شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان :
حقوق دیپلماتیك یكی از شعبات مهم و پر اهمیت حقوق بین المللی پی باشد. که در پرتو آن رابطه دیپلماتیك میان دولتها تحت پوشش آن تعریف و قرار میگیرد. رعایت آن موجبات تقویت رابطه دوستانه میان دولتها را فراهم می نماید. به عبارت دیگر حقوق دیپلماتیك حقوق مربوط به فضای سفارتخانه ها و اعضاي آن به عنوان شهروندان مدعو در کشور میزبان می باشد. در عرصه بین المللی میان دو کشور ممكن است یك سري مسائل و مشكلاتی بروز نماید و باعث به خطر افتادن منافع طرفین گردد. در چنین وضعیتی توسل به راه حلهای منطقی دیپلماتیك امري مهم و حیاتی می باشند. و می تواند نیازهاي دو طرف مقابل را به منظور حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات تأمین نماید. این ساز و کار معمولاًاز طریق اعزام متقابل نمایندگان مستقیم از سوي دولتها و پذیرش آنها در قلمرو یكدیگر صورت گیرد. یا از طریق وساطت هیاتهای مرضی الطرفین و دولتهای دوست صورت پذیرد. ایجاد روابط دیپلماتیک بین دو دولت مشروط به این است که قبلا یکدیگر را به رسمیت شناخته باشند. روابط دیپلماتیک بین دو دولت بیشتر برای همکاری های محتلف در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هست. بدون توجه به این که دو طرف در کشور هم اتباع ساکن و مقیم دارند یا خیر.اما روابط کنسولی برای روابط بین یک دولت و اتباع او در کشور دیگر است. که امکان دارد با وجود سفارتخانه کشورها بر اساس حسن روابط و وجود حجم اتباع دفاتر کنسولی در کشور میزبان داشته باشد.
رابطه دیپلماتیک رابطه دولتی است و اگر قرار دادی جداگانه در مورد وضع اتباع طرفین نباشد، لااقل در حدود عرف بین المللی مورد قبول همه دولت ها بوده که بعد در عهدنامه ۱۹۶۱ وین تدوین شده است. با برقراری روابط دیپلماتیک و تاسیس ماموریت دیپلماتیک روابط کنسولی نیز به طور کلی برقرار می شود. بدون اینکه احتیاج به تعیین مامور کنسولی خاص باشد، سفارت می تواند یکی عضو خود را به عنوان مامور امور کنسولی به دولت پذیرنده معرفی نماید. مامور مذبور مذکور کلیه وظایف کنسولی را انجام می دهد. بر عکش تاسیس روابط کنسولی متضمن روابط دیپلماتیک نیست و مامور کنسولی نمی تواند در امور سیاسی بین دو دولت مداخله کند مگر در شرایط خاص و حل مشکلات کنسولی شهروندان.
با شرح فوق روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا که در طول تاریخ بخاطر جایگاه ژئوپلتیکی براساس عاشق و معشوقی شکل می گرفت. از اوایل انقلاب اسلامی به عنوان معشوقه ی فراری کهنه عشق غرب در کانالی نانرمال و غیر دیپلماتیک قرار گرفت. و فراز و فرودهای فراوانی از دوری و نزدیکی بهم در درون و برون مرزها برخوردار شده است. که از تحمل این مقاله و یادداشت خارج است. اما با تمام تجارب و سوابق تلخ تاریخی که از عملکردهای دولتمردان آمریکایی ها نزد ایرانیان وجود داشت. اما طبق عرف بین المللی و ظواهر دیپلماتیک این نظام اسلامی بود. که از اول انقلاب اسلامی باسوء ظن های پارانوئیدی غیر متعارف برخی انقلابیون با دیدن غائله های مسلحانه در صدد برآمدند. برای جلوگیری از تکرار تجارب تلخ تاریخی، صدمات پیدا و پنهان به نهضتهای آزادیخواهانه در ایران بود. که بدبینی ها نسبت به دیپلماسی فردی و ملی با غرب سرمایه داری شروع گردید.با تحریک گروههای منتسب به جماهیری شوروی کمونیستی باب دیپلماسی با امپریالیسم غربی به سرکردگی آمریکای مشتاق رابطه با نظام اسلامی و ایرانیان سرزنش و بسته گردید. تا جایی که علاوه براشغال سفارتخانه ی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که مورد تایید رهبران انقلاب اسلامی وگروههای سیاسی فعال بوده است. بمدت ۴۴۴ روز هم اعضای سفارت و دیپلماتهای آمریکایی به گروگان گرفته شدند. چنانچه می توان ادعا نمود،از آن زمان تا مذاکرات امروزی که بدون اروپایی های دنبال رو و تنها با آمریکاییان(کدخدا) شروع شده است. از یکسو به واسطه ی عدم تجربه ی حکمرانی فراگیر و درک درست ازآثار تحرکات هوشمندانه ی منطقی در روابط بین الملل که وجود داشت.و از سوی دیگر بی توجهی ناشی از بدبینی هایی که به پیشنهادات و اقدامات صاحب منصبان دلسوز درون نظام اسلامی هم وجود داشت.هزینه های سهمگین غیر قابل جبرانی بر ملل اسلامی، ملک و ملت ایران تاکنون تحمیل گردید. فلذا ملموس و مناسب ترین زمان برای حل مشکلات و حذف ستیزهای بی حاصل با دنیای غرب خاصه آمریکاییان می توانست، دوران دولت یازدهم و دوازدهم باشد.زیرا با تشخیص درست و بهنگامی که دکتر روحانی به عنوان کسی که تجارب دیپلماتیک در سطوح عالی با تخصص حقوق بین المللی داشت. با تاکیداتی که بر حفظ روابط منطقی با اروپا و سایر بازیگران عرصه ی دیپلماسی داشتند. برای مثمر ثمر شدن مذاکرات مکرر،پرهیز ازفرصت سوزیهای جبران ناپذیر و مذاکرات طولانی مدت بی حاصل دیدگاه کارشناسانه ای را ارائه نمودند.
ایشان بیانی به این مضمون فرمودند: چرا ما بجای رابطه و شراکت بازیگران بی خاصیت شرقی، غربی و عربی مستقیم یا غیر مستقیم با خود آمریکا کدخدای اروپاییان و دیگران وارد مذاکره نشویم؟ مناسب ترین شرایط نسبت به مذاکرات امروزی با آمریکا(کدخدای) می توانست زمان دولت یازدهم و دوازدهم با آمدن شرکتهای آمریکایی و آوردن سرمایه های هنگفتی از سایر ملل باشد.( اتفاقاً با توجه به ارادگی اروپاییان دکتر مخبر معاون اول محترم و همه کاره ی دولت مرحوم رئیسی فقیدبه آن اعتراف نمود) که با تحقق کامل برجام و مذاکره ی مستقیم در سطوح مقامات عالی دولت ایران و آمریکا امید بیشتر به رفع اختلاف کنونی بود.و لااقل بیش از یک دهه این همه هزینه های سهمگین جبران ناپذیر بر ملل اسلامی و ایران اسلامی تحمیل نمی گردید. در ضمن به همین مقدار هم فرصتهای طلایی برای توسعه ی ایران اسلامی و ملل همسو ایجاد می گردید. در نتیجه اگر دیپلماسی خردورزانه ی سازنده با صیانت از منافع و امنیت ملی برگزیده می شد. و چنانچه بجای سیاست سیاه و سفید ایدئولوژیکی غیر منعطف اراده ای حاکم بود.که رفتار های مدنی منطبق بر واقعیات روابط بین المللی را همسو با جوامع جهانی و اسلامی جایگزین نماید. امید بود حتی از خونریزیهای وحشتناک ایدئولوژیکی افراطی صهیونی، بین مذاهب اسلامی( داعش و...) و جنگهای سیاسی ناسیونالیستی ( اعراب وجنگ یمن...) جلوگیری گردد.نظام اسلامی هم با حفظ منابع انسانی متدین متعهد به خود،تعمیق روابط با دوستان همسوی منطقه ای و صیانت از ثروتهای ملی می توانست فرصت بهینه سازی حکمرانی و زیر ساختها را پیدا کند. با رویکرد های اصلاح ساختاری هم اجرای برنامه های داخلی و خارجی نظام در قالب دیپلماسی پویا با کارآمدی حکمرانی بهتر امکان پذیر می گردید. دولتمردان نظام هم با فراغت بال و برقراری روابط دیپلماتیک موثر با سایر دول نسبت به رفع تحریم های ظالمانه و فلج کننده اقدام می کردند. و بحران زایی ها و نا ترازی های امروزی را می توانستند،با مشارکت آگاهانه و مدنی ملت برای مذاکرات بهینه تر مدیریت نمایند. با ایجاد فرصت و اجرای برنامه های راهبردی توسعه محورانه زیرساختها، کارآمدی سیستمهای مدیریتی و رونق اقتصادی نظام سیاسی بخود می آمد. بسترهای لازم برای تحقق عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و فرهنگ سازی مدنی فراهم می گردید. درون حکمرانی هم اهتمام جدی در ایجاد زیر ساختهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با خدمات رسانی به شهروندان مدنظر قرار می گرفت.در نتیجه ی سازندگی زیر ساختها با اصلاح ساختارهای حاکمیتی و بروز رسانی حکمرانی در ابعاد مختلف امید به آینده نزد ملت شریف ایران و فرزندانش تبلور می یافت. با فراهم شدن شرایط زندگی آبرومندانه و معقول نشاط نرمال جامعه ی اسلامی به پویایی می رسید. و بسترهای شکوفایی استعدادها فرهنگی، علمی ، سیاسی،اقتصادی و اجتماعی نظام اسلامی فراهم می شد. و نظام سیاسی دچار ناکارآمدی در انواع حکمرانی، امفاسد متعدد(اخلاقی،سیاسی،،اقتصادی،و اجتماعی) ناشی از ناشایسته سالاری وشکافهای گوناگون درون حاکمیتی با تنزل مشارکت سیاسی ملت مواجه نگردد.