارچه به روحانی خواهد بود.


از نظر شما انتخابات این دوره دو قطبی است یا این که قطب سومی را هم در این انتخابات دخیل می دانید؟  

برخی ناظران باور دارند که با یک انتخابات سه قطبی روبرو هستیم. قطب نخست اصلاح و اعتدال با نمایندگی روحانی، قطب دوم اصول گرایان به نمایندگی رییسی و قطب سومی به نمایندگی احمدی نژاد و همراهان اش است. به نظر نمی رسد این قطب سوم چندان توان معنی درای برای ایجاد موازنه بین دو قطب دیگر داشته باشد لذا این انتخابات را بیشتر باید دو قطبی دید تا سه قطبی. البته تحولات کشور سیالیت زیادی دارد و اتفاقات متعددی می تواند شکل بگیرد که روند حرکتی انتخابات را تغییر دهد. سیستمی که در کشور وجود دراد ساز و کاری است که خیلی خطی و نظم پذیر نیست بلکه بیشتر یک جریان آشفته و غیر قابل پیش بینی است. البته اتفاقاتی که در عرصه سیاست در جهان امروز اتفاق می افتد هم سخت قابل پیش بینی هستند و مختص ایران نیست.

نظر شما در ارتباط با حضور احمدی نژاد و تاثیر آن در عرصه انتخابات چیست؟

پدیده احمدی محصول اشتباه دو گروه بود؛ نخست اصلاح طلبان به دلیل عدم اجماع، تعدد کاندیدا و توزیع رای های اصلاح طلبان  و دومین خواستگاه احمدی نژاد که وجه ایجابی وی بود، اصول گرایان بود که تصور می کردند احمدی نژاد فردی است که توانایی بیرون کردن اصلاح طلبان را از میدان دارد اما بعدها با فردی روبرو شدند با ویژگی های فردی خاص کهه نتایج آن را بعدها دیدند و روز به روز و نوع به نوع از آن تجربه می کنند.

حضور احمدی نژاد درعرصه انتخابات فعلی بیشتر به منظور به بوته فراموش نسپردن خود و همراهان اش است وگرنه در میان اصولگرایان و در بین نخبگان رایی ندارد و البته شاید در جاهایی که اندک اطلاعات اجتماعی و سیاسی وجود دارد، حداقل رایی برای ایشان باشد اما فلسفه حضور وی بیش تر زدوده نشدن از اذهان و رانده نشدن از عرصه سیاست است و تا همین الان هم به این هدف رسیده و شاید پس از این تلاشی برای کسب بیش از این نداشته باشد.

در فضای مجازی انتخابات این دوره را تیمی تعریف کرده اند. تیم روحانی و جهانگیری و همچنین تیم رئیسی و قالیباف. نظر شما در باره چیست؟ 

اگر منظور این است که جهانگیری و کواکبیان حضورشان حمایت از عملکرد اصلاح طلبان و دولت بوده، بله موافقم. همه در یک تیم بازی  می کنند و آن حمایت از دستاوردهای دولت و ادامه مسیر اعتدال اصلاح است و در جناح مقابل منهای قالیباف هم دیگران برای دفاع از رییسی و طرز گفتمان اصولگرایی آمده اند. این کاندیداها، کاندیداهای پوششی هستند و نگاهشان نگاه جمعی است که می تواننند به دو نفر اصلی کمک کنند و آقای رییسی و روحانی کاندیدهای اصلی خواهند بود.

نظر شما در مورد تقابل رسانه ملی با اصلاح طلبان و همچنین دولت روحانی چیست؟

این رویه رسانه ملی با مجموعه گفتمان اصلاح طلبی تازگی ندارد. از سال 76 به این سو روند رسانه ملی در جهت تخطئه و کوچک نمایی دستاوردهای دولت های اصلاح طلب و اعتدال گرا پرسابقه است و محدود به این دوره نیست و برعکس در دولت های اصول گرا نوع نگاه رسانه ملی به کارکردهای دولت سوگیرانه و مغرضانه یوده است. این نگاه غیر منصفانه مسبوق به سابقه است و تا پیش از ظهور فضای مجازی راهکار خاصی برای آن وجود نداشت. امروزه با پدیده فضای مجازی و ارتباطات آن لاین، کارایی رسانه های فاقد تعامل برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی کم شده و به شهادت انتخابات گذشته تاثیر حداقلی و ناچیزی بر افکار مردم داشته است. 

برای مثال بر خلاف حمله و هجمه ای که توسط صدا و سیما بر روحانی و هاشمی رفسنجانی  می شود، بالاترین رای تاریخ را در انتخابات مجلس خبرگان از آن خود می کنند و یک ویدیوی 90 دقیقه ای آقای خاتمی باعث می شود شهروندان به لیستی رای بدهند که اسم برخی را هم نشنیده بودند. امیدوارم صدا و سیما برای بهبود جایگاه خودش در افکار عمومی این رویه خود را ترک کند و نگاه حرفه ای نسبت به موضوعات داشته باشد و نه حمایت قاطع و غیرواقعی به دولت بلکه بک نگاه واقع گرایانه با انعکاس واقعی دستاوردهای دولت را داشته باشد.

حضور جناب مقتدایی را در انتخابات چگونه پیش بینی می کنید؟آیا  تایید صلاحیت می شود؟

امروز تنها دو جریان داریم. نخست اصلاح-اعتدال با نمایندگی روحانی و در مقابل جناح اصولگرا یا نافرجامیان با نمایندگی رییسی. هیچ قطب سومی وجود ندارد و در این میان کس دیگری نمی تواند قرار بگیرد که بگوید اصلاح طلب هستم اما حاضر به تمکین در مقابل رای و مشارکت حداکثری برای تجمیع رای روحانی نیستم. مقتدایی یکی از استانداران موفق دولت روحانی بوده و مثل هر کارگزاری نقدهایی هم به عملکردش هست اما حضور وی در انتخابات ریاست به هیچ روی با آن چه که بیان کردم، سنخیت ندارد. اگر خود را اصلاح طلب می داند، نباید انتظار رای اصلاح طلبان را داشته باشد. پیش بینی تایید صلاحیت مقتدایی سخت است اما احتمال تایید وی برای شکست رای اصلاح طلبان وجود دراد اما در نهایت آن چه که فرجام کار است، مقتدایی علی رغم تمام دلخوری ها باید به نفع روحانی کنار برود تا رایی یکپارچه و قاطع برای روحانی داشته باشیم.

نظر شما در ارتباط با عملکرد دولت در استان خوزستان چیست؟

مشکلات خوزستان، ساختاری و زمینه ای ست و منحصر به یک محدوده زمانی خاص نیست. این استان به دلایل مختلف دچار ضعف توسعه و بهتر است بگوییم عقب ماندگی شده است. شاخص های امروز خوزستان از لحاظ درآمدی بسیار بالاست. تولید نفت، گاز، فولاد، محصولات کشاورزی و دامی شاخص های متنوعی هستند که می تواند خوزستان را در صدر استان های دارا قرار دهد اما در مقابل ما انبوهی از مشکلات و گرفتاری ها، فقر و محرومیت را می بینیم. این پارادوکس زاده ی یک محدوده زمانی چهار ساله نیست. باید به ریشه و ساختار این گرفتاری ها پرداخته شود. روحانی در خوزستان عملکرد نسبتا موفقی داشته است. مهم ترین آن ها تلاش برای به حداقل رساندن و کم کردن عوارض ریزگردهاست. یکی از دلایل مهم ریزگردها خشکاندن تالاب برای استخراج نفت بوده و همه می دانند از کدام دولت آغاز شد. امروز دولت این تالاب را که منشا ریزگردها بوده تا حدی کنترل  کرده و یا دست کم در مسیر کنترل آن قرار گرفته است. به لحاظ بیکاری هم مشکلاتی هست که در تمام کشور وجود دارد و خاص خوزستان نیست اما خوزستان در این زمینه مشکلات متعددی روبرو بوده و این روند هنوز هم ادامه دارد. در استان تلاشی که صورت گرفته، میانگین آن چیزی است که در کل کشور صورت گرفته و می توان گفت در کل فعالیت هایی که در استان های دیگر صورت گرفته، خوزستان در میانه قرار دارد اما این فعالیت ها کفایت نمی کند زیرا ظرفیت های استان و نیازمندی ها و استحقاق مردم بیش از این هاست و دولت باید در آینده تلاش مضاعفی را در این زمینه به خرج دهد.

به نظرشما چه راهبردهایی برای کسب رضایت مردم خوزستان از دولت وجود دارد؟ با توجه به تبلیغات منفی که در خوزستان علیه دولت شده است؟

دولت روحانی در مسیر صحیحی در حال حرکت است. توسعه در ابعاد مختلف نیازمند بهبود شرایط در زمینه های مختلفی است. بحث اشتغال با سرمایه گذاری حل می شود و سرمایه گذاری نیازمند امنیت و اعتماد است و در داخل و خارج بدون این دو مولفه به هیچ روی محقق نخواهد شد. دولت توان ایجاد اشتغال برای بیش از 1 میلیون نفر در سال را ندارد و حضور بخش خصوصی داخلی و خارجی را می طلبد. بحث بیکاری محدود به استان خوزستان نیست و بهترین پاسخ به تبلیغات منفی این است که بدیل ما چیست. فرض کنیم به روحانی رای ندهیم و صحبت های مخالفان درست باشد. پرسش مهم این است که بدیل روحانی چیست؟ بازگشت به احمدی نژاد و تورم اقتصادی 40 درصد و قطعنامه های شش گانه ای که زندگی را سخت تر کرده بود و جدال جهانی و انتظار جنگ؟ امروز تورم کنترل شده، امنیت نسبی اقتصادی و وضعیت قابل پیش بینی در آینده داریم که اگر از دست برود، به گذشته ای برخواهیم گشت که شرح اش رفت. بنابراین با وجود همه انتقادات، چون بدیلی برای روحانی نداریم که وضعیت را بهتر کند، آن هم به دلیل وجود مشکلات ساختاری، بهترین گزینه ما روحانی است. با دعا و هاله نور و خواب مملکت از این وضعیت خارج نمی شود، مشکلات واقعی راه حل های واقعی می طلبد. مهم ترین مشکل اشتغال است و مهم ترین اقدام نه سخنرانی و موعظه بلکه اعتماد دادن به سرمایه گذاران است. 

دولت روحانی کارهای مهم و پایه ای را با داشته های اندک انجام داده است. با تحریم های کمرشکن، بدهی های سرسام آور دولت به بخش خصوصی و خارجی، اقتصاد ویران، قیمت اندک نفت نسبت به گذشته روبرو بوده و با دست خالی تا اینجا کار درخشانی کرده است. برای روشنگری بهتر، نخبگان باید به اطلاع رسانی بیشتر بپردازند و یادآوری کنند که اگر این ها را از دست بدهیم به کجا خواهیم رفت. اگر این روشنگری صورت بگیرد، برای جمع آوی رای حداکثری برای روحانی حتا در خوزستان مشکلی نخواهیم داشت

نقش دولت احمدی نژاد در اوضاع زیست محیطی خوزستان چه بوده است؟ و دولت روحانی برای آن چه اقداماتی کرده است؟

احمدی نژاد مثل همه عرصه هایی که در آن ها دست به یک ویرانگری خلاقانه زد، در عرصه محیط زیست هم همین گونه عمل کرد و محیط زیست خوزستان را به یک فاجعه تبدیل کرد. سد گتوند محصول کدام دوران بود؟ چه توصیه های زیست محیطی که داده شد و گوش شنوایی برای آن نبود. خشکاندن تالاب به  قیمت استخراج ارزان تر نفت موضوعاتی است که نیاز به شرح ندارد. در مقابل، روحانی با تمام توانی که داشته به این حیطه قدم گذاشته است. دولت روحانی مسیر خوبی را برای بهبود روند رو به تخریب محیط زیست برنامه ریزی می کند و با امکانات حداقلی دارد تلاش های موثری را انجام می دهد که البته به هیچ روی کافی نیست. این وظیفه نخبگان اجتماعی، فعالان زیست محیطی و سازمان های مردم نهاد است که با ارائه راهکار و روشنگری و ایجاد مطالبات حقیقی در عرصه اجتماعی دولت را به سوی بهبود وضعت محیط زیست خوزستان رهنمون کرده و از دولت بخواهند تا در این زمینه توجه ویژه ای داشته باشد.

دستاورد های داخلی و خارجی برجام را بیان کنید و بفرمایید  تاثیر آن بر زندگی مردم ایران و روابط بین المللی ما چگونه بوده است؟ 

در خصوص دستاوردهای برجام ابتدا از قظع نامه ها اغاز می کنیم. ما شش قطع نامه در بحث پرونده هسته ایران از شورای امنیت گرفتیم. تحلیل این شش قطعنامه نیاز به زمانی دارد تا بفهمیم چگونه ایران در یک دوره کوتاه 4 ساله در یک برنامه صلح امیز هسته ای شش قطعنامه دریافت می کند و سوریه با 5 سال جنگ داخلی، کشتار 300 هزار نفر و آوارگی بیش از 13 میلیون نفر هنوز قظعنامه ای دریافت نکرده است. مهم ترین اقدام دولت روحانی در قضیه برجام لغو این شش قطنامه بود. این قطع نامه ها غیر از تحریم های اقتصادی و ممنوعیت معاملات بانکی، فاجعه ای را در خود جای داده بود. این فاجعه فصل هفتم منشور سازمان ملل بود. در این فصل از منشور مجوز صدور حمله نظامی به کشورهایی که تهدید کننده صلح باشند صادر می شود. این مجوز برای کشورهایی مانند عراق و لیبی صورت گرفت و امروز سرنوشت این کشورها را می بینیم. منتقدان غیر منصف کمتر به این امر پرداخته اند و بیشتر به لاف زنی پرداخته اند که امریکا جرات حمله نداشت. برجام زدایش یک فاجعه قریب الوقوع را از منظر سیاسی و اقتصادی و از رهگذر رفع این قطع نامه های ظالمانه برای کشور به همراه داشت و کشور را به یک وضعیت امن رساند.

در بخش فروش نفت، قطع نامه شورای امنیت می گفت که هر 6 ماه، 20 درصد از خرید نفت ایران توسط شرکایی که ایران به آن ها نفت می فروخت کم شود. به این ترتیب تقریبا امروز به لحاظ صادرات نفت صفر بودیم اما امروز بالای 2 میلون و 400 هزار بشکه نفت می فروشیم. نفتی که فروش می رفت، پولش قابل برگشت نبود و جابجایی آن، چمدانی بود و می دانیم چه فسادهایی از قبل این جابجایی چمدانی شکل گرفت، چه پول هایی که از صندوق خزانه ملی و سفره مردم رفت و تبدیل به پورشه هایی شد که امروز در خیابان های تهران جولان می دهند. امروزه ما پول فروش نفت را هرچند با تاخیر دریافت می کنیم و تجهیزات صنعت نفت را که با ده ها واسطه صورت می گرفت، امروز با ده درصد قیمت سال های پیش و در یک شرایط رقابتی در بازارهای جهانی می خریم و این به هیچ وجه دستاورد کمی نیست.

با توجه به خدمات شایانی مانند بیمه سلامت و همچنین کنترل تورم و کاهش و یا ثابت نگهداشتن قیمت حداقلی کالا که تاثیر زیادی بر روی زندگی طبقه متوسط جامعه دارد، نظر شما در مورد آرای دکتر روحانی در این بخش از جامعه چیست؟

امروز از منظر داخلی به آسایشی رسیده ایم که می تواند به وسیله شاخص ها نشان داده شود. مهم ترین شاخصی که در عرصه اقتصاد داخلی و روابط بین المللی می تواند ملاک قرار بگیرد ارزش پول ملت هاست. در سال 92 قیت دلار بالای 4 هزار تومان بود اما الان حدود 300 تومان است و این به این معناست که اگر قیمت دلار کاهش پیدا نکرده، حداقل بیشتر هم نشده است. واقعیت این است که به لحاظ فروش نفت هنوز هم دچار مشکلاتی هستیم و بدهی هایی وحود دارد ولی با این اوصاف دولت موفق شده وضعیتی را که از آن به ثبات اقتصادی یاد می کنند پیش ببرد. رشد اقتصادی را داریم و اگرچه ممکن است در سفره های مردم چندان نمود نداشته باشد ولی دست کم به لحاظ معیشت مردم به راحتی قابل لمس است. الان توان خرید مردم اگرچه بیشتر نشده اما کمتر هم نشده است. یک تورم 40 ردصدی به تورمی 9 درصدی تبدیل شد و افزایش حقوقی 12 درصدی را به همان شکل داریم. این به این معناست که قدرت خرید مردم حداقل طبقه متوسط کاهش نداشته و این دستاورد کمی در حوزه داخلی نیست.

بخش سلامت یکی از بخش های مغفول در عرصه اجتماعی است. از یاد نبرده ایم که در گذشته ای نه چندان دور با بیمارستان هایی مواجه بودیم که از نخ بخیه تا مهم ترین نیازمندی های بیمار را باید از بیرون می خریدیم و بیماران خاص به سرعت به زیر خط فقر سقوط می کردند و بیمارانی که عاجز از پرداخت هزینه های سرسام آور بودند جان خودشان را از دست دادند. امروز هیچ بیمار خاصی ناتوان از پرداخت هزینه های حداقلی نیست. امروز همه هزینه ها را بیمارستان تقبل می کند و بیمار تنها 10 دردصد هزینه را پرداخت می کند و سخن مقام معظم رهبری که فرموند "بیمار جز درد بیماری درد دیگری را نباید داشته باشد" در دولت روحانی ترجمه شد و مصداق آن را در طرح سلامت به خوبی می توانید ببینید. این ها و ده ها موضوع دیگر می تواند دلایل کافی و قانع کننده برای تکرار دولت روحانی باشد اما آن چه که مهم است، تبیین این ها در عرصه عمومی است. این تبیین ها نباید در سطح نخبگان باقی بماند و باید با زبان ساده و عامیانه، گفتگو، تصویر، گراف یا هر شیوه دیگری با آگاهی بخشی به اعماق جامعه نفوذ کند و دهک های پایین جامعه بدانند که 45 هزار تومان برای شان فاجعه اورد و نه تنها نصیبی از آن نبردند، بلکه زندگی شان را با شدت به سوی فقر بیش تر به پیش برد. 

امروز فرصتی برای اشتباه نداریم و اگر اتفاقی غیر تمدید دولت کنونی رخ بدهد، همه در برابر خود و آیندگان مسئولیم. همه باید اختلافات و گله گذاری ها و اشکالات در بدنه دولت را فراموش کنیم. امروز فصل انتقاد نیست، امروز فصل حمایت بی شائبه و کنار گذاری گله گذاری هاست و باید به سویی برویم که دستاوردهای دولت را تبیین کنیم و اهمیت تکرار دولت را برای همه تبیین کنیم و شبانه روزی وقت بگذاریم تا این اتفاق فرخنده دوباره رخ دهد.



نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار