شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۰۹۷۲
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۸
داود سالمی
دانشجوی ارشد مدیریت امورشهری

منظور از بومی سازی چیست؟ 
زمانی که علم پزشکی بخواهد در محیطی مورد استفاده قرار گیرد، بومی کردن برای آن این مفهوم را در پی دارد که تخصص‌هایی از این علم آموزش داده شود که با بیماری‌های محیط خود تناسب داشته و بر این اساس پاسخگوی این محیط باشد. بنابراین اگر مهارت‌هایی آموزش داده شود که در محیط هیچ‌گونه کاربردی نداشته باشد ـ درحالی که این تخصص مورد نیاز برای محیط دیگر عنوان بگیرد ـ این علم عنوان بومی به خود نمی‌گیرد.
در واقع بومی شدن خلق محصولات و یا خدماتی است که در بازار جهانی هست اما مناسب با فرهنگ محلی اختصاصی شده است 
اصطلاح بومی شدن، تنها به علم برنمی‌گردد بلکه می‌تواند برای عرصه‌ای هم‌چون صنعت نیز به‌کار رود. چرا که نیاز است هر صنعتی متناسب با شرایط جغرافیایی، امکانات اقتصادی و انسانی آن، در مناطق گوناگون فعال شود.

همچنین در خصوص علوم انسانی ، دلیل ضرورت بومی سازی علوم انسانی را می‌توان این‌گونه بیان داشت که: «موضوع این علوم، سوژه‌ای قابل تعمیم نیست»؛ بلکه موضوعی واحد و متغیر است. چرا که موضوع علوم انسانی به مسایل فرهنگی و انسانی باز می‌گردد که به نوبه‌ی خود با حوزه‌های معرفتی و رفتاری محیط‌های مختلف اجتماعی، در شرایط تاریخی و فرهنگی گوناگون، تفاوت پیدا می‌کند. 
بنابراین، نظریه‌هایی که در یک محیط شکل می‌گیرد و پرورش می‌یابد، ناظر بر محیط خود است و بر این اساس هم به سهولت و به سادگی نیز قابل تعمیم به محیط‌های دیگر نخواهد بود.
اگر نظریه‌ای که ناظر به موضوعی باشد، مستقیم و بدون تصرف، در یک محیط دیگر و نسبت به موضوع دیگری، به‌کار برده شود، شبیه این است که به عنوان مثال؛ پزشکی بدون توجه به نوع بیماری افراد، تنها یک نسخه برای همه تجویز کند. بنابراین نمی‌توان تفسیری که برای یک موضوع خاص می‌شود، را برای مکانیزم دیگر با شرایطی متفاوت هم به‌کار برد. 
در محیط اجتماعی فرهنگی نیز چنین شرایطی حکم ‌فرماست؛ زمانی که در محیطی فرهنگ ویژه و کنش‌های متناسب با آن، وجود دارد و لایه‌های فرهنگی آن نیز متفاوت با دیگر فرهنگ‌ها عمل می‌کند، نمی‌توان حتی رفتارهایی که ظاهری مشابه دارند را یکسان تفسیر نمود. چنان‌که مشکلات موجود در این دو فرهنگ متفاوت را نیز نباید به شکلی همسان دید و راه‌کارهایی مشابه را هم برای آن تجویز نمود.

افرادی که نظریه‌های فرهنگی ناظر بر محیطی دیگر را مستقیم بر محیط خود اعمال می‌کنند و توجهی نیز به تفاوت‌های موضوعی این دو حوزه ندارند، گاه به دلیل این ضعف و بی‌دقتی نسبت به این‌که تئوری‌ها را نباید به‌صورت مطلق به‌کار برد حتی به جای نقد آن نظریه، بر عکس محیط خود را به زیر سؤال می‌برند و بازگو می‌کنند که چرا این نظریه فرهنگی در این محیط جواب‌گو نیست و به دنبال آن، رفتار محیط خود را غیرعلمی می‌دانند!

بنابراین به جای این‌که نحوه‌ی استفاده از نظریه‌ی خود را غیرعلمی بدانند، تاریخ خود و تفاوت‌های آن را با محیط مبدأ متهم می‌کنند و گاه این تفاوت‌ها را به تأخر تاریخی و عقب‌افتادگی محیط امروز بر می‌گردانند.

بومی سازی فرهنگ
سخن از فرهنگ به واقع کاری سهل و ممتنع است . شاید به تعداد دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی برای سؤال " فرهنگ چیست " پاسخ موجود باشد اما جمع میان تمامی آنها عبارتست از : " مجموعه آداب و عادات و رسوم و هنجارهای اخلاقی و دینی و باورهای یک ملت " .
" فرهنگ سازمان است ، نظم درونی فرد است ، شکل دادن به شخصیت خود است ، فرهنگ نیل به آگاهی بالاتریست که به کمک آن شخص به درک ارزش تاریخی خود و عملکرد خود در زندگی و حقوق و وظایفش توفیق می یابد " . 
گسترش و عمق بخشیدن به ظرفیت های فرهنگ ملی - در عرصه جهانی – و مؤلفه های فرهنگ بومی – در عرصه داخلی – باید مدنظر قرار گیرد و تنها از این راه است که مبانی فرهنگ در یک جامعه مستحکم و ماندگار می گردد و به همین خاطر قدرت نفوذ پیدا می کند . وقتی صحبت از گسترش و عمق بخشیدن می کنیم لاجرم نگاهی به متولیان امر در جامعه داریم . 
واقعیت آنست که بدلیل سرعت و سهولت اختلاط فرهنگ ها اکتفا کردن به ماندگاری از طریق انتقال سینه به سینه اجزاء و مؤلفه های فرهنگ بومی چاره کار نبوده محتاج برنامه ریزی و سیاست گزاری و تخصیص منابع برای ترویج شعر و موسیقی و ادبیات و هنرهای نمایشی و آئین های بومی است . 
توجه و اتکاء به فرهنگ ملی و بومی در مقابل فرهنگ جهانی دغدغه همه ملت هاست اما این به معنای راکد ماندن و جمود نیست . باید به نوآوری در بستر سنت دست زد ، یعنی زایش از دل اصالت ها و برای اینکه نسل امروز ضمن حفظ اصالت حرف خود را بزند بایستی فضای مناسب برای او ایجاد نمود .
از آنجایی که مدارای فرهنگی و نفوذ فرهنگ ها در یکدیگر به واسطه پیشرفت علم و تکنولوژی یک واقعیت بوده و علم و فناوری نوین فرهنگ جدید ایجاد می کند، بومی سازی فرهنگ های وارداتی اجتناب ناپذیر است.
بومی سازی، منطبق ساختن با فرهنگ، زبان، آیین و رسوم دیرپای جامعه است؛ جامعه ای که برای به دست آوردن این هدف به شناخت نسل جوان خود از هویت فرهنگی پیشینیان و تاریخ و فرهنگ غنی خویش نیازمند است.
بومی سازی بیش از هر چیز نیازمند تعریف دقیق تر و مشارکت دست اندرکاران و صاحب نظران است لزوم بومی سازی برنامه های فرهنگی و کاربردی شدن آن بیش از پیش برهمگان ضرورت یافته است.

یک استاد دانشگاه هنر معتقد است: بومی سازی اولا هویت ملی ما را مورد تأکید قرار می دهد اینکه هر پژوهشگری را متوجه ابعاد مهمی که در دستاوردهای تاریخی این فرهنگ و ملت وجود داشته به صورت مؤکد مورد تأکید قرار می دهد سپس زمینه تعامل علمی بین فرهنگ خودی و فرهنگ جهانی را فراهم می کند و از نتیجه آن نوعی آمیزش افقها اتفاق می افتد یک نوع خودباوری حاصل می شود که این، راه را برای دستاوردهای بعدی هموار می کند. 

همچنین بومی سازی به قیمت این نباشد که مبادی روشی علم نادیده گرفته شود. "دستاوردهایی که مدرنیته تا این زمان داشته باید در خدمت بومی سازی به کار گرفته شوند."
بومی سازی فرهنگی می گوید، علمی را تولید کنیم که ضمن مساله محور بودن، با شرایط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی ما نیز همخوانی داشته باشد.
نگاهی به فرهنگ و تمدن ما نشان دهنده پیشینه غنی و پر محتوایی است که در صورت احیای آن می توان صدمات و آسیبهای وارد آمده را جبران نمود.
نگاه به چنین گذشته ای حس اعتماد به نفس و خودباوری مان را افزایش می دهد و زمینه تولید علم را بیش از پیش فراهم می آورد و از دیگر سوی دلایل بومی کردن مقوله فرهنگ را بیش از پیش برای ما روشن و آشکار می سازد. 

هویت فرهنگی

هویت همواره یک مفهوم ارتباطی بوده است. به این معنا که ما به وسیله تشابه ها وتفاوت هایی که با دیگران داریم شناخته می شویم هویت به ریشه های زندگی ، روش ها ، و منش هایی که با آن زندگی می کنیم ، گره خورده است .
منظور از روش های زندگی اموری است که "خصیصه های خاص زندگی ما " را منعکس می کند . اموری مثل بنا ها، نظام شهری، هنر، آداب ورسوم اجتماعی، مذهب، نوع لباس پوشیدن، نحوه غذاخوردن، چگونگی گذران اوقات فراغت و خلق وخو های به روابط اجتماعی ، نمونه هایی است که هویت یک جامعه را از جامعه دیگر ویا حتی هویت یک فرد را از فرد دیگر متمایز می کند .
" بنابراین با باز سازی هویت در عناصری که نماد هویت یک فرد یا یک اجتماع است می توانیم بگوییم بازگشت به خویشتن انجام داده ایم . مانند ساختن بنایی جدید و با تجهیزات امروزی اما با الگو برداری از معماری سنتی ایرانی و یا استفاده از پارچه خارجی برای لباسی به سبک محلی و ... 
ضرورت بومی سازی برنامه های فرهنگی 

مقوله فرهنگ و بومی سازی را بطور مجمل مطرح کردیم ولی خاستگاه کلام این است که بومی سازی برنامه های فرهنگی بایستی دغدغه متولیان امر فرهنگ قرار گیرد و پرداختن به این امر مهم را قبل از انجام هرگونه فعالیت های فرهنگی در نظر بگیرند .

بسیار دیده شده است که برخی متولیان فرهنگ، تنها به برنامه های ابلاغی دیکته شده می پردازند و با انجام آنها بخیال واهی خود به اهداف و مقاصد خود رسیده اند و غافل از تاثیرگذاری حداقلی برنامه ها هستند وگاهی هم با دلسوزی و متحمل شدن سختی ها، موجبات اتلاف منابع و هزینه ها خواهند شد.

در حقیقت با احیاء آداب و رسوم پسندیده بومی و گسترش آن با اتکا به پیشینه تاریخی غنی خود می توان پدافندی در مقابل هجمه فرهنگ های ناپسند وارداتی ایجاد کرد که متاسفانه بدلیل غفلت از این امر اساسی و راهبردی ، اکنون شاهد انواع فرهنگ های ناپسند وارداتی هستیم که سنخیتی با آداب و رسوم بافت جامعه ما ندارند و گاها با استمرار در طول زمان و با اشکال ظاهری زیبا ،بجای آداب و رسوم اصیل در جامعه ما قرار گرفته اند و جامعه را روز به روز از اصالت خود دور کرده اند بطوری که بجای اینکه بافت اجتماعی با فرهنگ ناپسند وارداتی احساس بیگانگی کند با اصالت و هویت خود احساس بیگانگی فرهنگی میکند و در حقیقت دچار خود باختگی فرهنگی می شود و این موضوع در نسل امروزی بخوبی نمایان است و متاسفانه برآیند این موضوع در نسل های بعدی فاجعه بار خواهد بود.

البته در این میان پرداختن به مقوله تعاملات فرهنگی با حفظ هویت و اصالت خود یک اصل اساسی محسوب میشود . 

نکات قابل توجه در بومی سازی برنامه های فرهنگی 
- با بومی سازی برنامه های فرهنگی ضریب نفوذ و تاثیرگذاری در جامعه مخاطب بیشتر خواهد داشت. 
- مانوس شدن و ایجاد فضایی واقعی مبتنی بر شکل جامعه مخاطب. 
- بومی سازی فرهنگ بایستی طبق مقتضیات محیط و فضای حاکم بر جامعه مخاطب و بافت منطقه مورد نظر باشد 
- بومی سازی نیاز به آشنایی و تسلط کامل بر آداب و رسوم محلی آن منطقه می باشد و در این صورت ضرورت دارد که دست اندرکاران فرهنگی از افراد بومی همان منطقه باشند در غیر اینصورت آن برنامه ممکن است حالت تصنعی و نمایشی پیدا کند که مطلوب جامعه مخاطب نخواهد بود 
- بایستی به تفاوت های فرهنگی منطقه ای نگاه کارشناسی داشته باشند گاهی در یک محدوده جغرافیایی ممکن است خرده فرهنگ های متنوع و متفاوتی وجود داشته باشد.
- با وجود فرهنگ های مختلف ،نگاه به اشتراکات فرهنگی و پرداختن به آنها میتواند به تقویت روحیه همبستگی و وحدت ملی کمک کند.
- در بسیاری از فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها از آداب و رسوم پسندیده بایستی در جهت رسیدن به اهداف فرهنگی استفاده کرد و پرداختن به آداب و رسوم ، تبیین صحیح و نشر آن در این راستا بسیار موثر است.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار