امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان/ سایت تابناک در گزارشی نوشت : تا سخن از محرومیت در خطه جنگ زده خوزستان میشود، همه به یاد چاههای پر از نفت آن دیار میافتند که گاه آخرین مزیتهایش به اهالی این منطقه میرسد؛ درست مثل اهالی عسلویه و حتی بوشهر که در کمترین فاصله با یک چهارم منابع گازی جهان زندگی میکنند ولی هنوز باید کپسول خالی به دوش گرفته و در پی جایی برای پرکردنش باشند. اما این بار سخن از بهرهمندی از نفت و گاز و محرومیت از نعمات همراه آنها نیست، که خوزستان کارون و کرخه دارد ولی حتی از آب این رودهای خروشان هم محروم است!
هرچه در دوران جنگ تحمیلی عبور از امثال کرخه و کارون برای زدن به قلب دشمن با دشواریهایی همراه بود و خلق انواع و اقسام سازه های خاص را میطلبید، این روزها دیگر گاه کارون از فرط خشکی سله میبندد تا نه این رودها و دیگر رودهای استان شبیه قبل باشد و نه حوزه آبریز آنها نشانهای از دوران سرسبز گذشته به یادگار داشته باشد.
محرومیت از نعمات نفت به کنار، با بی آبی در لب رود ماندن را چه کنند؟
گرچه تابستان گذشته و گرما و شرجی شدید هم شکسته ولی بی آبی مربوط به این روزها، این ماهها و حتی این سالها نیست که به این زودی تبعات نامطلوب آن تمام شود؛ بدین ترتیب به رغم آنکه از آذرماه 1387 رسیدگی به مشکل کمبود آب در این استان در قالب طرح بزرگ غدير در دستور کار قرار گرفته و فاز نخست از سه فاز اجرای آن بیش از دو سال است که بهره برداری شده، ولی هنوز راه درازی تا اجرای کامل این طرح تا افق 1415 باقی مانده است.
هرچه این طرح را بزرگترین، بارزترین، شاخص ترین، مفیدترین، بهترین و هرچه «ترین» دیگر بنامیم و بدانیم، باز مشکل کمی و کیفی آب شرب چهار میلیون و 700 هزار نفر در مناطق شهری و روستایی خوزستان برقرار است و باز شنیدن انتقال آب کارون، کرخه و ... برای ساکنان این ولایت، به بخشیدن چراغی میماند که به خانه رواست اما ظاهرا راهی خانه همسایگان میشود تا آنچه برای خودی باقی میماند، گاه آبی شور، گلالود، دارای سختی بالا و البته جیره بندی شده در طول شبانه روز باشد.
نه اینکه خودی و غیر خودی کرده و مرز بندی قائل شویم ولی کیست که نداند در صفِ دریافت سختیها، خوزستانیها به مراتب بیش از سایرین بهره بردهاند و حالا قرار به تقسیم ثواب هم اگر باشد، یا باید به مساوات عمل شده و برابری رعایت شود و یا اگر این مهم مقدور نبود، بد نیست سهم بیشتری از سختی به دیگران رسیده و بگذاریم ثواب تحمل در مقابل مشقتهای همراه با آن، نصیب ایشان هم بشود!
این رویکرد به ظاهر خودخواهانه را بگذارید کنار بنیان غلطی که از ابتدا در جابجایی چند ده کیلومتری و گاه چند صد کیلومتری آب رودهای پر آب به دیگر نقاط کشور گذاشته شده تا با بلبشویی مواجه شوید که اکنون گریبان بسیاری از مردمان و حتی مسئولانِ مستقر را گرفته و هر روز قسمتی از آن بروز و ظهور پیدا میکند؛ روزی انتقال آب کارون به زاینده رود از فرط بی آبی دردناک میشود و روز دیگر بی آبی زاینده رود از انتقال آب آن به جایی دیگر، تاول میزند و جالب اینکه در این وانفسا تا قرار میشود خشکی امثال دریاچه ارومیه را مرتفع کنیم، باز انتقال رود در زمره نخستین گزینهها مطرح میشود.
محرومیت از نعمات نفت به کنار، با بی آبی در لب رود ماندن را چه کنند؟
همه این ها را که کنار گذاشته و امیدواری به اجرای کامل امثال طرح غدیر برای ریشه کن کردن مشکلات کمی و کیفی آب در استان خوزستان را به آن بیافزاییم، تازه آنجاست که شنیدن درباره کندی پیشرفت فاز دوم آبرسانی غدير به دلیل کمبود اعتبار حکم تیر خلاصی بر هر چه امیدواری داشته و ضرورت تسریع این طرح بیش از هر زمانی جلوه خواهد کرد.
اینجاست که جا دارد برای بحران آب خوزستان هم به سان خشکسالی دریاچه ارومیه کارگروه تعریف شود، کارویژه در نظر گرفته شود، تحقیق و بررسی جامع صورت گیرد و پیش از همه اینها، بودجه تصویب شود تا مهر ماندگاری که از دولت قبل اجرایی نشد، با تدبیر ویژه محقق شود تا اگر روزی خواستیم از مردمانی که در جنگ پاک بازی کردند و تن به ذلت ندادند یاد کنیم، به سهم خودمان خجل نباشیم!