از نظر من تمام مخلوقات چون در آفرینش یکسان هستند، ژن خوب محسوب می شوند.
محمد کبیری به عنوان جوانترین معاون وزیر در دولت دوازدهم کار خود را در وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی شروع کرد. هر چند او پیشتر در وزارت صمت با محمد شریعتمداری همکاری میکرد، اما بعد از جابهجایی شریعتمداری و روی کار آمدنش در وزارت رفاه، به این وزارتخانه رفت.
کبیری در روزهای ابتدایی حضورش در معاونت تعاون این وزارتخانه، بسیار فعال بود گرچه این فعالیت تا به امروز نیز ادامه دارد. او که اقتصاد خوانده بسیار امیدوار است که بتواند فعالیتهای قابل قبولی در این معاونت داشته باشد.
در گفتوگوی پیش رو از هر دری با او سخن گفتیم.
از فعالیتهای سیاسی تا حضور در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و در نهایت برنامههای وزارت کار و مشخصا معاونت تعاون برای ارتقای رفاه اجتماعی در کشور.
مشروح این گفتوگو را با یکی از جوانترین مدیران یک دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران را در زیر میخوانید.
شما در دولت دوازدهم کار خود را به عنوان جوانترین معاون وزیر آغاز کردید. البته بعد از گذشت یک سال به کابینه دولت اضافه شدید. با توجه به سن شما که زیر 30 سال است، آیا در روزهای ابتدایی قبول مسوولیت، با شما مخالفت میشد؟
زمانی که در امور جوانان وزارت صمت با آقای شریعتمداری همکاری میکردم، از علاقهمندی ایشان در به خدمت گرفتن جوانان متخصص و آشنا به امور آگاهی داشتم. در آن زمان جناب شریعتمداری از بنده درخواست کردند که در وزارت کار و تعاون قبول مسوولیت کنم که بنده نیز پذیرفتم. هر چند این پذیرش با سختیهایی نیز همراه بوده و هست چرا که از طرفی کلی ایدههای نو برای این وزارتخانه در نظر داشتم و از طرف دیگر با رویکردی جدید قصد ایجاد تغییراتی را در مجموعه داشتیم. به این عوامل، انتظاراتی که در اذهان شکل میگرفت مبنی بر اینکه آیا یک مدیر جوان میتواند از عهده مسوولیتهایش برآید، اضافه کنیم، بهطور طبیعی بیم و امیدهایی در من ایجاد شد.
مورد دیگر بخشی بود که مدیریت آن به بنده محول شده بود و چالشهایی را برای من ایجاد میکرد، شرایط سخت بود از این جهت که کار زیادی در آن انجام شده و البته کار نکرده هم بسیار بود. از طرف دیگر در این معاونت باید به گونهای عمل میکردم که فضا برای افراد جوانتر بعدی باز شده و باز بماند، این مواردی که گفته شد، سنگینی بار مسوولیتم را دو چندان کرد. بعد از تودیع و معارفه، امیدواری بسیاری در افراد ایجاد شد که دولت به وعده جوانگرایی خود عمل کرده است. در آن زمان هم خدمت جناب شریعتمداری عرض کردم که دو دغدغه شفافیت و جوانگرایی دارم و باید در معاونت تعاون همکاریها به گونهای صورت بگیرد که 95 درصد وقتم به انجام کارها در این معاونت و مابقی را به این دو دغدغه اختصاص بدهم که ایشان هم بسیار استقبال کردند.
بسیاری معتقدند با وجود سن کمتان، شما ژن خوب هستید که معاون وزیر شدهاید...
از نظر من تمام مخلوقات خداوند متعال چون در آفرینش یکسان هستند، ژن خوب محسوب میشوند بنابراین هرکسی که خود را ژن خوب معرفی کند، خواسته یا ناخواسته مشغول مطرح کردن یک نژادپرستی مدرن است که شخصا نه به آن قایل هستم و نه باور دارم؛ لذا به عقیده من تمامی انسانها به واسطه خلقت خداوند ژن خوب محسوب میشوند. من در دوران تحصیل، دغدغه سیاسی و اجتماعی داشتم و این دغدغه فارغ از فضای خانودگیام بود. درواقع فعالیتهای من هیچوقت تحت تاثیر خانوادهام نبوده است. البته اینکه جامعه حساسیتهایی نسبت به افراد جوان دارای مقام دارد، بسیار خوب و بجا است چرا که جامعه نسبت به کسی که از نام و نشان خانوداگیاش استفاده میکند و کسی که استفاده نمیکند باید حساس باشد. اما اینکه فردی بدون استفاده از زد و بندهای مرسوم به مقامی میرسد، باید بر اساس فعالیتهایی که انجام میدهد مورد قضاوت قرار گیرد که من این قضاوت را به عهده جامعه میگذارم.
شما فعالیتهای سیاسی بسیاری داشته و دارید. در سالهای 94 و 96 در ستادهای انتخاباتی فعالیت میکردید و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان هستید. آیا بعد از انتخابات 96، با شخص سید محمد خاتمی ملاقات داشتهاید؟
آقای خاتمی دغدغه ایران و انقلاب را دارد. فارغ از اتفاقاتی که برای ایشان میافتد، خیلی دلسوزانه نگران آینده ایران هستند اما در برابر کجسلیقگیهایی که در دو طرف علیه ایشان رخ میدهد، خیلی صبورانه بیشتر در چارچوب یک نگاه ملی کارها را دنبال میکنند. ایشان هر گزارشی از کارها و اقدامات مثبت میشنوند، تشویق به ادامه مسیر میکنند.
امیدوارم نسل اولیهای انقلاب الگویی را از تعامل و مدیریت اختلافاتشان به نسلهای بعدی انقلاب نشان دهند که نه الگویی برای مدیریت کلان کشور بلکه روشی برای ساختن فرداهایی بهتر باشد. قدم اول برای ارایه این الگو به رسمیت شناختن تکثر نظرات است. شاید این بزرگترین یادگاری باشد که نسل اولیها میتوانند برای نسلهای آتی به ارمغان بگذارند.
در سال 92 و البته 96 مردم با امیدی فراوان دست به ساخت آینده زدند اما در شرایط فعلی جو ناامیدی بر کشور غلبه کرده است. در این شرایط چه باید کرد؟
جالب است که در سال 92 هم شرایط ناامیدی بر جامعه حکمفرما بود و حتی بسیاری از نسل اولیهای انقلاب به کسانی که برای انتخابات تلاش میکردند، به طعنه میگفتند که شما امید زیادی به تغییر دارید. هر چند در آن زمان با رد صلاحیت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، جمع تلاشگری که برای انتخابات شکل گرفته بود، از هم گسیخته شد اما در نهایت با کمک جوانان، بارقههای امید برگشت.
شرایط فعلی هم مشابه همان سال است. متاسفانه جو ناامیدی در جامعه در حال غالب شدن است. مردم سعی کردند با انتخاب افرادی منطقی، مواضع مورد نیاز خود را به جهانیان عرضه کنند و اتفاقا در این راه موفق بودند تا زمانی که یک طرف همه معادلات را بر هم زد. در این شرایط به جای تزریق ناامیدی باید واکنشها را مورد ارزیابی قرار داد. اینکه به مسیری که آمدیم شک کنیم یا مسیر را ادامه دهیم؟ شاید نقدهایی به عملکرد سیستم وجود داشته باشد و شرایط سختی نیز برای مردم ایجاد شده باشد اما نمیتوان از این نکته غافل شد که در چند سال اخیر سعی شده با جامعه جهانی با منطق و احتیاط بیشتری رفتار کنیم. در شرایط فعلی نیز نیاز به دوراندیشی بیشتری است. برای حل و فصل اوضاع، دولت باید با مردم و همه گروهها گفتوگو کند و شرایطی که بر کشور تحمیل شده است را به درستی برای مردم تحلیل کند. نقدی که به درستی به مجموعه دولت وجود دارد این است که میزان گفتوگو به خاطر شرایط سخت جامعه و مسوولیتهایی که به گردن دولتمردان است، کاهش یافته است. اگر گفتوگو و تعامل دولت با مردم بیشتر شود دو اتفاق مثبت رقم میخورد، اول اینکه شرایط را برای مردم بدون خود سانسوری بازگو کرده و دوم میتواند از ظرفیت نخبگان کشور برای تبیین راهحلهای بهتر، استفاده کند.
گفتوگو و تعاملی که مد نظر شما است، از گروهها و جناحهای مختلف شروع میشود. به عنوان مثال چقدر در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و بهطور کلی این طیف نسبت به گفتوگو و تعامل به خصوص با نیروهای جوانتر، زمینه وجود دارد؟ آیا جوانترها و کسانی که نسبت به کشور خودشان احساس مسوولیت بیشتری میکنند، میتوانند از این گروه و شورا به راحتی به مشاوره و گفتوگو گرفته شوند یا خیر؟
نسل اولیها نسبت به نسلهای بعدی خودشان قابلیت غبطه خوردن دارند. دلیلش هم این است که به یک جمعبندی در دهه 50 رسیدند و برای آن انقلاب کردند. مطمئن هم نبودند که انقلاب پیروز میشوند. بعد هم در دوره جنگ کشور را مدیریت کردند. اما این نسل هر چه موفقیت کسب کردند، در سالهای جوانی بوده و هر چقدر سنشان بالاتر رفته از میزان موفقیتشان نیز کمتر شده است. آدمها وقتی جوانتر هستند قدرت ریسک بالاتری دارند و مسائل را بهتر تبیین میکنند. در کل ممکن است به دلیل بیتجربگیشان اشتباهاتی نیز داشته باشند. در دید نسل اولیها کشور و انقلاب به مانند فرزندی است که نمیتوانند رهایش کنند به همین خاطر دچار محافظهکاری شدهاند و نگران هستند که کشور را به دست جوانترها بدهند. این موردی که عرض کردم در کلان کشور هست. اما در شورای عالی اصلاحطلبان نیز این دیدگاه کم و بیش وجود دارد هر چند با فشار برخی بزرگان چند جوان وارد مجموعه شدند. اما این اقدام کافی نیست چرا که در این مجموعه نیاز به نگاهی نو داریم. ما برای اصلاحات در انقلاب نیاز به یک انقلاب در اصلاحات داریم. به همین دلیل باید در رویکردهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اصلاحات یک بازنگری جدی شود. جریان اصلاحات نسبت به مشکلات اقتصادی که در مردم ایجاد شده، راهکار جدی ندارد. معتقدم مهمترین مسوولیت نسل جدید در جریان اصلاحات، تغییر سمت و سوی این جریان به سمت دغدغههای اقتصادی و اجتماعی مردم است. به نظر میرسد این جریان از دغدغههای مردم دور شده است.
اگر نتوانیم برای مشکلاتی که مردم با آنها روبرو هستند راهکاری بیابیم، خود به خود منزوی میشویم. لازمه تغییر رویکرد در بدنه اصلاحات نیز تغییر و بازنگری جدی در خصوص مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. اگر این جریان با یک رویکرد سیاسی جدیدی وارد عرصههای انتخاباتی نشود، دچار مشکل خواهد شد و ممکن است جریان اصلاحات زیر سوال برود و برخی نیز از آن عبور کنند.
انتقادها از عملکرد اصلاحات بعد از انتخابات مجلس و ریاستجمهوری به اوج رسید. به نظر شما با روند فعلی که اعضای این جریان در پیش گرفتهاند، آیا در انتخابات بعدی میتوان امیدی به پیروزی این جناح داشت؟
اگر بخواهیم انتخابات سال آینده مجلس را در همین فضای فعلی کشور بررسی و پیشبینی کنیم، احتمال پیروز نشدن اصلاحات زیاد است. بخشی از انتقادات از عملکرد فراکسیون امید که مستقیما به اصلاحطلبان وابسته بود، شده است. نباید از این نکته غافل شد که فراکسیون امید در این چند سال زحمات زیادی کشیده اما دو اتفاق باعث شد آنچنان که باید نتواند از عملکردش دفاع کند. اتفاق اول، نتوانستند زحمات خود را به درستی برای جامعه تبیین کنند و صدایشان شنیده نشد و دوم اینکه بعضی انتظاراتی که در جامعه بود را به درستی نمایندگی نکردند.
اگر نگاه نویی در سیاست اصلاحطلبان رخ دهد، میتوان امید داشت که در انتخابات بعدی نیز در مجلس پیروز شوند.
در سوال قبلیتان گفته شد که نسل اولیها باید برای حل اختلافاتشان راهحلی اساسی از نوع گفتمان بیابند اما گویا عزم و ارادهای ندارند. آیا نباید نسل جدید پیشقدم شوند و ابتکار عمل را در دست بگیرند؟
این نظر هم درست است. در بسیاری از موارد مشاهده شده که جوانان نسل سومی، جلوتر از نسل اولیها راه گفتوگو و تبادل نظر با افرادی که از نظر سیاسی گفتمان متفاوتی دارند را آغاز کردهاند. این امر به خوبی نشان میدهد که در عین تفاوت نظرات سیاسی اما افراد دغدغههای متفاوتی دارند. این اتفاق میتواند امیدواری در جامعه ایجاد کند که با وجود اینکه نسل اولیها نتوانستند به الگوی گفتوگویی موفق برسند اما نسل سومیها قدمهای ابتدایی را با گفتوگو آغاز کردند. باید به این نکته توجه کرد که پذیرش تکثر آرا به جای برچسب زدن، میتواند یک تفاهم مشترکی برای اتخاذ سیاستی واحد برای آینده کشور شکل دهد.
یک سال مانده تا انتخابات مجلس، نسل جدید چگونه میتواند وارد مناسبات سیاسی شود با وجود اینکه خطر از دست رفتن مجلس هم وجود دارد؟
فضای کلی جامعه نسبت به آینده نگران است. در ابتدا باید جامعه را درگیر کرد تا نهادهای انتخاباتی به هر صورتی حفظ شوند. هر زمان که جامعه نسبت به انتخابات و حق رای خود، دغدغهمند شود، حفاظت از آن را در اولویت قرار میدهد. بعد از آن میتوان به این پرسش پاسخ داد که کدام طیف پیروز انتخابات میشود. اما اگر بخواهم به صورت ویژه بر اصلاحطلبان متمرکز شوم، تا زمانی که این طیف متناسب با دغدغههای روز مردم تعدیل نشود و عملکرد خود را اصلاح نکند، نمیتواند پیروز شود. لازمه پیروزی هم همکاری نسل اولیها با نسلهای جدیدتر است. شاید زمان آن رسیده باشد که نسل اولیها ستاد انتخاباتی نسل سومیها بشوند.
زمان تصویب بودجه در مجلس با وجود اخطارهایی که مبنی بر عدم حضور مدیران و مسوولان داده میشد، اما عکسهایی از شما در راهروهای مجلس دیده شده است. چرا به مجلس رفتید؟
زمانی که این مسوولیت را قبول کردم، بودجه از سوی سازمان برنامه و بودجه بسته شده بود. ثابت شده که وقتی کشورها دچار رکود تورمی هستند، حمایت از تعاونیها توانسته اقتصاد کشورها را احیا کند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. بخش تعاون در کشور و در قانون اساسی از اهمیت ویژهای برخوردار است اما در عمل توجه جدی به آن نشده است.
قصد بر این است که کارهای جدی در این بخش انجام دهیم. یکی از این کارها، اصلاح ساختار قانون تعاون است. ما به دنبال این هستیم که در بخش تعاون زمینهای ایجاد شود تا بتوانیم این بخش را به ظرف شیشهای تبدیل کنیم تا اعتماد مردم به آن بازگردد و افرادی که از ظرفیت تعاون آگاه نیستند، از آن آگاه شوند.
اگر بتوانیم ظرف شیشهای را ایجاد کنیم علاوه بر اینکه اعتماد مردم باز میگردد، نهادهای مالی توانمند نیز با سرمایهگذاری میتوانند این بخش را به یک الگوی اشتغال منطقهای تبدیل کنند. برای این کارها نیاز به بودجه است. بخش تعاون از نظر مالی با مشکلاتی مواجه بوده و هست.
در اصل 44 و بند 29 قانون اساسی، آمده است که 30 درصد از واگذاریهای بخش دولتی به خصوصی باید به توسعه بخش تعاون اختصاص یابد. از سال 88 تا امروز جمع آنچه از این درآمدها اختصاص داده نشده بیش از 17 هزار میلیارد تومان است.
به دلیل همین عدم تخصیصها بوده که بخش تعاون نتوانسته سهم قانونی 25 درصدی در اقتصاد ایفا کند. در حال حاضر سهم این بخش از کل اقتصاد زیر 5 درصد است. به همین دلیل بنده مجبور شدم جریان تخصیص درآمدهای حاصل از واگذاری را در مجلس پیگیری کنم. البته نمایندگان نیز نسبت به این موضوع دغدغهمند بودند و کمک کردند تا این مصوبه را به رسمیت بشناسند و این عدم اجرای قانون را به صورت بدهی دولت به بخش تعاون منظور کنند. در ماه بهمن از 18 هزار میلیارد، حدود هزار میلیارد به بخش تعاون تعلق گرفت.
پیگیر هستیم که باقی بدهیها نیز به این بخش پرداخت شود تا بتوانیم با جدیت بر نحوه تخصیص این منابع نظارت کنیم. زیرا سالهای پیش رو برای کشور، سالهای سختی خواهد بود و بههمین خاطر باید ظرفیت تعاونیها سریع گسترش یابد. این مهم بدون حمایتهای مادی و معنوی دولت امکانپذیر نیست.
در وضعیت حساس کنونی که قدرت خرید مردم و معیشت کاهش یافته است، تمام وزارتخانههای اقتصادی به دنبال افزایش رفاه اجتماعی هستند. سیاستگذاریهای وزارت کار به خصوص در بخش تعاون برای افزایش رفاه چیست؟
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بعد افزایش رفاه اقدامات و برنامههای مختلفی در دست بررسی و اقدام دارد. در سنوات گذشته در بخش توزیع سبدهای کالایی سعی شد بر توسعه عدالت و کمک به اقشار کم درآمد جامعه تمرکز شود. در شرایطی نیز وزارت رفاه به توزیع بسته 200 هزار تومانی اقدام کرد. برای سال آینده و سالهای آتی نیز برنامههایی داریم. در حال حاضر شورای معاونین وزارت تعاون در قالب گروههای مشاوره، سعی در کمکرسانی به دولت برای توزیع بستههای کالایی که فعلا در قالب بستههای نقدی توزیع میشود، دارد. سعی ما در وزارت تعاون و رفاه، سرعت بخشیدن به کمک به خانوارهای تحت پوشش و کم بضاعت است.
برای سال 98 نیز برنامههای مختلفی در حال بررسی است و پیشنهاداتی نیز ارایه شده از جمله اینکه توزیع سبد کالایی ادامه یابد علاوه بر آن توزیع کوپن الکترونیکی یا بستهها در قالب نقدی و کالایی که رقمهای آن مشخص شده، از دیگر پیشنهادات برای سال آینده است. در واقع عمده تمرکز وزارت رفاه و تعاون کاهش فشار ناشی از تورم و افزایش حمایت از اقشار آسیبپذیر و قشر متوسط جامعه است.
رفاه در بخش تعاون نیز مد نظر مدیران است، به نحوی که قرار است دو اتفاق برای تعاونیهایی که کالاها را به دست مردم میرسانند، بیفتد؛کالا با قیمت کم و کیفیت بالاتر. طی تفاهمنامهای که با شرکت جی تی سی و شرکت بازرگانی وزارت صمت منعقد شد، قرار است از شبکه تعاونیهای مصرف استفاده شود تا کالاها با قیمت کمتر و کیفیت بالاتر در دورترین نقاط کشور به دست مردم برسد.
در سفری که به نهبندان خراسان داشتید، قول راهاندازی کارخانه سنگبری از شستا گرفتید. در این مدت چقدر شستا با شما همکاری کرد؟
نهبندان حدود 110 معدن سنگ دارد که به دلیل نبود کارخانه سنگبری نزدیک، نمیتوانند از ظرفیتشان استفاده کنند.
در ابتدای حضورم در وزارت تعاون موضوعی را با آقای شریعتمداری مطرح کردم و آن به روی کار آمدن افرادی بود که بتوانند با یکدیگر کار کنند و تیمی هماهنگ تشکیل دهند. ژنرالها خوب عمل میکنند اما اگر با یکدیگر هماهنگ نباشند، در آن صورت خروجی کارشان ممکن است از یک تیم بدون تجربه اما هماهنگ نیز پایینتر باشد. از طرف دیگر جناب رضوانیفر، مدیرعامل شستا نیز از مدیران نسل جدید است که بر اصول همکاری تاکید دارند. در این سفر متوجه شدم که شستا یک کارخانه سنگبری در نهبندان دارد که 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته اما بنا به دلایلی آن را نیمهکاره رها کرده است. در این سفر قول مساعدت از جناب رضوانیفر گرفته شد که کارخانه را راهاندازی کند که در صورت عملی شدن ظ110 معدن یا احیا میشوند یا قدرت بازدهیشان بالا میرود.
البته کارها و پروژههای مختلفی با مجموعه شستا تعریف کردهایم که یکی از آنها بحث اولویت واگذاریهای شرکتهای شستا به تعاونیها بود.
از واگذاری شرکتهای شستا به تعاونیها گفتید. بر چه اصول و مبنایی این شرکتها و به چه تعاونیهایی واگذار میشوند و با این کار چقدر جلوی اتفاقاتی از قبیل هفت تپه گرفته میشود؟
در ابتدا باید از تجربه واگذاریهای قبلی استفاده شود. بنگاههایی که توان واگذاری ندارند نباید وارد این عرصه شوند. در عین حال واگذاری شرکتهای دولتی به تعاونیها میتواند الگوی موفقی باشند. معتقدیم اگر تعاونیها صلاحیت لازم از قبیل تخصص، تمکن مالی لازم و فرآیندهای مالی شفاف داشته باشند، میتوانند الگوهای واگذاری را دگرگون کنند و تجربیات تلخ قبلی که نمونهاش در هفت تپه مشاهده شد، رخ نمیدهد.
اگر شرکتها به گونهای واگذار شوند که مردم به صورت مستقیم در سهام و مدیریتشان سهیم باشند، هیچوقت نمیگذارند اتفاقاتی مانند آنچه در هفتتپه رخ داد، بیفتد. اگر هفت تپه به تعاونی واگذار میشد که خود کارگران در آن سهم داشتند، هیچوقت کارگران نمیگذاشتند به آن مشکلات گرفتار شود. در این راه چند شرکت را به صورت آزمایشی در لیست واگذاری قرار میدهیم.
افزایش رفاه اجتماعی در کدام برنامهها اولویت وزارت رفاه است؟
از وظایف وزارت کار و رفاه اجتماعی توسعه رفاه است. سازمانها و شرکتهای زیرمجموعه این وزارتخانه نیز به این مهم آگاه هستند و تلاشهای بسیاری برای توسعه این امر دارند. بهطور مثال سازمان تامین اجتماعی بحثهای درمانی را به صورت خاص پیگیری میکند. معاونت رفاه نیز موضوعاتی را دنبال میکند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با مردم در ارتباط است. موضوعاتی مانند هدفمند کردن یارانههای پرداختی به اقشار آسیبدیده و کمدرآمد. البته پروژههای دیگری نیز برای اقشار آسیبپذیر در سازمان بهزیستی در حال انجام است. تمام رویکردهایی که در وزارت کار و رفاه پیگیری میشود، بر مبنای کمک به دهکهای پایین جامعه است. در حال حاضر معتقدیم که رفاه جامعه زمانی مسیر خود را به درستی طی میکند که مردم بتوانند با پولهای خود کارآفرینی کرده و ایجاد درآمد کنند. وظیفه دولت نیز در این بین، تسهیلگری، پشتیبانی و حمایت است. بخش تعاون میتواند باعث این اتفاق شود و مردم میتوانند در این بخش اشتغال پایدار منطقهای ایجاد کنند تا بتوانند درآمد کافی برای ایجاد رفاه بیشتر، کسب کنند. در صورتی که اشتغال پایدار ایجاد شود، رفاه نسبی مخصوصا در مناطق و استانهای مرزی ایجاد میشود.
اما برای تحقق این مهم لازم است که بانک توسعه تعاون، بیمه تعاون و صندوق ضمانت سرمایهگذاری نیز به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به کمک وزارتخانه بیایند. هر چند که در بحث اشتغال فراگیر و روستایی ورود جدی داشتند. از سویی دیگر ما توانستیم برای مدیریت مشکلات رفاهی در 11 استان مرکزی در نقش معین ظاهر شویم. اگر شرایط به خوبی پیش رود، شاهد این خواهیم بود که در سال 98 یک برنامه اشتغال پایدار در صورت فراهم شدن منابع و بودجه، به وجود بیاید که این امر به کسب درآمد پایدار و در نتیجه رفاه نسبی منجر میشود.
در خصوص لیست معافیتهای کالایی در مناطق مرزی نیز صحبت کنید. چه شد که این تصمیم گرفته شد. در این لیست قاشق و چنگال نیز دیده میشود.
حدود 5 میلیون مرزنشین داریم که بیشترین امنیت را به صورت مستقیم و غیرمستقیم برای افرادی که در مناطق غیرمرزی زندگی میکنند، فراهم میکنند. این تعداد مرزنشین به دلیل نبود امکانات نتوانستهاند از قبل تعاونیهای مرزنشین بهرهای ببرند بنابراین رونق کسب و کار و معیشت آنها در ایجاد انگیزهشان برای آنها موثر است.
در سالهای اخیر تعداد کالاهایی که تعرفه تخفیف داشت، کاهش پیدا کرده بود که طی مذاکراتی فشرده با وزارت صمت و بر اساس دغدغه آنها، لیستی تهیه شد و اقلام کالایی که مشمول تخفیف تعرفهای میشوند، افزایش یافت و به 54 قلم رسید. در شرایط تحریم مسیرهای رسمی کشور از جانب امریکا رصد میشود، مرزنشینان میتوانند با ایجاد فضایی مویرگی تجارت با کشورهای دیگر را ادامه دهند و یک تنفسگاهی برای کشور ایجاد کنند. باید از فرصت تجاری که مرزنشینان برای کشور ایجاد میکنند، استفاده کرد. این کار هم میتواند تجارت در این مناطق را رونق بخشد و هم قاچاق را کاهش دهد.
شما با پذیرش همکاری با جناب شریعتمداری ریسک کردید چرا که عملکرد ایشان در وزارت صمت بهشدت مورد انتقاد بود. چقدر امید دارید که ایشان و مجموعهشان موفق شود؟
ممکن است انتقاداتی هر چند درست به مدیر عالی وارد باشد. اما به نظرم خیلی زود با مقایسه نفر قبلی یا بعدی میتوان به این نکته رسید که فرد چقدر موفق بوده است. جناب شریعتمداری در یک سالی که در این وزارتخانه دو چالش تحریمها و سایه تفکیک وزارتخانهها را داشتند همه میدانند وقتی این چالشها اتفاق بیفتد، مدیریت چنین فضایی سخت خواهد بود. اما ایشان تصمیم داشتند که باتوجه به شرایط حساس کشور، تغییری در نفرات وزارت صمت ایجاد نشود و با همان تیم قبلی، کار را ادامه دهند که خروجی این تصمیم را مشاهده کردیم.
وزارت صمت در بحث واردات خودرو با حواشی روبهرو شد؛ به گونهای که حراست مجموعه صمت وارد عمل شد و تخلفات را شناسایی کرد. هر چند بنده فارغ از اتفاقات اخیر وزارت صمت، نسبت به فضای کلی این مجموعه انتقاداتی داشتم. با روی کار آمدن ایشان در وزارت کار، حس کردم که ایشان بنا دارند در دوره جدید مدیریت از آن تجربیات استفاده کنند و در این دوره کوتاهی که در وزارت کار مشغول هستند، تغییر رویکردشان عیانتر شده است، بهخصوص در بحث شفافیت، تخصصگرایی، بومیگزینی، جوانگرایی، استفاده از ظرفیت زنان و... وقتی این رویکردها را دیدم، تصمیم گرفتم که با ایشان همکاری کنم و امیدهای بسیاری دارم که این وزارتخانه در عمل موفقتر از گذشته خواهد بود.
برای حل و فصل اوضاع، دولت باید با مردم و همه گروهها گفتوگو کند و شرایطی که بر کشور تحمیل شده است را به درستی برای مردم تحلیل کند.
در دید نسل اولیها کشور و انقلاب به مانند فرزندی است که نمیتوانند رهایش کنند به همین خاطر دچار محافظهکاری شدهاند و نگران هستند که کشور را به دست جوانترها بدهند.
ثابت شده که وقتی کشورها دچار رکود تورمی هستند، حمایت از تعاونیها توانسته اقتصاد کشورها را احیا کند.
منبع: روزنامه اعتماد، شنبه 25 اسفند 97