زندگی می گذشت! به تُرشی تمبرهای هندی! دردها و کمبودها در دلمان فرو می رفت و می خراشاند مثل خارهای صـُبور! خاک بود!

"> آنجا آبادان بود ...
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۸۶۱
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۰

زندگی می گذشت! به تُرشی تمبرهای هندی! دردها و کمبودها در دلمان فرو می رفت و می خراشاند مثل خارهای صـُبور! خاک بود!

 

شوشان : زندگی می گذشت! به تُرشی تمبرهای هندی! دردها و کمبودها در دلمان فرو می رفت و می خراشاند مثل خارهای صـُبور! خاک بود! نفس نمی شد کشید مثل خوردن خارک های نرسیده چهره ها سبزه بود! تیره مثل نخل های سوخته! ...هوا گرم بود... شرجی! مثل دیگ های آش فروشی حکیم سر بمبوها همیشه صف بود! مثل پیتزا فروشی دلفین عمر می سوخت و آتش می گرفت! مثل سینما رکس موقع گوزن ها! آدم ها همیشه در تکان کار و بدبختی بودند! بدن ها بوی بد عرق می داد! مثل زمین گیسی ها ولی همه این ها را که کنار هم بگذاری! می شود آبادان ... می شود لذتی عمیق ... به وسعت یک ظهر جمعه، یک صـٌبور با حشو! تنور توی حیاط و یک نـَنـِه ... آبادان فلسفه عمیقی دارد! که به آدم ثابت می کند در بدترین شرایط هم می توان خوشبخت بود! آنجا هنوز آبادان است! یادش بخیر ...

کوروش ضیغمی

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار