شوشان ـ عیسی نیسی :
دوازده روزی که بسیاری انتظار تنش فراگیر در غرب آسیا را داشتند، به تجربهای تاریخی بدل شد که در آن، ایران نه تنها برگ بازدارندگی را در میدان تثبیت کرد، بلکه تعریفی نوین از امنیت، وحدت و قدرت نرم ملی را فراتر از مرزها به نمایش گذاشت. امروز، بلندگوهای رسانهای دنیا و حتی همانانی که روز نخست، نقشه شکست را با آب و تاب بازتاب میدادند، ناچار به روایت اقتداری هستند که از کالبد ملت و رهبران ایران برخاست.
۱. روایت شکست متجاوز، ایستادگی ملت و مهندسی میدان
این جنگ، آزمونی بیسابقه برای آزمون "ترکیب تهدید و فریب” بود؛ دشمنانی که تکیه بر سلاح، نفوذ، عملیات روانی و حملات دقیق داشتند تا حلقه محاصره امنیتی ایران را تنگتر کنند. منتها رخدادها نشان داد ایران در هیچ سطحی غافلگیر نشد؛ سامانههای پدافندی با طراحی بومی، دقت و قدرت ابزارهای دفاعی و حملات نقطهای "وعده صادق ۳” توانست تمام معادلات محاسباتی محور غربی ـ عبری را برهم بزند.
آنچه بیش از همه، جهان را به بازنگری واداشت، مدل جدید میدانداری ایرانی بود: به جای واکنش منفعل، اتحاد صف اول مردم، مطالبهگری برای پاسخ، و نمایش بخشی از توان بازدارندگی عملاً مسیر جنگ را کنترل کرد. این اتفاق، دشمن را وادار به کاهش سطح خواستهها و نخستین گامهای عقبنشینی تاکتیکی کرد.
۲. محور قدرت نرم؛ از میدان خانه تا ذهن جهان
ایران این بار نشان داد که میدان صرفاً شعاع پرتاب موشک و قطر آتش نیست؛ بلکه همبستگی اجتماع داخلی و موج افکار عمومی در منطقه به مراتب کاراتر عمل میکند. بیدلیل نبود که چندین متفکر همسو با صهیونیسم هشدار دادند "پیامد روانی شلیکهای ایران از بسیاری عملیات کلاسیک پرهزینهتر بود”؛ اینکه مردم ایران امنیت و اقتدار را مطالبه کردند و حاضر نشدند پای میز تحقیر بنشینند، همان هندسهای را ساخت که همافزا و فراتر از ابزار نظامی عمل میکند.
در این جنگ، ایران همچنین موفق شد دستاوردهای مهمی در حوزه شناسایی و انهدام شبکههای جاسوسی و جریانهای نفوذ کسب کند که از آن پس، امنیت میدان و اطلاعات کشور را چندین برابر تضمین نمود.
۳. دیپلماسی فعال و افشای عملیات روانی صلحنما
همزمان با ناتوانی دشمن در تغییر معادلات میدان، به سرعت از مسیر آتش موشک به سنگر آتشبس و صلح تحمیلی پناه بردند؛ اما هشدارهای هوشمندانه رهبران ایران و شفافسازی رسانهای نشان داد این "آتشبس”، بیش از آنکه پایان تهدید باشد، ابتکار عمل شکستخورده برای حفظ آبرو و کنترل موج شکست در رسانههای بیگانه است.
موضع عاقلانه تهران و نیروهای مسلح، نه قطع عملیات در لبه پیروزی بود و نه پذیرش نقشههای تحمیلی. وزنه دیپلماسی ایران بر سه اصل استوار شد: حق قاطع برای دفاع بدون مرز، مشروعیت هستهای با استانداردهای بینالمللی، و تداوم بازدارندگی مادامی که تهدید پابرجاست. اقبال جهانی این شاخصه، بیسابقه بود؛ پکن، دوحه و چندین کشور کلیدی منطقهای، حمایت سیاسی و حقوقی از امنیت ایران را به شکل رسمی تکرار کردند.
۴. نقش رهبری حکیم و سپاه؛ الگوسازی برای آینده منطقه
حتی رسانههای غربی اعتراف کردند چنین انسجام میدانی و رسانهای، جز با وجود فرماندهی استراتژیک و توان شبکهای سپاه پاسداران امکانپذیر نبود. مدیریت پرصلابت رهبری، و ابتکار فرماندهان سپاه در عملیات میدانی و جنگ شناختی، معادلات را به سود ایران تغییر داد و الگویی بنیادین برای مقاومت در جغرافیای غرب آسیا ساخت؛ الگویی که مبتنی بر عقلانیت، قدرت ملی و تعامل هوشمندانه با افکار عمومی داخلی و خارجی است.
۵. تثبیت اقتدار ملی و جشن وحدت؛ از قصه آتشبس تا افق فردا
جمعبندی دادههای میدانی و اجتماعی نشان میدهد حاصل این نبرد برای دشمن، به جای دستاورد، فهرست بلندبالایی از ناکامی و هزینه بود:
حفظ کامل توان هستهای و موشکی
ناکام ماندن پروژه آشوب و تغییر رژیم
تثبیت جایگاه بینالمللی ایران در معادلات راهبردی
از همپاشیدن لایههای نفوذ امنیتی و اطلاعاتی
افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به نظام
رسم خطوط قرمز و اجماع برای پاسخ متقابل به هرگونه تهدید آینده
اکنون وظیفه ملی و رسانهای ما، تقویت وحدت و آمادهسازی برای فصلی نوین از بازدارندگی فعال است. فصل فردا، فصلی خواهد بود برای تعمیق این معماری امنیت و همگرایی، و الگوسازی برای سایر ملل مقاومت.
عیسی نیسی / روزنامهنگار | مدیر مسئول مجموعه رسانهای الفت ملت