شوشان ـ مجید کلاهکج :
در تاریخ ایران، ما با "نوشتن" چیزای زیادی نوشتیم: قانون اساسی، برجام، ترکمانچای، حتی یادداشت تهدیدآمیز به معلم بابت نمرهی ۹ ریاضی! اما هیچوقت فکر نمیکردیم یه روز، "خودکار" خودش تبدیل به متن بشه!
ماجرا از اونجایی شروع شد که سعید خطیبزاده تعریف کرد: «یه بار جان کری از شدت عصبانیت کوبید روی میز، خودکارش پرت شد سمت عراقچی...» عراقچی هم، با همون مهارتی که بچههای مدرسه توی زنگ آخر نشون میدن، خودکارو با چرخش هنرمندانه برگردوند سمت کری!
نه کسی متهم شد،نه روزنامهها تیتر زدند «نفوذ از نوک قلم!»،نه کسی عراقچی رو قهرمان ملی اعلام کرد.چون همه فهمیدن: اینا جزئی از تنشهای عادی دیپلماسیه.
فلشبک به بهارستان – سال ۱۴۰۴
نمایندهای با خشم چیزی پرت میکنه.بعد گفتن خودکار نبوده،«خود خودش پرت شده!» اون یکی نماینده هم که انگار طالعبینیش گفته بود «مریخ در وضعیت اخطار»، قهر میکنه میره.مردم که هنوز قبض برق رو قسطی میدن،میپرسن:چی شده؟!
جواب: هیچی... یه خودکار افتاده!
ولی خودکاری که افتاده بود،دیگه یه خودکار معمولی نبود... نه «نوک نرمی» داشت،نه جوهر آبی؛ولی انگار جوهر فتنه توی مخزنش بود!
تیترها اومد:«نمایندهی اصلاحطلب به نمایندهی انقلابی حمله کرد!» «نفوذ تا لایهی ابزار نوشتاری!» «عامل پرتاب شناسایی شد؛مأموریت ناکام ماند!»
درست همون موقع، یه خبر جعلی تو فضای مجازی پخش شد:«دیپلمات ایرانی در نشست عمان خودنویس ۱۴۳۰۰ دلاری رو برداشته!» اما طولی نکشید که تکذیب شد.منابع رسمی گفتن:«این خبر ساختهی گروهک ...... هیچ منبع عمانی اینو تأیید نکرده و اصل ماجرا وجود خارجی نداره.»
و البته، خبر جعلی و تکذیب رسمی این ماجرا رو هم که شنیدید،همونطور که در اخبار آمده، باید بگم:ما هم دیدیم که این یک شوخی تاریخی بود،نه بیشتر!
یعنی اینجا نه خودکاری گم شده،نه کسی برداشته،نه کسی برده! فقط یه مشت "جوهر جعلی"،از یه رسانهی جعلی،پاشیده شد روی آبروی یه دیپلمات.
انگار وقتی پای قلم وسط باشه،مهم نیست چی باهاش بنویسی؛مهم اینه که کی برداشتش!
یاد دیالوگ معروف مصدق افتادم:«من به این خودنویس قسم میخورم که...»
اما حالا خودنویس نه قسم میخوره،نه امضا میزنه؛فقط گاهی میافته و تیتر میشه!
و سؤال اساسی ملت ایران اینه: چرا وقتی جان کری پرت میکنه،میشه کنش سیاسی؟وقتی عراقچی برمیگردونه،میشه ظرافت دیپلماتیک؟ وقتی نمایندهای تو بهارستان پرت میکنه،میشه توطئه؟ولی وقتی یه گروهک خبری دروغ میسازه، باز هم بعضیا باور میکنن؟!
پیشنهاد ملی:بیاییم از این خودکار یه نماد بسازیم:خودکار ملی فهم و فراموشی!
هر کی جوگیر شد،یه خودکار بدیم دستش، شاید یادش بیاد نوشتن بهتر از پرتاب کردنه...
و در پایان با احترام، مجید کلاهکج دوستدار همهی خودکارهایی که چیزی ننوشتن ولی هرگز
دروغ نگفتن؛و شاید وقتشه جوهر بعضیهامون رو عوض کنیم… نه با رنگ،با درک..