شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۹۴۷۱
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۸
شوشان - غلامرضاجعفری :

چرا شوراهای شهر اهواز خاصه در دو دوره گذشته تا کنون، ضد توسعه شهری رفتار کرده‌اند؟ چرا شهردارهای مختلف در برابر شوراهای مختلف با نامهای مختلف به سرنوشتی نزدیک و یا شبیه گرفتار می‌شوند؟ و اگر مثل شهردار دوره چهارم گرفتار استیضاح و سوال و … نشدند اما در حافظه مردم گرفتار غبارند؟ چرا اهواز و انتخابات شوراهای شهر در اهواز به پارادوکس و تناقض گرفتاراست؟! تا جایی که برخی از اعضای شورای یک شهر، فاقد تاریخی محلی و مشترک با شهروندان باشند! نماینده هایی که مطمئنا بیشتر محلات شهر را کمتر از گوکل مپ و نقشه های بی صدا می شناسند! و چگونه است که شورای یک شهر در فقدان رویه و رویای مشترک با شهروندان،فارغ از حکمرانی مطلوب شهری شده است؟!

می توان به این سیل پرسشها، پرسشهای بیشتری افزود، می توان در حیطه رفتار شوراییان شهر، به سوالهای جانسوز دیگری رسید، اما گذشته از همه پرسشها، کمی به این موضوع بیندیشیم؛ شورایی در فضایی پر از ابهام شروع به کار می کند، شورایی محصول نوعی از انتخابات که هنوز شاکیانش پیگیر شکایت خودند! نامزدهایی که می گویند رایشان نه این است که گفته شده! و در چنین اتمسفری؛ شورای اهواز کارش را با انتخاب شهرداری نام‌آشنا- منصور کتانباف-آغاز می کند، انتخابی که آغاز دعواهای دیگر می شود.

اما کتانباف کیست؟ کتانباف همان شهرداری است که مرکبی طوفان زده را پس از انحلال شورای سوم شهر تحویل گرفت، شهرداری اهواز شاید در بدترین لحظه عمر خود بود که مدیرتازه را به عنوان شهردار پذیرفت، شورایی که میراثش آشفتگی، درهم ریختگی سیستم و انتصابهای عجیب و غریب بود! شورایی که در انتصاب مدیران ناکارآمد و بی ربط، شاید هنوز هم رکورددار باشد و با میراثی چنین درهم و برهم، کتانباف بر داغترین صندلی شهر نشست.

کتانباف شهرداری بود که در غیاب شورا توانست شهرداری از هم گسیخته را سامانی دهد، سازمانی که در اثر دخالت شخصیتهای غیرمتخصص شورا، به بدنه ای پوک شبیه تر بود تا به ساختاری که سر و تهی داشته باشد و شاید این از خوش‌شانسی‌های ایشان باشد که هووهای سیری ناپذیری نداشت و تنها آقابالاسر، سازمان بالادستی مثل استانداری بود که در قامت قائم‌مقامی شورا، با همه دست و پاگیریها اما مجال درخشش را برای شهردار وقت فراهم ساخت، هر چند در همان دوره نیز از نبود مجال کافی در حذف میراث شورای سوم، خاصه در بخش انتصابها حکایت‌هایی بود، اما مجال و فضا به اندازه ای کافی می‌نمود که سردار شهر بتواند به تنهایی شمشیر بزند و نامش را به گوش شهروندان برساند، شهروندانی که از شورای سوم آنچه دیده بودند فقدان اراده معطوف به توسعه و عمران شهری بود، و با چنین سابقه و صبغه ای  شد که شورای پنجم با رایی اجماعی، کتانباف را دوباره به میدان نبرد دعوت کرد، میدانی که مهمترین تفاوتش با دوره قبل، وجود آقابالاسرهایی است که برخیشان شهر را فقط در اندازه رفتارهای شخصی تاویل می کنند، همین برخی که تاریخ اهواز را حتی به اندازه توریستی کنجکاو نمی شناسند، با این همه تنها در اهواز می توان چنین معادله های عجیب و غریبی را شاهد بود، معادله ای چنین غریب که کسی ناآشنا با شهر، بتواند نماینده شورای همان شهر باشد و از این غریب تر اینکه انتظار توسعه و عمران و آبادی داشته باشیم.

کتانباف به رای نگارنده جدای از همت شخصی، آدم خوش‌شانسی است، خوش شانس از این بابت که در دوره نخست شهردارشدنش و در پی انحلال شورای سوم اهواز، شورایی که در پی بی کنشی و آشوب، چنان فضایی را ناخواسته مهیا کرده بود که شهردار بعدی بتواند با خدمات متناسب شهری و سامان دادن شهرداری؛ به چهره ای مانا بدل شود و البته خوش‌شانسی دیگرش در همین دوره دوم مدیریتش، این است که وی  ماخلف دوره ای از شورا و شهرداری است که مشخصه اصلیش باز هم رفتن به حاشیه و جاده خاکی منفعتهای شخصی است، شورای چهارمی که به جز چند تن از جمله سید فرهیخته و بزرگواری چون سیدمهدی آلبوشوکه و برخی نامهای معدود دیگر، شورایی است که از اراده معطوف به خدمت، نه اراده ای داشت و نه همتی برای خدمت؛ به جز معرفی مدیران ناکارآمد ونابلدی که هنوز هم بر گرده شهرداری سنگینی می کنند، مدیرانی که از مهمترین ویژگی‌شان هم قبیلگی با برخی اعضای شورا بود و عجیبتر آنکه همان اعضای شورا اولین کسانی بودند که اعتراف می‌کردند چنین شخص و اشخاصی به درد توسعه شهر نمی خورند، هرچند این اعترافها به اصلاح امر و معرفی مدیران کارآمد منتهی نشد و در نهایت اینکه هنوز هم چنین مدیرانی سد راه توسعه در شهرند، البته انتصابهایی که تا کنون اتفاق افتاده از همان اسلوب هم قبیلگی و قرابتهای ژنتیک از نوع ژنهای مرغوب، آسیب دیده ولی هنوز هم مجال حکمرانی مطلوب شهری وجود دارد، اگر که شورای شهر به جای رفتن به جاده خاکی، به احترام رای مردم مجال شمشیرزدن را برای شهردار مهیا سازد، فرصتی که هم به نفع خود شوراست، تا از غبار روزهای انتخاباتی بیرون بیاید، و هم به نفع شهری است که نام نماینده را بر آنان گذارده، تنها مسیری که این شورا را به شورای اول و دوم شبیه می کند، شوراهایی که علیرغم شخصیتهای کاملا سیاسی، اما در منجلاب رفتارهای سیاست زده غرق نشدند، شوراهایی که البته بر آنان نقد حتما وارد است اما با نگاهی کمی منصفانه نمی توان آن شوراها را با شوراهای بعدی دریک کاسه قرار داد و این شاید از خوش شانسی‌های دیگر شهردار فعلی و شورای امروز باشد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار