امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ رجبعلی کرد :
در حالی به انتخابات مجلس دوازدهم نزدیک می شویم که در مجلس یازدهم شاهد کمترین میزان مشارکت بوده ایم بطوریکه مشارکت زیر 50درصد و نمایندگان در مجموع کمتر از 40درصد آرا را نصیب خود کردند و تعدادی از نمایندگان بین دو تا ده درصد آرا حوزه انتخابیه را کسب ، مصوبات و موضع گیریها و بطور خلاصه عملکرد این مجلس دید.
انتخابات حتی اگر کاملا رقابتی و سالم و با مشارکت حداکثری برگزار شود شرط لازم دمکراسی کردند.اگر انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بطور مشروح مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد ابعاد اسفبار آن هویدا خواهد شد.نتایج چنین انتخاباتی را میتوان از نطقهای نمایندگان است اما شرط کافی نیست. از طرفی شیوه ی برگزاری انتخابات و میزان مشارکت وتمکین به آرا و میزان قدرت و توان عمل به خواسته و نظرات مردم توسط کسی که کرسی ریاست جمهوری و کسانی که کرسیهای مجلس را تصاحب می کنند نیزمهم و قابل تامل است.
مخلص کلام این است که دو انتخابات گذشته که با حداقل مشارکت مردم برگزار شد به جمهوریت نظام آسیب رساند و برای تحکیم و تقویت جمهوری اسلامی و افزایش مشروعیت و اقتدار نظام گریز و گذیری نیست جز اینکه انتخابات کاملا رقابتی برگزار و همگان به نتایج آن تمکین کنند.کیست که نداند که اکثرمواضع و رویکرد و عملکرد نمایندگان یازدهم با دیدگاه و نظر اکثریت ملت تفاوت داشت.نمایندگان باید از جهات مختلف عصاره ملت باشند.
آیا از نظر سطح سواد و بینش وتوان و رویکرد و... عصاره ی ملت بودند؟
آیا دغدغه و مسایل و مشکلات وخواسته های ملت در مصوبات مجلس جلوه گر است؟
اگرچنین است پس این همه نارضایتی از وضع موجود و این همه رضایت و خرسندی اکثریت قاطع نمایندگان با چنین حکمرانی را چه بنامیم ؟
و اگرچنین نیست باید در شیوه برگزاری انتخابات تجدید نظر کرد تا نمایندگان ملت وارد مجلس شوند و صدای رسای ملت باشند در این صورت اقدامات مجلس با هر درجه از کارایی و ثمربخشی مورد قبول و رضایت مردم خواهد بود و بخش مهمی از مردم سالاری و دمکراسی محقق خواهد شد. نمایندگان مردم که بعنوان افرادی اصلح از سوی آنان قانونگذاری میکنند و صدای آنها باید صدای رسای ملت باشد. هرچه که فاصله بین رویکرد و گفتار و اقدام نمایندگان با مردم کمتر باشد به همان اندازه آنان نمایندگان واقعی مردم هستند و برعکس. شاید اگر میدان انتخاب مردم اینقدر تنگ نمیشد و زمینه رقابت کامل برای همه ی سلایق و طیفها فراهم می شد و در هنگامه ی تبلیغات انتخاباتی شور و نشاط را در کشور می دیدیم و احزاب و جریانهای سیاسی متینگهای تبلیغاتی برگزار میشد و بجای مجلس یک دست مجلسی با تنوع آرا و نظرات ومجلسی کارآمدتر و پرتلاش تر داشتیم و از این سکوت و سکون خارج میشد.
شاید اگر نمایندگانی با اختلاف سلیقه های بیشتر و به نمایندگی از احزاب و گروههای متفاوت و متنوع وارد مجلس میشدند و در مجلس بر سر هم داد می زدند و در رد و تصویب طرح و لوایح حتی اهم درگیر می شدند و میزان سوال و استیضاح افزایش می یافت ومردم می دیدند که نمایندگانشان بجای آنان در حال تلاش و تصمیم گیری و بحث و جدل و گفتگو و بگو مگو هستند دیگر به کف خیابانها نمی آمدند و ضد انقلاب و دشمنان داخل و خارج هم آتش بیار معرکه نمی شدند و این اتفاقات ناگوار رخ نمی داد، شاید. بهر حال آنچه که گذشت، گذشت و باید به فکر فردا بود و از گذشته درس گرفت.
پیشنهاد صریح نگارنده بعنوان یک شهروند دلسوز و حامی مردم و نظام، برگزاری یک انتخابات آزاد و رقابتی و بدون هیچگونه دلهره و دلواپسی است چراکه مردم طبق آیات الهی وسیره ی علوی و قانون اساسی باید در سرنوشت خود دخیل باشندو هرآنچه را که صلاح دیدند و پسندیدند بپذیریم .و
اما پیش بینی: انتظار می رفت پس از آن وقایع تلخ زمینه ی گفتمان جریانهای سیاسی فراهم میشد و از طریق صدا و سیما فرصتهای بحث و گفتگو به جناحهای دیگر و مشخصا" به بزرگان و صاحبنظران اصلاح طلب معتدل و حامی نظام داده می شد که اگر چنین اتفاق میمونی رخ میداد واز طریق رسانه ی نظام ایرادات و اشکالات مطرح و مردم احساس میکردند صدای آنها شنیده شده و نظام قصد خود اصلاحی دارد بارقه امید جای ناامیدی را میگرفت وبا اصلاحاتی در قانون انتخابات زمینه برگزاری یک انتخابات رقابتی فراهم می شد و احزاب به حاشیه رانده شده دوباره وارد کارزار انتخابات می شدند و نتیجه هرچه بود ماحصلش اقتدارو مشروعیت یشتر نظام بود اما متاسفانه چنین نشد و تاسفبار تر اینکه با اصلاح قانون انتخابات با دیدگاههای تنگ نظرانه و عمل به پروژه خالص سازی باز هم دایره انتخابات تنگ تر شد و افراطیون اصول گرا عرصه رانه تنها بر اصلاح طلبان بلکه براصولگرایان معتدل تنگ تر کردند این جماعت بجای التیام درد نمک برآن پاشیدند وبجای درمان درد با داروی اشتباهی درد را تشدید می کنند.
"عاقبت سرکنگبین صفرا فزود".البته علایمی وجود دارد که به شدت نگران حضور کمرنگ مردم در انتخاات هستند و این ابتکار پیش ثبت نام هم یک مضنه ای بود برای محک تصمیمات آتی آنان و یکی از چهره های سرشناس اصولگرایان هم صورت مسأله را پاک کرده و فرمود اصلاح طالبان برای ورود در انتخابات ناز میکنند.از اظهارنظرات و اقدامات اصولگرایان چنین برداشت می شود که به هیچ وجه مایل نیستند که این یکدستی مجلس و دولت را از دست بدهند و از طرفی نگران عدم مشارکت نیز هستند وبا توجه به انتخاباتهای گذشته نیک میدانند اعتماد مردم به صندوقها و مشارکت حداکثری یعنی در اقلیت محض قرارگرفتن آنان که چنین چیزی را بر نمی تابند لذا دنبال یک انتخابات با رای پنجاه درصد واندی هستند که شاید یکی ازراهکارهای آنان کثرت تایید نامزدهای ناشناخته باشد که هم این استقبال از کاندیداتوری را به طریقی استقبال و شور مردم تلقی و تبلیغ کنندو هم اینکه هر کدام از اینها اگر از طیفی سیاسی نباشند اما از طایفه ای و قومی هستند و آرا چند صد نفره و چندهزار نفره اینها گرچه نتیجه ای برای این نامزدها ندارند اما برای متولیانی که دنبال مشارکت "بعلاوه ی پنجاه درصد"هستند نتیجه ملموس و خوشایندی دارد.
این قبیل شیوه ها جز خودگول زنی معنای دیگری ندارد. تا به رای و نظر مردم تمکین نشود در بر همین پاشنه میچرخد و اگردر فرصت باقیمانده در نظرات و اقدامات خود تجدید نظراساسی نکنند و گوششان بدهکارهشدارها وپیشنهادات صادقانه و دلسوزانه صاحبنظران واندیشمندان و پیشکسوتان سیاسی نباشد و این رویه ادامه یابد بازهم شاهد یک انتخابات سرد و بی روح و حداقلی خواهیم بود که دودش به چشم همه خواهد رفت.ایکاش چنین مباد.