شوشان ـ مهسا قاسمی :
در روزگاری که سیاستگذاری فرهنگی در برخی نهادهای شهری با بیبرنامگی، انتصابهای سلیقهای و دوری از مردم دچار فرسایش شده، گاه یک تغییر مدیریتی میتواند آغاز فصل جدیدی باشد. این روزها، با حضور دکتر محمد جوروند در رأس ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خوزستان، نشانههایی از چنین فصلی نمایان شده است.
از ارشاد تا میراث؛ تداوم نگاه ساختاری و توسعهمحور
کارنامه جوروند در دوران مدیریت ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان، تنها به برگزاری رویدادها محدود نبود؛ او با تأکید بر توسعه زیرساختهای فرهنگی، مجموعهای از پروژههای عمرانی نیمهتمام را احیا کرد و با پیگیری مستمر، فضاهای فرهنگی جدیدی را به شبکه فرهنگی استان افزود؛ از جمله افتتاح خانه فرهنگ در شهرهای کوچک، توسعه مجتمعهای فرهنگی، و جانبخشی به پروژههای متوقفشدهای که سالها در بروکراسی گرفتار بودند.
همین تجربه حالا در عرصه میراث فرهنگی نیز با نگاهی عمیقتر و تخصصیتر دنبال میشود. در اولین ماههای مسئولیت جدید، تمرکز ادارهکل بر تکمیل پروژههای مرمتی، فعالسازی ظرفیتهای خاموش گردشگری و ایجاد ارتباط مستقیم با گروههای مردمی بهوضوح دیده میشود. مهمتر آنکه این تحرک عمرانی، برخلاف گذشته، بر پایه نیازهای اجتماعی و فرهنگی محلهها و بافتهای تاریخی تنظیم شده است.
گردشگری انسانی، محلهمحور و خانوادهگرا
تحول واقعی اما در رویکرد نرمافزاری این مدیریت نهفته است. در دوره جدید، مفهوم "گردشگری" صرفاً به معنای حضور توریست نیست، بلکه بستری برای بازگشت مردم به شهر و محله خویش است. حالا سخن از گردشگری خانواده، مسیرهای پیادهگردی فرهنگی، روایتگری محلهمحور و احیای خاطرات شهری است؛ گفتمانهایی که سالها در ادبیات رسمی خوزستان جایی نداشتند.
این نگاه، محلهها را از سایه بیرون میآورد و به آنها شأن هویتی و اقتصادی میبخشد. مشارکت خانوادهها، فعالان محلی، راهنمایان بومی و حتی کسبهی قدیمی در طراحی تجربههای گردشگری، نشان از افق تازهای دارد که میتواند به الگویی الهامبخش در دیگر نقاط کشور بدل شود.
خرد جمعی، نه تصمیم فردی
ویژگی دیگری که دکتر جوروند را از بسیاری مدیران متمایز میکند، اعتقاد او به خرد جمعی و مشورت نهادی است. در دوران ارشاد، شوراهای راهبردی فرهنگی، اتاقهای فکر تخصصی و کارگروههای مشورتی با حضور فعالان مستقل شکل گرفتند. امروز نیز در ادارهکل میراث، همین سنت ادامه دارد؛ با تشکیل شوراهای راهبردی میراث، گردشگری و صنایعدستی که به دور از نگاه فرمایشی، بستری واقعی برای تصمیمسازی جمعی فراهم میکنند.
این شوراها نهتنها بستر تضارب آرا هستند، بلکه حلقه اتصال بدنهی نخبگان فرهنگی به بدنهی اجرایی محسوب میشوند؛ چیزی که سالها در ساختارهای فرهنگی غایب بود.
سخن آخر
اگرچه راه پیشرو دشوار است و فرسودگیهای ساختاری و تاریخی در میراث فرهنگی خوزستان قابل انکار نیست، اما حضور مدیری با کارنامه موفق، نگاهی مشارکتی و رویکردی توسعهمحور، میتواند نویدبخش آیندهای متفاوت باشد. بازآفرینی گردشگری شهری در خوزستان، تنها با مرمت سنگ و چوب محقق نمیشود؛ بلکه نیازمند احیای "حس تعلق" مردم به شهر است. این کاریست که باید با مردم، برای مردم و در کنار مردم انجام شود. و این همان مسیریست که اکنون آغاز شده است