شوشان / اکبر بهاری
">امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان / اکبر بهاری
16 آذر ، یک نماد است، نماد پیوند عشق و عقل. پیوندی میمون برای رستن و جستن از جمود روزگار، 16 آذر32 روزگاری ظلمانی و تاریک. روزی و روزگاری که فکر روشن، پاسخی خاموش داشت. روزگار تلخی بود، فکر کردن جرم محسوب میشد، این یعنی انحطاط کامل بشر، بشری که فکرش نمودی از بودنش است. دورانی که مرگ انسانها عمودی بود تا افقیتر، دوران ظلمت، زبونی و خفت!!
جرقهای زده میشود، خونها رنگینتر میشوند، شریانها ملتهبتر و قطار دودی جامعه به حرکت در می آید، سنگها در فلاخن های بیگانه نشان، تن نحیف دانشجو را نشانه میروند ولی این تن نحیف ریشههای ثابت و سمایی دارد. میایستند و مردانه ماندگار میشوند
دانشجوی بیدار خون میدهد به بهای آنکه اندیشههای حق و حقانیت طلوع کنند، به بهای اینکه غل و زنجیرهای نابخردانه و جاهلانه روزگار از هم گسسته شوند و براین راه روشن خود دانشجو مصمم است. 16 آذر حق و حقانیت در جسم خاکی 3 آذر اهورایی تبلور می یاید و 3قطره خون میمیرند و به پای تاریکیهای ظلمانی قربانی میشوند ولی شمعی میشوند همیشه فروزان و درفش کاویانی به سمت برچیدن خانههای عنکبوتی سست بنیانی!
16 آذر روزی میشود که نمیتوان در تقویم روزگار به راحتی ورقش زد، حق و حقانیت و ظلم ستیزی موج میزند، این روز یک روند است، روندی روبه تعالی برای فرو ریزش ایسم های پوچ و متوهمانه ی روزگار، یک حقیقت است ، حقیقتی که تاریخ باید سر تعظیم بر آن فرود آورد، روزگاری است که نمیتوان آن را به صرف یک حادثهای تاریخی به مثابه حوادث دیگر دید، یک روند است روندی که اختناق و خفقان را رسوا میکند و حق را ولو آغشته به خون آبرومند میسازد.
16 آذر روز دانشجوست، روز رستاخیز اندیشهها،روز امتزاج علم و عمل است. روز پرده برداری از زلالیها و پرده پوشی سیاهیهاست.روز دانشجو یک روز انتزاعی و قابل تصور نیست یک حقیقت مجسم و قابل لمس از یک واقعیت است، بیانی روشن از بیداری و حرکت است. کتمان دانشجوی بیدار، کتمان سپیدی صبح است!!
این روند متعالی روز به روز به فکری متجرب و متبحر مبدل میشود، تن نازک آرایش منور و با اندیشههای نو مزین میشود، دههی 20 و30 را پشت سر میگذارد، در دوران حکومتهای چپ کمونیست ماهیت خود را با اقامه ی نماز در دانشگاههای آن زمان که جرمی سنگین بود، به جریده عالم ثبت میکند. اسلام را در دوران غربت آن روزگار به عنوان ایدئولوژی مترقی و ظلم ستیز که تطابقی بی نظیر با روح دانشجو دارد به عنوان راه و مکتب هدایت بخش، مانیفست آیندهی در انتظار خود، قرار میدهد. این پروانگان حقیقت، شمع فروزان دوران خود را درک میکنند و خمینی تنها صدای نترس و جسور آن روزگار را از جان و دل میپذیرند و رهاندن دانشگاه از قیود شرق و غرب در دستور کار خود قرار میدهند و این آغازی میشود بر ریزش کاخهای عنکبوتی پهلویها!!
انجمنهای اسلامی که اقامه نماز ابتدای تر ین انگیزه در راستای متشکل بودن آنها ست ، حرفی برای گفتن در دوران خفقان پهلوی و غلیان چپ لا دین کمونیست پیدا میکنند و این انجمنها ست که نمیگذارد 16 آذر به فراموشی سپرده شود، در مقابل گلوله با جان و در مقابل فکر، فکورانه میایستد. انجمن اسلامی تنها صدای مسلمان آن روزگار دههی 50 با عقبهی فکری قوی چون چمرانها، طالقانیها و شور آفرینیها ی شریعتیها حرف آخر را اول میزنند: فریادی رسا بر می آورد بر، برچیدن حکومت شاهنشاه عاری از مهر محمدرضا !!
با رهبری امام انقلاب این خواستهی دانشجویان تحقق پیدا میکند، دانشجویان عرصهی دیگر را تجربه میکنند وارد عرصههای سازندگی و حفاظت از کیان انقلاب میشوند ، همتها، باکری ها، باقریها پایه ریز نظم نوین در انجمن بعد انقلاب میشوند و جهادهای سازندگی و دانشگاهی و..را کلید میزنند، سپاه را شکل میدهند. بخشی از انجمن را تبدیل به واحد جنگ مینمایند و به مدیریت عرصههای از جنگ با بهره گیری از اعضای انجمن میپردازند، شهیدان و فرماندهان شهید تقدیم انقلاب میکنند و از این عرصه هم رو سفید بیرون میآیند.
دههی 70 دوباره کام جنبش دانشجویی به تلخی گروییده میشود، گفتمانی توجیه گرا که مخالفت با هاشمی را دشمنی با پیغمبر میپندارد، جامعه را فرا میگیرد، نقد به کارگر شهرداری با یک سلسله مراتبی به هاشمی و از آنجا به بعد رو خود بخوان، پیوست می شود!
انجمن اسلامی احساس خطر میکند و رهبری لعنت می فرست ولی افاقه نمیکند گویا هیچ مسوولی بدش نمیآید اوضاع براین منوال باشد، آن تفریط؛ افراطی زهرآگین در بدنه اسلامی دانشجویان در ادامه دههی 70 به بار میآورد و گفتمان ساختار شکن این بار بدنهی انجمن های اسلامی را تهدید میکند و گفتمانی اسلام ستیز با اصلاحات آمریکایی به استحاله انجمنها میپردازد و این بار بهای اشتباه کارگر شهرداری با شعار تغییر نظام و فروریختن ساختارهای اسلامی و تحصن و اعتصاب جواب داده می شود.
جنبش دانشجویی یک اشتباه تاریخی را مرتکب میشود. این اشتباه استراتژیک این است که انجمنهای اسلامی نمی تواند بین حاکمیت اسلامی و حکومت تفاوتی را ببینند و اشتباه با سردمداری اصلاحات آمریکایی تداوم و تشدید مییابد تا اینکه گفتمان نقد حکومت آری و نفی حاکمیت هرگز،از عمق اعتقادات اسلامی ، در قامت انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل جانی دوباره می گیرد و انجمنهای که اسلامیت در خطر را ؛ دوباره در این تشکلها نهادینه میکنند و از ورطه فراموشی نجات می دهند . انجمنهای که هنوز از آرمانی که با خمینی کبیر بسته بود، دست برنداشته بودند، با متحمل شدن واژه تحمیلی "مستقل" جنبشهای دانشجویی مسلمان را حفظ می کنند.
از آن سالها روزهاست که میگذرد ولی دانشجو همچنان بیدارست و دانشگاه ، بیدار و دانشجو، مسلمان و ظلم ستیز است و آذر ماهی که به حق باید ماه خونین دانشگاه والبته ماه سرافرازی دانشجوی مسلمان دانست، ماهی که هنوز 8 آذر 89 را فراموش نکرده است که چطور شهریاری متعهد و مسلمان به حیات عند ربهم متصل می شود تا شاهد گویای باشد بر بیداری دانشگاه
یادشان گرامی و راه شان پر رهرور باد
دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز