شوشان - زمان بابادی شوراب :
حکایت :
در یکی از نقاط دنیا، فردی برای سومین بار نامزد انتخاباتی شده بود و چون ماهیتش برای مردم مشخص شده بود و حرفی برای گفتن نداشت، در سخنرانی های خودش به مردم به یک نکته جالب اشاره می کرد:
بله درست است، من در دور اول به فکر خودم و خانواده ام بودم و بنحو احسن هم درآمد کسب کردم و از هم لحاظ مادی و معنوی بی نیاز شدم.
دور دوم هم به همه فامیل و بستگان و دوستان میدان دادم و آنها هم سهم خود را از سفره مملکت برداشتند و علت اینکه این دور(دور سوم)نامزد شدم، فقط و فقط برای شما مردم است، دور اول و دوم بستگانم و دوستانم بود، دور سوم متعلق به شما مردم.
حال اگر شخص دیگری را انتخاب کنید، دور اول ایشان به فکر خودش است و دور دوم هم دوستان و آشنایان، و برای رفاه خودتان هشت سال دیگر باید صبر کنید، پس بهتر است برای رفاه خودتان بار سوم هم من را انتخاب کنید!
واقعیت :
اعتدال گراها یا شکل دیگر اصلاح طلبان، طی این هشت سال خودشان و بستگان شان آتش به اموال و دارایی های این مملکت زدند، خودشان، برادران شان، خانم های شان، دختران شان، پسران شان، مادر و مادربزرگ های شان و نوه و نتیجه آنها از سفره انقلاب خوردند و بردند و ریخت پاش کردند، در دانشگاه های معتبر دنیا بورسیه گرفتند، در کشورهای دنیا سرمایه گذاری کردند، و مذکر های شان میخ اعتدال را در دنیا در مکان های مناسب به زمین کوبیدند،
شوربختانه مونث های شان زمین های قابل کشت نهال جهت توسعه اهداف شان در اختیار دیگران قرار دادند.
متاسفانه طبق قانون، آقای روحانی نمی تواند برای دوره سوم نامزد انتخابات شود، شاید عیب از قانون اساسی مملکت است که به هر نفر فقط دو بار اجازه ریاست جمهوری می دهد، بار سوم که نوبت خدمت کردن به مردم از طرف رییس جمهور منتخب است، در قانون اساسی منظور نشده.