در گرمای بهاری دیپلماسی در عمان،جایی که دوباره مسقط به کلمه رمزی برای گفتوگو میان تهران و واشنگتن تبدیل شده، تحولی آرام اما معنادار در روابط ایران و آمریکا در حال شکلگیریست.پس از سالها تنش،حالا فضای جدیدی گشوده شده است؛فضایی که نه خوشبینانه است و نه خصمانه،بلکه میتوان آن را «واقعگرایی محتاطانه» نامید.در ادامه،این تحولات را در دو سطح بررسی میکنیم: سطح بازیگران داخلی و سطح متغیرهای منطقهای و بینالمللی.
شوشان ـ مجید کلاه کج :
در گرمای بهاری دیپلماسی در عمان،جایی که دوباره مسقط به کلمه رمزی برای گفتوگو میان تهران و واشنگتن تبدیل شده، تحولی آرام اما معنادار در روابط ایران و آمریکا در حال شکلگیریست.پس از سالها تنش،حالا فضای جدیدی گشوده شده است؛فضایی که نه خوشبینانه است و نه خصمانه،بلکه میتوان آن را «واقعگرایی محتاطانه» نامید.در ادامه،این تحولات را در دو سطح بررسی میکنیم: سطح بازیگران داخلی و سطح متغیرهای منطقهای و بینالمللی.
سطح اول:بازیگران اصلی و تاکتیکهای دیپلماسی جدید
ایران:دولت پزشکیان و دیپلماسی عقلانی با چاشنی بدبینی
مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور، رویکردی عملگرایانه دارد که با حضور عباس عراقچی،چهره باتجربه در مذاکرات برجام،جان تازهای یافته است.تیم دیپلماسی ایران میکوشد در کنار حفظ خطوط قرمز،مسیر گفتوگو را باز نگه دارد، اما نه به قیمت کرامت و امنیت ملی. عراقچی با جملهای کلیدی مسیر مذاکره را مشخص کرده است: "اعتماد نمیکنیم،اما گفتوگو میکنیم."
آمریکا: ترامپ ۲.۰ و بازتعریف دیپلماسی بر مبنای معامله
بازگشت ترامپ در نوامبر ۲۰۲۴، آمریکا را از مسیر بایدنیِ محتاط خارج کرده و به سمت فشار هوشمند و معاملهگری بازگردانده است.ترامپ دیگر آن چهره بیتجربه ۲۰۱۸ نیست؛اکنون بهدنبال توافقیست که هم در داخل آمریکا تبلیغ شود و هم نشان دهد او رئیسجمهور مقتدرتری نسبت به بایدن است.نماینده او در مذاکرات،استیو ویتکوف،چهرهای کمترشناختهشده اما سختگیر،مذاکراتی غیرمستقیم با تیم ایران را در عمان آغاز کرده است.
سطح دوم:متغیرهای منطقهای و بازیگران جهانی در سایه مذاکرات
1. اسرائیل:دشمن سنتی دیپلماسی*
تلآویو تلاش دارد هرگونه توافق را بیاعتبار جلوه دهد.ابزارهایی چون حملات سایبری، ترورهای هدفمند و نفوذ در کنگره آمریکا از راه لابی AIPAC همگی در خدمت این هدف قرار گرفتهاند.اما ترامپ برخلاف دوره نخست خود،ممکن است در برابر فشار اسرائیل تا حدی استقلال نشان دهد؛ چراکه حالا در پی جلب رضایت لابیهای عربی و تجاری نیز هست.
۲. اعراب خلیج فارس:صلحطلبان با عینک اقتصادی
عربستان،امارات و قطر از شعلهور شدن تنش میان تهران و واشنگتن متضرر میشوند.پروژههایی چون NEOM و آینده اقتصاد پسانفت آنها در گرو امنیت منطقه است.منابع میگویند قطر نیز همانند عمان،بهصورت غیررسمی در روند مذاکرات نقش دارد.
۳. روسیه و چین:شطرنجبازانی در کمین منافع
روسیه نمیخواهد توافقی شکل بگیرد که باعث نزدیکی ایران به غرب شود،اما چین برعکس،بهدنبال ثبات انرژی و تسهیل تجارت منطقهای است.این دو بازیگر با اعمال فشار از طریق نهادهای بینالمللی یا وعدههای اقتصادی،تلاش میکنند جهت مذاکرات را به نفع خود تغییر دهند.
توافق موقت؛ پنجرهای به آینده یا تلهای استراتژیک؟
در فروردین ۱۴۰۴، توافقی موقت حاصل شده که شامل کاهش غنیسازی به سطح ۵٪، آزادسازی بخشی از داراییهای ایران در کرهجنوبی و عراق، و رفع برخی تحریمهای نفتی است.اما این توافق نه راهحل، که بیشتر نوعی «تعلیق بحران» بهشمار میرود؛فرصتی کوتاه برای سنجش طرف مقابل.
سناریوهای پیش رو:چشمانداز آینده مذاکرات
۱. توافق حداقلی موقت:تثبیت وضع موجود با اندک گشایش اقتصادی؛ مناسب برای مهار تورم و ایجاد ثبات کوتاهمدت در بازار.
۲. تداوم مذاکرات تا دوره بعدی ریاستجمهوری در آمریکا یا ایران: سناریویی پرهزینه که ممکن است به فرسایش اعتماد عمومی و فشارهای منطقهای بیشتر بینجامد.
۳. شکست مذاکرات و بازگشت به تقابل: با ریسکهای جدی امنیتی و منطقهای، بهویژه در صورت حملات نیابتی یا تنشهای در خلیج فارس.
جمعبندی نهایی:دیالوگ مشروط در میانه نبرد ارادهها
در حال حاضر، تهران و واشنگتن در مرحله «ارزیابی طرف مقابل» هستند. هر دو، سیاستهایی مبتنی بر تردید اتخاذ کردهاند. ترامپ بهدنبال این است که بگوید:«من از بایدن قویترم» و ایران میخواهد نشان دهد:«ما هنوز ایستادهایم، حتی اگر تحریم باشیم.»
سرنوشت این مذاکرات به عملکرد و نشانههای عینی وابسته است؛نه شعارها. همانگونه که هابرماس گفته، سیاست، هنر گفتوگوی مشروط و آگاهانه است.و اکنون بیش از هر زمان دیگر،منطقه ما به این هنر نیاز دارد.