شوشان ـ مجید کلاهکج :
کشمکش بر سر امحای مزارع خشخاش در منطقه زیودار وارد فاز حساسی شده است. در این یادداشت، با اتکا به دادههای بینالمللی، گزارشهای داخلی و تحلیل میدانی، به بررسی چالشها، تضادها و ارائهی راهکارهایی میپردازیم که میتوانند هم معیشت کشاورز را حفظ کنند و هم از لغزش دوباره به دام اعتیاد سنتی جلوگیری کنند.
۱. بستر جهانی و داخلی کشت کنترلشده
بر اساس گزارش UNODC (فروردین ۱۴۰۴)، بیش از ۲۰ کشور در حال حاضر نظام کشت قانونی خشخاش را برای مصارف دارویی اجرا میکنند و سالانه بیش از ۵۰۰۰ تن مورفین تولید میشود.
همزمان، وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده که طرح پایلوت کشت خشخاش دارویی در سه استان غربی ایران از امسال آغاز خواهد شد.
۲. شواهد میدانی از زیودار
طبق گزارش ایرنا، در جریان امحای مزارع خشخاش در زیودار، ۵ نفر (شامل نیروهای انتظامی و کشاورزان) زخمی شدهاند. کشاورزان معترضاند، نه به قانون، بلکه به نبود جایگزین درآمدزا.
تحلیلها نشان میدهد ۶۰٪ کشاورزان زیودار از ایده کشت کنترلشدهی خشخاش برای مصارف دارویی استقبال کردهاند.
۳. چالش فرهنگی-حقوقی
در فرهنگ سنتی منطقه، تریاک نه صرفاً یک مادهی مخدر، بلکه درمانی برای دردهای مزمن سالمندان است. UNODC هم تأیید کرده که حدود ۳۰٪ بیماران مزمن در برخی کشورها از مشتقات تریاک بهصورت دارویی استفاده میکنند.
اما اینجا با یک پارادوکس قانونی روبهروییم: از یکسو ممنوعیت کامل، از سوی دیگر پذیرش غیررسمی تریاک درمانی. این تناقض، نهتنها اعتماد مردم را سلب کرده، بلکه میدان را برای قاچاقچیان باز گذاشته است.
۴. ابعاد اقتصادی و بیمه اجتماعی
عملکرد هکتاری تریاک: حدود ۳۱ کیلوگرم
قیمت در بازار سیاه ایران: بین ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان برای هر گرم
درآمد کمینه: ۶.۲ میلیارد تومان
درآمد بیشینه: ۱۸.۶ میلیارد تومان
در مقابل، گندم در بهترین حالت، ۸۰ میلیون تومان برای هر هکتار درآمد دارد.
نکته تلخ ماجرا: تنها ۲۵٪ از این سود نجومی به جیب کشاورز میرود و ۷۵٪ در جیب واسطهها و مافیاست.
با راهاندازی بیمه محصول و قیمت تضمینی ۵۰۰ میلیون تومان در هکتار، میتوان این نسبت را به نفع کشاورز تا ۷۰٪ افزایش داد.
۵. آیا "کشت قانونی و مصرف کنترلشده" شدنیه؟
احتمالش هست، اما با شرط و شروط:
الف. مصرف فقط دارویی و با نسخه پزشک:
مثل ترکیه یا هند، که مورفین از خشخاش استخراج میشود ولی فقط در داروهای درد و بیهوشی استفاده دارد.
ب. نیاز به زنجیره نظارتی فولادی:
کِشت → برداشت → حمل → فرآوری → مصرف → کنترل → گزارشدهی
یعنی یک حلقه هم که پاره شه، کل طرح میره هوا.
ج. آموزش فرهنگی سفت و سخت:
مردم باید بدونن فرق هست بین «تریاک پزشکی» و تریاکِ پای منقلِ خونهی مش عباس.
اگر این تفاوت جا نیفته، دوباره میافتیم تو همون چرخهی اعتیاد سنتی، با لعاب قانونی!
۶. راهکارهای تخصصی و نوآورانه
۱. لایحهی کشت کنترلشده خشخاش:
با مشارکت وزارت بهداشت، جهاد کشاورزی و ستاد مبارزه با مواد مخدر تدوین شود.
۲. سامانهی ردیابی دیجیتال:
استفاده از بلاکچین و QR Code برای کنترل کامل زنجیره از مزرعه تا داروخانه.
۳. پروژه آموزش فرهنگی بومی:
رسانههای محلی باید روایت درست از مصرف درمانی، و مضرات مصرف تفریحی رو جا بندازن.
۴. بیمه و قیمت تضمینی:
تضمین حداقل قیمت خرید و ارائهی بیمه اجباری برای خشخاش دارویی.
نتیجهگیری:زیودار میتواند پایلوت ملی کشت کنترلشده خشخاش شود؛
مدلی که هم نیاز دارویی کشور را تأمین کند، هم معیشت کشاورز را متحول.
اما لازمهاش، نه فقط قانون، بلکه اعتمادسازی، آموزش، شفافیت دیجیتال، و یک عزم واقعی است وگرنه، باز هم میرسیم به همان «پای منقلِ مش عباس»!
در یک کلام، اگر قرار باشه باز هم همهچی به سبک همیشگی ما پیش بره—یعنی یه قانون نصفهنیمه، اجراهای سلیقهای، و نداشتن اراده واقعی برای تغییر—همهی این طرحها میشن یه نطق قشنگ روی کاغذ.اما اگه واقعاً بخوایم از زیودار یه الگوی ملی بسازیم، باید از همین حالا تکلیفمون با خودمون و با مش عباس روشن باشه! یا راه علم و قانون، یا همون راه دود و منقل. انتخاب با ماست...