شوشان - محمد مالی :
درس اول رمضان، توحید است. توحید عملی. یعنی اگر حرکتی است، عبادتی است، باید برای خدا باشد، نه بندهاش. برکت هم میآید. رزق لایحتسب هم میآید. درس اول رمضان یعنی شریک قائل نشدن برای خدا. یعنی تعظیم فقط در برابر خدا. یعنی بنده الله بودن نه شیطان. یعنی نه به ریا و تظاهر شرکگونه.
درس دوم رمضان آگاهی است. معنابخشِ اختیار. اینکه با آگاهی به میهمانی میروی. با دعوت. و اینکه با عقل از خواستهها میگذری. آگاهی فردی به آگاهی مشترک و جمعی در رمضان میرسد. شاید آگاهانه و آگاهیبخشترین عبادت باشد روزه. خدا انسان را آگاه میخواهد. رمضان تمرین آگاهی است.
درس سوم رمضان، عدالت است. خدا در خلقت انسان، همه را یکسان دیده و در برخورداری از نعمات میان آدمیان،تفاوتی نگذارده و همه را بر سفره خویش نشانده. پس منشاء بیعدالتیها از کجاست؟ دور شدن از ذات و راز هستی. رمضان یادآوری و تذکر این معناست. ضدّ تبعیض،چون آدمها بر هم فضیلتی ندارند.
درس چهارم رمضان آموزش نگاه داشتن زبان است. دروغ، بهتان و تهمت و سخنچینی، غیبت و نیش و لغزشها در بستر زبان رخ میدهند و اگر زبان را بازداریم از آزار دیگران، جهان بهتری خواهیم داشت. هر کس آبروی دیگری را به بازی بگیرد باید از رحمت خدا مأیوس باشد و این است اهمیت زبان.
درس پنجم رمضان، تقواست. اساساً روزه، سیر و نردبانی است که مقرر است آدمی را به قله تقوا رساند. تقوا یعنی دائماً مراقب خودمان باشیم. پرهیز یادمان نرود. یعنی هوشیاری. نقطه مقابل غفلت و بیتوجهی. تقوا یعنی چشم باز و دل بیدار. خدا انسان را چشم بسته و کور نمیخواهد. متقی بیناست.
درس ششم رمضان قناعت است. قناعت بریدن از نعمات دنیا نیست که این کفر است. قناعت یعنی پرهیز از تبذیر و اصراف نه مخالفت با گسترش مال. قناعت داشتن، رسیدن به مرز بینیازی است. نقطه مقابل حرص و آز که انسان را قاتل ارزشها و معنویات میکند. روزه، مکتب قناعت است، کلید آسایش.
درس هفتم رمضان بخشش است. در این ماه خدا دنبال بهانه است برای عفو و بخشش بندههایش و جامعه رمضانی میخواهد که این بخشش و عفو به میان مردم آمده و تسرّی یابد. و این قاعده نبوی است که؛ کسان را رحم کنید تا به شما رحم کنند، دیگران را ببخشید تا بخشیده شوید. و رمضان ماه بخشش است.
درس هشتمِ رمضان بندگی است. سرکشی آدمی و عبد قدرت و ثروت شدن آفت است، و اگر ابزار عبودیت باشد و نه فرعونیت و طاغوت، مذموم نیست.خدا بندهاش را آگاه و با معرفت میخواهد.تعقل و علم مسیر معرفت است؛ از ما نیست کسی که دنیایش را برای دینش ترک گوید یا دینش را برای دنیایش رها سازد.
درس نهم رمضان امساک است. امساک روزه فقط ظاهری مثلاً نگهداشتن شکم و چشم نیست. امساک باطنی بلکه مهمتر است. به تعبیر حضرت مولوی؛ روزه ظاهر امساك از مفطرات است و روزه باطن اعراض از ماسوا و حصر توجه به حق: روزه ظاهر هست امساك طعام. و راستیکه، روزه باطن ترک تعلق به اغیار است.
درس دهم رمضان پاکدستی است. میدانید که علیرغم وعده خداوند به استجابت دعا، گاه استغاثه انسان به دلیل لقمه حرام مستجاب نمیشود. گرچه تحصیل مال امری مطلوب است اما کسب مال حرام هم دنیا را آتش میزند و هم آخرت. رمضان آدمی را پاکدست پرورش میدهد. پاکدست یعنی حلالخور.
درس یازدهم رمضان اخلاقمداری است. وقتی زبان از دروغ،جسم از تعرض و نزاع،روح از بدگمانی و نیتهای سو، چشم از ناپسندی،گوش از غیبت و تهمت و باطن از خبائث پاک شد،روزه متصل و برجاست.رمضان ماه اخلاق است. و راستیکه روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
درس دوازدهم رمضان مرگآگاهی است.
درس سیزدهم رمضان پرهیز از ریا، تظاهر و خودنمایی است. انسان در خلوت سحر را بر پا و افطار را بهجای میآورد. روزه بیصداترین عبادت است. یعنی تا کسی بر زبان نراند که روزه است دیگران متوجه نمیشوند. این بیریایی که باید پس از رمضان در انسان نهادینه شود روح روزه است.
درس چهاردهم رمضان وحدت است. همه آداب و احکام روزه میتواند عامل و مایه وحدت میان جامعه یا جوامع اسلامی باشد که به هر دلیلی از جغرافیا و مرزبندیها تا قرائتهای مختلف از هم جدا افتادهاند. و این تذکری است برای ما که نه رمضان را جشن میگیریم و نه آن را بهانه وحدت میدانیم.
درس پانزدهم رمضان توجه به باطن احکام و دین است. اگر حظ ما از روزه تنها گرسنگی و تشنگی باشد چه اندک بهرهای بردهایم و راستیکه باختهایم. نمی از دریا. باطن این فریضه که ظاهرش لبفروبستن از طعام است، آمادگی برای شدن است.آیا مسیر هدف است یا مقصد. مقصد و باطن روزه قرب خداست.
درس شانزدهم رمضان مسئولیتپذیری و مبارزه با بیتفاوتی است. رمضان تداعیگر اکرام ایتام و اطعام نیازمندان است. یعنی تعمیم و تسرّی حال خوبِ امنیت آفرینی که باید برای همه باشد در جامعه. رمضان انسان را بهسان چراغ تربیت میکند، روشنابخش. به قدر وسع. یکی شعاعی اندک و دیگری فراخ.
درس هفدهم رمضان خودشناسی است. نه خودِ شناسنامهای که همان خودِ ودیعه نهاده شده در عمق وجود، خودِ الهی. انسان در مدرسه رمضان در مواجهه با نفسانیات قرار است بفهمد چند مرده حلاج است. خودش بفهمد. و عاقبت از خودشناسی به خداشناسی برسد. رمضان یعنی نردبان آسمان در زمین است.
درس هجدهم رمضان، مغفرت است. خدا میبخشد که ما ببخشیم. خدا میپوشد که ما پرده نگهداریم. خدا امان میدهد که ما امنیت دهیم. خدا میگذرد که ما بگذریم. در ماه مبارک رمضان خدا دنبال بهانه میگردد تا عفو کند، راستی چرا ما دنبال بهانهایم تا انتقام بگیریم؟
درس نوزدهم رمضان استغنا از دنیاست. دنیا گاهی در مال، گاهی در مقام، گاه در منیّت و شهرت، گاه در خانواده و نزدیکان و گاهی در نفس لاکردار تجلی مییابد و انسان عبد ذلیل دنیا میشود به جای آنکه افسار دنیا را به دست گرفته و بر آن مهار زند. رمضان ماه استغناست نه فقر؛ قطع طمع.
درس بیستم رمضان امیدواری است. امید به پاداشِ بندگی، راستی، درستی و عبادت. امید به خورشیدی که پس از ۳۰ روز میدمد و میتواند جاودانه یا زودگذر باشد. امید به بخشش گناهان در صورت توبه و عدم تکرار و جبران. امید ثمره ایمان و ایمان پاداش صبر است. انسان به امید زنده است،امید سحر.
درس بیستویکم رمضان خودسازی است.رمضان کارگاه عملی/نظری انسانسازی در سیروز است.خودسازی یعنی نقد درونی،یعنی بازنگری در راه آمده،یعنی زنگارزدایی و رهایی از رذایل اخلاقی. یعنی تزکیه و تهذیب. خودسازی یعنی یک قدم جلو رفتن. رشد. و البته خودسازی فردی زمینه خودسازی اجتماعی است.
درس بیستودوم رمضان تبعیضزدایی است. اینکه همه نژادها، اقوام و ساکنین اقلیمهای جغرافیایی با رنگها،زبانها،درجات علمی و حسابهای بانکی مختلف در معرض آداب و قوانین عبادی یکسان باشند،نشانه ردّ تبعیض از نگاه خالق است. یک قبله، یک اذان، یک مناسک،یک رمضان. تبعیض ضدّبشر است.
درس بیستوسوم رمضان مهربانی است. استاد ما میگفت بهشت برای کار خوب از انسان خوب است. هماو که میگفت هر گاه ظاهر به کمال رسید باطن نیز. روزه کجا و بداخلاق، ترشرو و خشونتطلب کجا؟ بهترین انسان، خوشخوترین انسان است. روزهدار جلوه مهربانی خداست. رمضان ماه مهربانی است.
درس بیستوچهارم رمضان صبوری است. که صبر از تدبیر و قوه عقل برمیآید و کلید توفیق است؛ صبرِ جمیل. و حتی بالاتر از صبوری، استقامت. شکیبایی. رواداری. هیجانپرهیزی. و صبر نشانه ایمان و مومن است. کافر صبر ندارد چون ایمان ندارد. رمضان امتحان صبر است بر سختی و صعوبت، و پاداش صبر.
درس بیست و پنجم رمضان، تفکر است. راستیکه عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. اگر رمضان را جایگاه ورع (خودداری از امور شبههناک) بدانیم آیا به این مقام جز با تفکر و اندیشه میتوان رسید. اندیشیدن پدر و مادر همه خوبیهاست.
درس بیستوششم رمضان پاکیزگی قلب است. روزه سه نوع است، اول برای عوام که امساک از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی است. دوم برای خواص، امساک اعضای دیگر بدن از زبان و گوش و چشم.و سوم روزه خواص خواص که با رعایت دو نوع اول،قلب خود را نیز از افکار پستدنیایی دور میدارند. روزه قلب.
درس بیستوهفتم رمضان زهد است. هر آنچه پیشزمینه رسیدن آدمی به مقام زهد است در روزه متجلی است. از قناعت، استقامت تا شناخت ضعف خویش و استدراج. زهد ترک میل و سبکی روح است و روزه جز این نیست. در روزه عدم اشتغال جسم، از روح، مفتاح غیب میسازد. و زهد اما رهبانیت نیست.
درس بیستوهشتم رمضان، خانهتکانی دل است. رمضان از ریشه رَمَض، بارانی است که قبل از پاییز باریده و زمین را شستشو میدهد. انگار رمضان و روزه همان کارکرد را دارند برای زدودن دلها از گناه، از کینه و از دروغ. و این یعنی سبکبال شدن انسان، پَر پرواز، پلهپله تا ملاقات خدا.
درس بیستونهم رمضان، آدم شدن است. یکماه بندگی هدفی جز بازگرداندن انسان به فطرت الهی و سرشت آسمانیاش ندارد. بیایید آدم شویم. کاشکی آدم بودیم. تعفن دنیا نشانه سقوط ما و تقلیل ما از آدمیت است. رمضان، روزه، احکام و عبادات، بهانهاند، آدم شدن هدف است و سختتر آدم ماندن.
درس سیام و آخر رمضان فطر است. عیدی برای همه، چتری برای همه، خوان و سفرهای برای همه. لیله الجوایز متعلق به همه کسانی است که به فطرت، اصل و خویشتن بازمیگردند. و روز عید فطر، وقت انفاق است، تا تزکیه سیروزه خاتمه یابد. روزه بدون انفاق ممکن است اما؟ عید وصل به اصل مبارک باد.