سخن قالیباف را بهتر است نشنیده بگیریم و حمل بر بی اطلاعی وی از حوادث مشروطه بدانیم .
اما سخنان قالیباف ، رییس مجلس شورای اسلامی با ذکر نام شیخ فضل الله نوری ، از جهاتی نیاز به تاملی جدی دارد .
چه زمانی قرار است از سرانجام مشروطه درس بگیریم ؟ . آیا همان افراط و تفریطی که در مشروطه ، آتش آن دامن همه — خصوصا روحانیت — را گرفته بود باز هم در حال بازتولید است ؟
جنگ تکفیر میان دو گروه از روحانیت ِ طرفدار مشروطه ومخالفان مشروطه در گرفت و نهایتا به حاکمیت استبداد ختم شد . همه ضرر کردند ، و بیش از همه روحانیت .
نتیجه روشن بود ، اعدام برخی روحانیون از جمله سید جمال الدین واعظ و ملک المتکلمین و … و سپس شیخ فضل الله نوری از یکطرف و ترور سید عبدالله بهبهانی از سوی دیگر . بقیه علما هم ، خانه نشینی و سکوت و گوشه گیری و انزوا را برگزیدند و یا بر آنها تحمیل شد . وضعیتی پر حسرت که شرحش در تاریخ آمده است .
امروز هم خطر افتادن در گرداب ِ نتایج مشروطه پیش روی ماست. چه زمانی قرار است درس بگیریم ؟. آیا قرار است تاریخ تکرار شود ؟
در مشروطه ، پیشوایانِ روحانی تکیه گاه اصلی مردم و حتی روشنفکران ، در مبارزه علیه بیدادگری های سلاطین قاجار بودند .
روحانیون موثرترین گروه اجتماعی در زمانه خود بودند . اما اسفناک آنکه ، با « جنگ تکفیر » علیه هم ، به میدانی آمدند که بیش از همه دامن خودشان را گرفت و به گفته حامد الگار ، مشروطیت پایان ِ سیطره روحانیون در روزگار قاجار شد .
شیخ فضل الله نوری به موافقان ِ مشروطه عنوان «مرتد» داد و «احکام اربعه ِ مرتد» را بر عارف و عامی آنان جاری و ساری دانست . حاجی ملا علی خمامی هم ، قلع و قمع مشروطه خواهان را « بر هر که می تواند » لازم دانست و شیخ ابوالقاسم مدرس ، همراهی در ابقای اساس مشروطه را در حکم محاربه با امام زمان اعلام کرد .
این احکام در حالی بیان می شد که مراجعی چون ، آیه الله خراسانی و مازندرانی و تهرانی و نیز روحانیونی سرشناس چون آیه الله طباطبایی و بهبهانی از حامیان و رهبران مشروطه بودند . رهبرانی که بدون حضور آنان مشروطه راه به جایی نمی برد .
عکس العمل موافقان مشروطه چه بود ؟ آنها هم حکم صادر کردند . آنها هم مخالفین با اساسِ مشروطه را « هرکه باشد » و کوچکترین تعرض به مسلمانانِ طرفدار مشروطه نماید ، آن را محاربه با امام عصر خواندند .
مجلس توسط لیاخف روسی به توپ بسته و تعطیل شد . گروهی بر مبنای احکام فوق ، دستگیر ، زندان و شکنجه و به قتل رسیدند . یکسال بعد ، عکس العمل خشونت ، خشونت بود . آیه الله شیخ فضل الله نوری اعدام شد و در سال بعد آیه الله بهبهانی ترور شد و آیه الله طباطبایی با اندوه و حسرت گفت : «سرکه انداختیم ، شراب شد» . و استبداد دوباره حاکم شد .
هر چه بود گذشت و به تاریخ پیوست . اکنون و در این عصر ، رهبر و مرجعی بزرگ چون آیه الله خمینی ، طرحی نو در انداخت و نظامی نو را بنیان گذاشت .
خمینی از میان مردم برخاست و با مردم و برای مردم نظامِ جمهوری اسلامی را درانداخت . قانون اساسی تدوین شده ، مورد تایید اکثریت ِ فقهای مجلس خبرگان و سپس در رفراندمِ قانون اساسی ، مورد تایید اکثریت مردم گردید .
سخنان قلیباف را بهتر است نشنیده بگیریم و حمل بر بی اطلاعی وی از حوادث مشروطه بدانیم .
خدا نکند دوباره دعوای شیخ و سید راه بیفتد ، هر چند نقش نفوذی ها ی هزارچهره و مقدس نمای صهیونیست و عاملان روسی فرصت طلب ، و متحجرین و متجددین افراطی را ، در این خط دهی ها نباید از نظر دور داشت . در اینصورت باز هم ، از دوباره ، مردم و روحانیت گزیده خواهند شد و ضرر بیشتر واصلی را روحانیت خواهد خورد .
همه فعالان سیاسی ، از هر دوجناح ، حداقل به قانون اساسیِ مورد تایید امام خمینی ، صمیمانه وفادار باشند . به بهانه اسلام ، گروهی نقش ِ مردم و آزادی آنان و حق حاکمیت و حق تعیین سرنوشت خویش را ، نادیده نگیرند و از دیگر سو ، به نام مردم ، اسلام را زیر پای نگذارند .
اصلی ترین کلام امام ، میزان بودن رای ملت در همه امور و شناخت ِ مصالح مردم و عمل به مقتضیات زمان و مکان در درک اسلام بود . اگر ملاک این باشد ، مسایل کشور هم دیر با زود ، بلکه به زودی حل خواهد شد .