آليس: "لطفا به من بگو از كدام راه بايد بروم؟"
گربه: "بستگي به اين دارد كه كجا ميخواهي بروي؟"
آليس: "خيلي برايم مهم نيست كجا بروم."
گربه: "پس مهم نيست از كدام راه بروي
از این بخش کتاب کودکانه "آلیس در سرزمین عجایب" نوشته لوئیس کارول می توان استراتژی آموزش و پرورش را شناخت و متولیان امر مسیر را بدرستی علامت گذاری نموده و برای مخاطبین تبیین نمایند.عملکرد دستگاه آموزش و پرورش درتعیین و نصب علائم این مسیرمورد ارزیابی قرار می گیرند ، نصب علائم باید موجب اعتمادو اطمینان رهروان شودتا به نوعی امنیت روانی آنان تامین گردد، عدم پاسخگویی به دغدغه های اجتماعی از سوی نهاد تعلیم و تربیت همانندبی توجهی به علائم زمینه بروز چالشهای اجتماعی را فراهم می کند و از درون چالشها بی اعتمادی ظهور خواهدکرد.
نسل مدیران فردا و همراهی با تحولات ،خروجی این سیستم خواهدبود پس برخورداری سیستم از ساختاری کارآمد ضروری می نماید. اهتمام همراه با اعتقادهمه صاحب نظران و کارشناسان این عرصه آموزش و پرورشی مبتنی بر تفکر است یعنی مخاطبین باید بتوانند پیوسته در مورد پدیده های هستی بیندیشند تا درهای حکمت و حقیقت هستی برآنها گشوده شود لازمه تحقق این امر برخورداری سیستم از مدیریت متفکر است ، مدیریتی که در خصوص تحولات می اندیشد و نسبت به تغییرات و پیشرفتهای علمی آپدیت است و باشناخت موانع ، راهکارها را می یابد و باذهن آگاهی( mindfulness) می تواند از مراحل دشوار عبور نماید.
او بایداطلاعات جامع از نیازهای فکری مخاطبین راجمع آوری و آنها را دسته بندی نماید و متناسب با این نیازها ،امکانات و تجهیزات لازم فراهم کند و در این تناسب با لحاظ نمودن دسته بندی به کیفیت بخشی آموزشی و نیروی انسانی توجه عمیق کند و توانایی مسیریابی داشته باشد!وقتی از توجه عمیق در تناسب سازی سخن به میان می آوریم باید ضرورتها راشناخت و با اولویت بندی ضرورتها ،مسیر را جهت آموزش و پرورش خلاق و تربیت نسل متفکرهموار ساخت.
معلم( teacher)،محصل (student)و مدرسه (school)مثلث شکل دهنده ساختار و سازمان آموزش و پرورش رسمی هستند و با آگاهی از ظرفیت های موجود در هرکدام از اضلاع سه گانه به نیازهای اساسی آنان دست می یابیم و با آنالیز مبتنی بر اصول و طبقه بندی نیازهای انسانی در این عرصه ، باالتفات به عنصر زمان و تقسیم بندی برنامه ها به کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت می توان کارآیی سیستم را ارتقاداد تا منتج به نتیجه مطلوب گردد ! حلقه مفقوده در درون دستگاه آموزش و پرورش عدم وقوف از اولویت های ضروری و نیازهای اضلاع سه گانه سیستم است که این عدم شناخت در تنظیم و تکراربرنامه هایی هزینه زا و عدم بازدهی مطلوب و استقبال مخاطبان و آزمون و خطاهای مکرر خود را نشان می دهد.
اگر تاریخ آموزش و پرورش رسمی مورد بررسی قرارگیرد متوجه رواج تغییرو تعدد طرحها همراه با تراکم بخشنامه های اداری می شویم که هیچگونه دستاورد روشنی نداشته اند !اساس این پدیده ،نبودن طراحان و تدوین کنندگان طرحها از درون جامعه معلمان است ، آفت دیگری که در این راستا می توان به آن اشاره کرد تمرکز گرایی در تصمیم گیری و تصمیم سازیهاست و قاعده مثلث تعلیم و تربیت یعنی مدرسه در این تصمیمات هیچگونه نقشی ندارد و مانند ابزار مکانیکی مجری تصمیمات مرکز نشینان است که به دلیل عدم توجه به تفاوتهای اقلیمی و فرهنگی مشکلاتی را در این عرصه بوجود می آورد . در صورتی که می توان با تفویض اختیار به استانها و توجه به مدرسه محوری بخشی از مشکلات را مرتفع نمود .
علاوه بر تمرکز گرایی می توان انتقاد ناپذیری طراحان و دگم بودن و اصرار بر صحت طرحهای متعدد را از دیگر آفات نظام آموزشی دانست که هزینه های بسیاری را به بدنه سیستم وارد نموده و حوصله مجریان راسربرده اند که به این آفات می توان ضعف مدیریت در روابط انسانی را نیز افزود ! یقینا" چنین ساختاری در ارائه محصولی به نام انسان که بتواند با تفکر(Thought) وخلاقیت( creativity) فرداسازشود عاجز است می توان گفت که نهادهای غیر رسمی مانند مساجد ،هیئتها وخانواده .. بعنوان مکمل آموزش و پرورش رسمی مشارکت جدی داشته اند و توانسته اند بانیاز سنجی خلاهای فکری و فرهنگی درون سیستم را مرتفع سازند البته آموزش و پرورش آینه تمام نمای جامعه است باید با نصب علامات و تابلوها برای تعیین مسیر و شناخت اضلاع سه گانه نظام تعلیم و تربیت با ظرافت هنرمندانه ضمن توانمند سازی دانش آموزان ، خانواده ها را نیز همراه سازد و فضای رسانه ای رابرای پشتیبان سازی وتعمیم آموزش خانواده تقویت کند.
اگر به تربیت محصل متفکر، تقویت معلم پژوهنده و ایجاد مدرسه هوشمند(smart school) بیندیشیم نوید پویایی جامعه راخواهیم داد ،برای مدرسه هوشمند ، مشارکت جدی نهادها و سازمانها و کمکهای دولت در تامین تجهیزات و امکانات فناوری ،برای معلم پژوهنده تقویت آموزشهای ضمن خدمت ،ایجاد شرایط مناسب برای فرصتهای مطالعاتی ،توجه به روابط انسانی و تکریم شخصیت آنان و برای محصل متفکر ،همراهی و همدلی ، شناخت نیازها و تفاوتهای فردی ، ساماندهی اوقات فراغت( Listtre) ،ارائه برنامه درسی مناسب با ظرفیت ذهنی لازم است تا با مدیریت توانمند و تحول گرا بتواند در هماهنگ سازی همه اجزا موفق عمل نماید و مشارکت مردمی را فراهم آورد و با حضور مردم ایده ها را عملیاتی نماید .
امروزه توسعه مبتنی بر دانایی است و دانایی مولود مدیریت آموزشی(Educational Administration) و طراحی مناسب آموزشی (Instructional design) است . باید جدی تر نگریست ، به واقعیات تربیتی جامعه توجه نمود و به ثبات برنامه های اجرایی اندیشید.همین امروز که فردا دیر است! آموزش و پرورش را جدی بگیرید.