نوید قائدی
پول عنصری اغواگر است که داشتن و نداشتن آن مصیبتهای فراوان دارد. در زندگی وقتی پول نباشد خوش بودن بیمعنی است.
این روزها داشتن پول در زندگی شاخصی برای سنجش رفاه و آسایش است. اگر پول یعنی کسب درآمد نباشد دلهره و نگرانی برای کسب معاش آدمی را حقیر و پریشان میکند. چنین فردی دیگر نمیتواند در زندگی خوش باشد ولو روزانه در باب نداری برای آن هزاران حدیث و آیه بیان گردد. آدم بیپول بهواسطه انواع مشکلات معیشتی قدرت تفکر و حتی تخیل هم از دست میدهد و شاید بتوان گفت کارمندان و کارگران بیپول بهرهوری پایینی در امور اجرایی دارند.
پول شمشیری دو لبه است یعنی نداشتن و داشتن آن با مشکلاتی همراه است. اگر مرز بین داشتن و نداشتن پول به حدی باشد که امنیت مالی خانوارها تأمین گردد قطعاً بهترین نتیجه حاصل میشود. امنیت مالی یعنی افراد به سطحی از درآمد برسند که بایت تأمین نیازهای اساسی و روزمره زندگی دچار اضطراب و نگرانی نباشند.
لذا مهمترین وظیفه حکومت این است که میزان این شاخص را اندازهگیری و با اجبار و الزام برای مردم آن را تأمین و یا بستر مناسبی برای تأمین آن مشخص و معین نماید. این مرز و حد درآمد اگر برای هر فرد و خانواده مشخص و تأمین آن میسر گردد کشور میتواند به سرانجام مهمی برسد که البته رسیدن به آنهم اگر برنامه و سعی و تلاش باشد کار سختی نیست.
منتها باید در بعد فرهنگی موضوع هم برنامهریزی داشت تا زمینههای آن مهیا و آموزشهای لازم به خانوارها داده شود. در بعد دیگر اقتصاد کشور یا همان اقتصاد مقاومتی رونق گیرد. رونق اقتصادی نیازمند جراحیهای عمیق است؛باید اصلاح نظام بانکی و زمینههای کسبوکار آزاد فراهم گردد.
همچنین ریشههای فساد و رانتهای سیاسی و اقتصادی خشکانده شوند و تعامل سازنده کشور با کشورهای جهان برقرار و میسر گردد. در چنین شرایطی شاید مردم ایران بتوانند روی خوش زندگی را لمس نمایند.
بماند که افرادی هستند که تمام عمر و هستی خود را میگذارند تا مانند رباط مکانیکی از هر راهی کسب درآمد نمایند و بهاصطلاح پولدار شوند که مثال آنان افتادن در چاه حرص و طمع است که عواقب اخروی آن به خودشان بازمیگردد؛ اما اگر در رویههای دنیوی دچار لغزش و فساد گردند حکومت باید به جد با آنان برخورد نماید حتی اگر در مسندی باشند. زیرا همینها هستند که فرصت را برای کسبوکار مشروع تنگ کرده و حق دیگران را میبلعند.
لذا در کوتاهسخن میتوان گفت هر انسانی در زندگی خود دو راه اساسی دارد یکی کسب پول و معاش تا حد رفع امنیت مالی و دیگری اغواگری و پولپرستی که بسیار مذموم و نکوهیده است.
شکست در کسب معاش تا حد امنیت مالی برای کل کشور گران تمام خواهد شد و سرمنشأ بسیاری از مشکلات و مصائب دیگر خواهد بود و این موضوعی اساسی است که بعد از اتفاقات اخیر در کشور و نشان دادن نارضایتیهای اقتصادی از سوی مردم باید به آن اهمیت ویژهای داد وگرنه این زخم کهنه و دردناک به صور دیگر بروز خواهد کرد و مشکلات بیشتری را برای کشور رقم میزند.