امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
موضوع اقتصاد يكي از مهمترين مسائل مهم در هر جامعهاي است و اصولا مسائل اقتصادي بر همه حوزههاي فرهنگي ، سياسي و اجتماعي يك جامعه اثر ميگذارد. در كشور ما نيز اقتصاد يكي از محورهاي اصلي است و البته سالهاست كه مشكلات و معضلات اقتصادي متعددي دامن گير كشور شده و اگرچه تاكنون نسخه هاي متعددي براي درمان بيماري هاي اقتصاد ارائه گرديده ، اما نسخه اي كه بتواند به طور جدي اين مشكلات را مرتفع و حل نمايد تجويز نشده و معمولا نسخه هاي اقتصادي بنا به دلايلي به نتيجه مطلوب ختم نشده است.
اقتصاد كشور ما سالهاست افسارگسيخته شده و مرتبا آثار تورمي خود را كه فشار بر زندگي روزانه و عادي مردم خصوصا طبقات پايين دستي است را نشان ميدهد. افزايش قيمت ها ، گرانيها و عدم تعادل در عرضه و تقاضا وبرخي بيماري هاي اقتصادي ديگر از جمله موضوعاتي هستند كه در اقتصاد ما به صورت امري عادي درآمده است، بيكاري ، عدم اشتغال و بهرهوري پايين از ويژگيهاي اين اقتصاد نيمه ناكارآمد ميباشد.
اما به راستي دليل اصلي اين افسارگسيختگي چيست و ريشه معضلات و مشكلات اقتصاد ايران كدام است و راه درمان آن چه مي تواند باشد. اين سوالي است كه همواره مردم و هم نخبگان داشته و دارند و البته پاسخ به اين پرسش هيچوقت به صورت يك تحقيق و پژوهش درنيامد تا به طور اصولي به آن پرداخته شود.
اگرچه اين موضوع از جهات و زاويههاي مختلف قابل بررسي است اما حوادث متعدد پيش آمده و در پيش روي اقتصاد ايران نشان مي دهد كه اگرچه عوامل اقتصادي دليل اصلي مشكلات اقتصادي است، اما شايد مهمترين دلايل مشكلات اقتصادي كشور را بايد در عوامل سياسي و فرهنگي كشور جستجو نمود. در حقيقت همانگونه كه مشكلات اقتصادي، منجر به بروز مشكلات سياسي و فرهنگي مي شود به همان نسبت مشكلات سياسي و فرهنگي نيز مشكلات اقتصادي را به وجود آورده و يا به آن دامن مي زند و در واقع اين حوزه ها با هم ارتباط دارند.
اگرچه وجود برخي از مشكلات اقتصادي مانند همه دنيا در كشور ما هم طبيعي و بديهي مي باشد، اما مشكلات مصنوعي وغيرطبيعي ديگري نيز در اقتصاد ما وجود دارد كه تاثيرگذاري آنها در ايجاد و گسترش مشكلات ومعضلات پيش آمده در اقتصاد بسيار حائز اهميت است.
آري دليل اصلي مشكلات اقتصادي كشور خصوصا پس از پيروزي انقلاب اسلامي، همانند مشكلات سياسي و فرهنگي موجود، ريشه در دشمني هاي بيگانگان، معاندان و حسودان انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي داردكه البته به دليل ظرافت ها و پيچيدگي موضوع توضيح و تبيين اين امر شرحي طولاني مي طلبد كه البته دراين مقاله مختصر مي آيد.
قبل از توضيح مطلب براي اطلاع خوانندگان محترم اين مقاله اشاره مي نمايد كه در اينجا قصد فرافكني نيست تا مشكلات موجود در كشور را فقط به بيگانگان نسبت دهيم و ضعف هاي خود را نبينيم و به قولي دچار توهم شويم و البته حتما برخي از ضعف ها و مشكلات پيش آمده، ناشي از سوء مديريت ها و برنامه ريزي هاي غلط است و در برخي موارد نحوه عملكردهاي خودمان اين مشكلات و مسائل را سبب شده است، اما بايد گفت كه پرده اي ديگر هم در پشت پرده و صحنه اقتصاد ما وجود دارد كه با برداشتن آن بسياري از حقايق اين مشكلات آشكار و روشن خواهد شد.
به اعتقاد نگارنده در مشكلات خرد و كلان اقتصادي كشور، هم دستهاي مرئي و هم دستهاي نامرئي وجود دارد كه اين شرايط را به وجود آورده كه در ادامه توضيح لازم اما مختصر داده خواهد شد.
البته اصطلاح دست نامرئي همان نظريه مشهوري است كه توسط «آدام اسميت» مطرح شد. وي معتقد بود كه در اقتصاد و در فضاي مجازي دستي نامرئي وجود دارد كه ضمن اينكه عرضه و تقاضا را به تعادل مي رساند اقتصاد را نيز سامان مي بخشد. اگرچه اين نظريه امروز با ورود دولت ها به بخش اقتصاد و امر نظارت خيلي مطرح نيست و از درجه اعتبار لازم نيز برخوردار نمي باشد، اما در اين مقاله به صورت استعاره از آن كمك گرفته شده است.
در اينجا منظور از دست نامرئي در اقتصاد ايران، اصطلاح مشهور دست نامرئي آدام اسميت نيست، بلكه اين دست نامرئي همان دست نامردي است كه در اقتصاد كشور وجود دارد و با برنامه سازماندهي شده در حال ضربه زدن به اقتصاد كشور مي باشد، دستان مرئي و نامرئي، همان دستان دشمنان و معاندان با انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران است كه قصد نموده اند تا از راه ايجاد مشكلات اقتصادي و رواج نارضايتي بين اقشار مختلف مردم و از بين بردن اعتماد عمومي و جلوه دادن دروغين ناكارآمدي نظام پايه هاي اين انقلاب را بشكنند و با بحران آفريني در اقتصاد، مردم را نسبت به انقلاب و نظام اسلامي بدبين نمايند.
در حقيقت امروز دستهايي به شكل مرئي و نامرئي، بعضا به صورت سهوي و عمدتا به طور عمدي در كشور وجود دارند، اين دستان متعلق به كساني است كه دست در دست دشمنان اين انقلاب دارند و به طور جدي تلاش مي نمايند تا از طريق حوزه اقتصادي مردم كشور را تسليم خواسته هاي بيگانگان نموده و انقلاب و نظام اسلامي را به سوي شكست بكشانند و پروژه براندازي نرم را اجرا نمايند.
با اندكي تامل مي توان ردپاي برخي از اين دستهاي مرئي و نامرئي را در پروندههاي فساد اقتصادي كلان از جمله پرونده اختلاس سه هزار ميلياردي ، قاچاق هاي سازمان يافته ، بحران آفريني در موضوع سكه و دلار ديد. امروز بعضاگروههاي سازمان يافتهاي در كشور وجود دارند كه با انقلاب سرناسازگاري دارند و برخي از آنها از سرمايههايي كلان نيز برخوردار مي باشند و قادرند ضربه ها و تكانه هاي شديد اقتصادي را به اقتصاد كشور وارد نمايند. باندهاي قاچاقي در كشور وجود دارند كه ميتوانند با اقدامات غيرقانوني پنهان و آشكار خود نبض بازاركشور را در دست خود نگه داشته و به اين سو وآن سو بكشانند.
عده اي بدون زحمت و رنج و سعي و تلاش مي خواهند ره صد ساله اقتصادي را يك شبه طي كنند و به قول معروف از راه نرسيده به هر طريق ممكن شده پولدار و ثروتمند شوند، با گرانفروشي ، با احتكار ، با دزدي، با قاچاق ، با رشوه و اختلاس، با چاپ پولهاي تقلبي، با دزدي به روش نوين هكرهاي بانكي، با ربا و ربا اندوزي و با چپاول بيت المال و صدها روش ديگر دنبال اين هستند تا اقتصاد كشور را فلج نمايند.
ضربه اي را كه امروز برخي كنزاندوزان مخالف نظام مانند خاوري ها و يا مه آفريدها و معامله گران كلان سكه و دلار، محتكران كلان كالاها و رباخواران و مواردي از قبيل بر پيكر اقتصاد كشور وارد نموده اند بسيار سنگين و سخت است و البته نشان مي دهد كه دستهاي مرئي و نامرئي در اقتصاد كشور وجود دارد و به دنبال اين هستند تا مردم را نسبت به نظام و مسئولين بي اعتماد نموده و شرايط موجود را دليلي براي ناكارآمدي نظام سياسي بدانند و از اين طريق استقلال كشور را دچار خدشه نمايند.
امروز نه تنها دشمنان اين انقلاب با تحريم و تهديد و هزاران نقشه و توطئه براي سرنگوني نظام كار مي كنند بلكه متاسفانه عده اي از افراد در لباس دوست و بدتر از بيگانه هم به دنبال اين هستند به جهات مختلف از جمله عدم موافقت با برنامه هاي انقلاب و نظام به هر طريق ممكن كه شده روزگار خوش مردم را خراب كنند. عده اي وجود دارندكه فقط به خاطر مخالفت با دولت و يا تعارض با عده اي از دولتي هاي ديگر و يا به جهت برخي اختلافات سياسي حاضرندكاري كنند تا طرح هاي اقتصادي دولت كه در واقع همان طرحهاي نظام اسلامي است دچار شكست شده تا مثلا دل آنها خنك شود.
امروزكساني وجود دارندكه بعضا حتي سابقه مبارزه انقلابي دارند، اما به خاطر اختلاف با برخي مسئولين و اختلاف در سلايق و روش ها به اصطلاح چوب لاي چرخ نظام مي گذارند و در دلشان دوست دارند تا برنامه هاي دولت در اقتصاد به سامان نرسد، نه بخاطر اينكه با مردم سرناسازگاري دارند بلكه از اين جهت كه در بازي قدرت به قدرت نرسيده اند، و البته به خاطر عدم درك و فهم و بصيرت كافي از مسائل و مشكلات فعلي انقلاب، نظام و مردم، هم رفتارشان و هم كلامشان به گونه اي شده است كه دوست دارند كار توسعه و پيشرفت كشور به سرانجام نرسد تا رقيبشان از چشم مردم بيافتند و مثلا از ميدان سياسي به در روند، اما نمي دانند كه دشمنان ما همين را مي خواهند و اين همان آسيب بزرگ يعني تفرقه است و اين همان دور شدن از اخلاق اسلامي است. براستي هيچ از خود سوال نموده ايم كه اين چه روحيه اسلام خواهي و ميهن پرستي است.
آري بعضي ها هم با انقلاب و نظام هستند، اما دلشان به اين خوش است كه دولت شكست بخورد، دولت به تعبيري همان نظام و انقلاب است كه با قاعده قانون اساسي چرخش دارد و هر چهارسال نيز عوض مي شود كه ممكن است ديدگاه هاي آن با خواسته ها و سليقه هاي ما هم اختلاف نظرهايي داشته باشد،اين موضوع مانند بازيكني است كه در نيمكت ذخيره تيم خود نشسته و از سر حسادت دوست دارد كه تيمش بازي را ببازد تا به او توجه نمايند و البته اين يك نگاه ارتقاءيافته انساني، اخلاقي و سياسي نيست. يعني از دشمن و رقيب خود شكست بخوريم فقط به قيمت خودخواهي هاي خود، براستي آيا اينگونه فكر و عمل نمودن صحيح و منطقي است، آيا اين همان نقشه پنهان دشمن نيست. در برخي موارد حتي ضرر دوستان بيش از دشمنان است، شاعر هم در اين رابطه گفته است :
من ازبيگانگان هرگز ننالم، كه هرچه كرد برما آن آشنا كرد.
هركس بطريقي دل ما مي شكند، بيگانه جدا، دوست جدا مي شكند ،
بيگانه اگر مي شكند حرفي نيست ، من در عجبم دوست چرا مي شكند.
البته آنها كه خود هم مجري هستند در دام اين كينه ها و دشمني ها گرفتار شده اند و به جاي اينكه به حركت و فعاليت مثبت خود ادامه داده و به اهداف اصلي انقلاب و نظام اسلامي نگاه كنند، بعضا در دام اختلاف افتاده و به لجاجت روي آورده اند و البته برخي آسيب هاي اقتصادي هم به خاطر سماجت ، لجاجت و پافشاري زياد بر نظرات و خواسته هاي آنهاست، شايد بهتر باشد آنها هم نگاهي به حرف هاي مخالفين و رقباي خود بيندازند و كوره را آنقدر براي رقباي خودگرم نكنند كه خودشان هم از حرارت آن بسوزند. بياد داشته باشيم كه خداوند در قرآن مجيد فرموده است، محمد «ص» پيامبر خداست وكساني كه با اويند در مقابل دشمن بيگانه وكفار به طور شديد برخورد مي كنند، اما با يكديگر رحيم و مهربان هستند.
پس درحالي كه بزرگترين دست هاي مرئي و نامرئي دشمنان سالهاست تحريم هايي را بر عليه كشور تحميل نموده و به قول بعضي اگر اينگونه تحريم ها بركشورها و ملت هاي ديگر اعمال شده بود شايد تا بحال از ميدان به در رفته بودند و يا به سازش و تسليم كشيده مي شدند، به راستي چرا با هم يكي نمي شويم و اين اختلاف ها براي چيست.
البته در اينجا لازم است يادآور شويم بسياري از سرمايه گذاران و ثروتمندان كه در طبقات شغلي مختلف جامعه هستند همراه با ديگر اقشار مردمي از انقلاب و نظام اسلامي دفاع نموده و دليل اصلي اينكه بيگانگان و دشمنان تاكنون نتوانسته اند در طول گذشت بيش از سي سال از انقلاب موفق شوند وجود همين خدمتگزاران با نام و گمنام مي باشد.
واقعا بايد هم به مردم ، هم به دولمتردان كشور و هم به مقام معظم رهبري آفرين گفت كه با همه اين تحريم ها و تهديدها و اين همه نقشه هاي رنگارنگ سياسي، اقتصادي و فرهنگي هنوز هم كه هنوز است نگذاشته اند كشور در مسير فلاكت اقتصادي بيفتد.
توجه داشته باشيم فشار بسياري از تحريم هاي اقتصادي حتي از جنگ هشت ساله نظامي هم بيشتر بوده اما پيشرفت ها و خدماتي كه همه دولت ها در طول سالهاي پس انقلاب داشته اند عملا نگذاشته تا كشور و مردم آسيب جدي ببيند. البته اين فقط تعريف از دولت نيست، بلكه تعريف از مردم و همه مسئولين است، اگرچه وضعيت موجود ايده آل و مطلوب نهايي نيست، اما اگر با ديده انصاف و عدالت به وضعيت نگاه شود بايد بگوييم كه در سراشيبي هم نيستيم.
اگرچه برخي از اين مشكلات ناشي از بي برنامگي ها و عدم شناخت از بيماري اقتصاد و ناشي از سهل انگاري و برخي نيز ناشي از مشكلات پيش روي وضعيت اقتصاد و بحران هاي پولي و مالي جهاني است، اما بهتر است به جاي وقت گذاشتن بر سر اين همه اختلاف ، وقت و زمان خود را براي حل اختلاف و حل مشكلات اقتصادي و راه درمان آن بگذاريم ،آيا اين بهتر نيست.
آري راه حل مشكلات اقتصادي كشور سياهه نمايي وبزرگ نمايي آنها نيست ، براي حل اين مشكلات نبايد شخصيت يكديگر را مورد سوال و تخريب خود قرار دهيم، يا اينكه نبايد براي به كرسي نشاندن حرف خودمان اجازه انتقاد و اظهار نظرهاي كارشناسي را از ديگران بگيريم، نبايد براي رسيدن به پست و مقام ها همديگر را بكوبيم، اين راه و روش مردم سالاري نيست.
به اعتقاد نگارنده راهكار اصلي براي غلبه بر مشكلات و معضلات اقتصادي كشور، اولا آسيب شناسي دقيق اين مشكلات است، ثانيا اقتصاد كشور نياز به يك بازنگري اساسي در طرح ها ، روشها و عمل هاي ما دارد، و از طرفي نيازمند نظارتي هدفمند و هوشمند بركليه جريان هاي اقتصادي كشور مي باشيم و در يك كلام نيازمند قطع نمودن همه دستهاي مرئي و نامرئي آنهايي هستيم كه به جاي فعاليت صحيح اقتصادي و به جاي توليد و استفاده از كار و سرمايه ايراني به دنبال مشكل آفريني در اقتصاد كشور و ايجاد بي اعتمادي و حس نااميدي در مردم هستند.