شوشان ـ رضا بهرامی :
پاییز ۸۸ است. سال بلوا! و شاید پاییز نیست. زمستان است. سرها در گریبان است. از قضای روزگار، او در آن روزهای تلخ و سخت استاد ما بود. استاد درس "هیدرولوژی مهندسی"! کوتاه و گذرا بگویم، بگذارم و بگذرم: برخلاف سَلفش یعنی دکتر محمدحسن کرمی که اصولگرایی میانهرو بود و دست آخر هم صندلی ریاست دانشگاه جندیشاپور دزفول را در دولت اول محمود احمدینژاد بر سر همین میانهروی وانهاد، او مدیر تراز دولت احمدینژاد بود و نسبتش با فضای دانشگاه از پیش معلوم!
القصه اینکه در آن سالهای تلخ و تاریک، تشکلهای سیاسی و فرهنگی در دانشگاه دزفول عملاً تعطیل شدند و درخواستها برای راهاندازی تشکلهای جدید نیز به بنبست خورد. و البته این تنگناها فقط برای دانشجویان نبود و ایجاد محدودیتهای عدیده برای اساتید منتقدی نظیر دکتر امیرحسین شیروی - رييس محبوب دانشگاه در دولت اصلاحات - به ویژه در ماههای پس از انتخابات ۸۸ از دیگر تاکتیکهایی بود که در آن سالها برای کنترل فضای دانشگاه به صورت جدی دنبال میشد.
مجموعهی این اتفاقات البته بعدتر و در اوایل دولت گذشته، با شدت و حدّت بیشتری در دانشگاه چمران اهواز تکرار شد. بستن فضا، برکشیدن مدیرانی که بیشینهشان کمترین اعتقادی به ضرورت شادابی فضای دانشگاه در عرصههای سیاست و فرهنگ نداشتند، محدود ساختن حوزه فعالیت اساتید و دانشجویان منتقد و جلوگیری از فعالیت انجمنها و تشکلهایی که ناهمسو قلمداد میشدند، فقط گوشهای از آنچه بود که بر دانشگاه و دانشجو رفت.