یادداشت امروز در آستانه ی روز معلم و شهادت اندیشمند اندیشه ساز علامه ی شهید مطهری ره.
شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان :
(معلمی را دوست دارم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را.)
سلام دوستان، همشهریان و هموطنان آدینه ی ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ تان بخیر با شادی و خوشی باد
در آستانه ی سالروز یاد و نام شهید قلم و معلم ثانی انقلاب اسلامی شهید مطهری ره و هفته ی گرامیداشت معلم قرار داریم. پیشاپیش بخاطر داشتن فراغت بال برای اندیشیدن با تمسک به نکات سازنده پایانی این یادداشت روز آورده می شوند. و برای تقویت روحی، پایه های نفسانی و شخصیت روانی همه ی ما تجاربی عبرت آموز و پندهای ارزنده ای هستند.
مختصراً هم تحلیل رفتاری معلم و متعلم را با تمسک به بیان و سیره ی شهید مطهری یادآوری می شود.ما همه ی شهروندان ، معلمان و متعلمان برای اینکه از داشته های خود، دیگران و جامعه بیشتر آگاهی کسب کنیم. ابتداء باید خوب بخوانیم تا به حماقتها وغفلتهای خود، ریاکاری های مستبدین مفسد منادی آزادی و مکر ثروتمندان رانتی فاسد تحت عناوین اندیشه سازی بیشتر مطلع شویم... فلذا فرآیندی معلمی کردن و کار فرهنگی را باید خوب یاد بگیرم و عمل نماییم. از اینرو باید ابتداء از خودسازی شروع، سپس به خداشناسی و آنگاه به جامعه سازی ختم گردد.
والا در قدیم ترها با آزمایش و خطا سگ پاولف و طوطی بازرگان برخی رفتارها را خیلی بهتر از ابنا بشر یاد می گرفته و اجرا می نمودند،میمونها هم در یادگیری رقص بهترین ها برای مزدوری، خوش رقصی اربابان و حاکمان بودند.امروزه هم هوش مصنوعی بهتر از هر بیسوادی در سر کلاس درس با داده های قبلی بیشترین کارآیی را دارد.پس کار معلمی به اخلاق ارادی، آگاهی از اصالتهای انسانی و آزادی اندیشه بستگی دارد. به فرموده حکیم سخن استاد علامه ی شهید مطهری ره که قربانی جهل عالمان متحجر ، معلمان نادان متمسک و خوارج متکبر به دینداری شده بود، "معلمی را دوستدارم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را".
حال کسی که اراده ندارد، یعنی آزادی ندارد و کسی آزادگی ندارد یعنی اندیشه ندارد. در این صورت آنکس که اندیشه ندارد نه می تواند معلم باشد، نه می تواند اندیشیدن را بیاموزد و حتی نه می تواند اندیشه ها را طوطی وار آموزش مناسب بدهد.آنوقت بدبخت است آن جامعه ای که چنین رباتهای انسان نما در دست صاحبان ثروت و قدرت قرار گیرند و بخواهند، عنان مدیریت امور جامعه را جاهلانه، ریاکارانه و منافقانه در ابعاد فرهنگی ( معلمی، هنری و رسانه ای)، سیاسی( حکمرانی) و اجتماعی( مدنی و اقتصادی) بدست بگیرند. حساس ترین امور راهبردی و سازنده ی شهروندی هم تعلیم و تربیت می باشد. بنابراین فاجعه بارترین این است که آدم نماهای رباتیک وابسته ی بی اراده، متملقان ریاکار بی اعتقاد و ناآگاهان به رسالت تعلیم و تربیت به عنوان مدیران، معلمان مدارس و اساتید دانشگاه به این امر تعلیم و تربیت گمارده شوند.
حال نکات آموزنده ی ذیل را که عصاره ی اندیشیدن معلمی است جهت پند و عبرت خود و دیگران باز رسانی می نماییم، تا شاید برای تغییر، تعالی و تکامل اثربخش بخود آییم.
زیرا هیچ کس نمیداند…
پشت این چهره های آرام ودر دلهای بیمار چه میگذرد!
کسی نمیداند…
این آرامش ظاهر
و این دل ناآرام
چقدر خسته از جور زمانه است،
گاهی هم پر از اشکم
ولی میخندم به سختی...
به قول فروغ فرخزاد که میگفت:
شهامت میخواهد سرد باشی
و گرم بخندی!
هر شهروندی و واجب تر هر معلمی باید بداند انسان به ماهو انسانیتش اراده ی اندیشیدن و تغییر دارد. چنانچه اگر تغییر نکنیم رشد نمی کنیم اگر رشد نکنیم واقعا زندگی نمی کنیم. لذا همگی باید به این اصل باور داشته باشیم هرگز به خاطر اینکه کسی ارزش شما را نمی داند،
از انجام کارهای بزرگ و تغییر خودداری نکنید.زیرا سقوط کردن یک حادثه است، اما پایین ماندن و آمدن به پایبن یک انتخاب است پس تلاش کنیم که تمام روزهای عمر مان را با اندیشیدن، آزادگی و اراده زندگی کنیم. در نتیجه ی تفکر، تعالی و تکامل است، که فرآیند خوشبختی ، سعادت و رستگاری حاصل می گردند.