امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
تقریباً نزدیک به بیست سال پیش سریال سانسور شده سالهای دور از خانه، معروف به اوشین، از تلویزیون پخش میشد. در آن زمان به دلیل کمبود تولیدات تلویزیونی و شبکههای محدود دوگانه این سریال طولانی (هشتاد تا نود قسمتی) در بین مردم جا افتاد بهگونهای که هنرپیشه اصلی و یا همان قهرمان مجموعه ( اوشین ) بهعنوان یک شخصیت کامل زننمونه بین عوام محبوب و دوستداشتنی شده بود.
اوشین در جامعه ، نمونهای بود از یک زن رنجدیده و فداکار که مشکلات و سختیهای زندگی را با صبر و بردباری به امید آینده روشن پشت سر ميگذاشت. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشد، در کمتر زمانی در سطح جامعه نشانهها و نمادهای متعددی از نفوذ این شخصیت پدید آمد ؛ لوازم التحریر دانشآموزان، لوازم خانگی، برچسب روی پوشاک، سر درمغازهها و...
اوشین در همان هشتاد و دو قسمت تاثیر خود را بر جامعه مسلمان و انقلابی ایران گذاشت تا آنجا که میتوان گفت او جزئی از فرهنگ عامیانه مردم شد که هنوز هم میتوان رد پای آن را در نسل گذشته مشاهده کرد، آن روزها کار به جایی رسید که دختر خانم جوانی در پاسخ به سؤال خبرنگاری الگوی خود بهعنوان یک زن را " اوشین" معرفی کرد. البته باید گفت بعدها شخصیت آرمانی و ایدهآل این کاراکتر هم به واسطه توجه مردم به فیلم سانسورنشده غیراخلاقی آن فروریخت... خوشبختانه طی این چند سال با گسترش و توسعه تولیدات بومی و داخلی و افزایش شبکههای تلویزیونی مردم به حدّی اشباع شدهاند که محصور و منسوخ یک برنامه خاص نشوند.
اما با همه این اوصاف، قدرت و جاذبه تصویر بر سلایق و علایق مخاطب غالب است و دست اندرکاران این عرصه به لطایفالحیلی به دنبال جذب مخاطب بیشتری هستند.
در آن زمان و پس از اینکه کاراکتر سریال خارجی - بدون مدیریت فرهنگی مناسب الگو و مرجع زنان شده بود مسئولان و متصدیان صدا و سیما بر آن شدند تا با توسعه تولیدات داخلی و فرهنگسازی اصولی این انحراف فکری را از جامعه بزدایند و به آنها نشان دهند که اگر اوشین فقط یک بازیگر است ما صدها و بلکه هزاران زن نمونه واقعی در جامعه خود داریم که شجاعانه و با حفظ عفت و پاکدامنی در برابر مشکلات و مصائب زندگی چون کوه ایستادهاند؛ زنانی كه از هر کدامشان میتوان مجموعههای آموزنده و عبرتانگيز تهیه کرد و به نسل تشنه و جویای الگوی امروز ارائه نمود.
دو سال پیش پس از سالهای نه چندان دور از آن تجارب تلخ، گویی سیمای ملی در تسلسلی گرفتار همان رویة قبل شد.. هنرپیشه زنی در سریال کرهای "جواهری در قصر"موسوم به یانگوم خوراک اغلب روزنامهها و جراید زرد شد و به دنبال تبلیغات کاذب تلویزیونی بازار داغی پیدا کرد. یانگوم روی لوازمالتحریر دانشآموزان، ظرف و ظروف خانگی، پوشاک و البسه، کیف، و حتی مدل کفش نشست.
او نیز با فروشی خوب به عنوان مد روز به بازار آمده.... گویی ماجرای گذشته از یاد متصدیان فرهنگی رفته است و متأسفانه از همه دردناک تر اینکه رسانه ملی و فرهنگ ساز نیز به این اسطورهسازی کاذب دامن زد و با صرف هزینه گزافی با او به مصاحبه نشست و از چند هفته قبل مکررا اعلام کرد که بعد از اتمام سریال مصاحبه جذاب با یانگوم و عوامل پشت صحنه پخش خواهد شد ! یا درخبرها میشنویم که کارتون "جواهری در قصر" خریداری شده و در حال دوبله آن هستند و قرار است روی آنتن برده شود. آیا لازم است که ذهن کوکان را نیز با این الگوی دستساز خیالی شستوشو دهیم و اوشینی دیگر بعد از بیست سال برایشان بپرورانیم؟
در حقیقت اینجاست که هر دلسوخته ی فرهنگی متوجه نگرانی و تشویش خاطر رهبر فرزانه انقلاب در عرصه فرهنگ میشود که عوامگرایی و قشریگری تا کجا باید پیش برود که خود رسانهملی به بزرگنمایی یک هنرپیشه خارجی بپردازد؟
بهنظرمیرسد دستاندرکاران کشور کره جنوبی با یک مهندسی فرهنگی برای اینکه جزیره حاشیهای و منزوی خود را در عصر جهانیسازی فرهنگ معرفی کنند هنرمندانه از طریق امواج تلویزیونی وارد عمل شدند تا به واسطه آن به انتفاعی برسند، اما این نوع پرداخت شخصیت تنها برای مردم کره و کشورهای حوالی آن مناسب است نه برای مردم ما که اسطورههای آنها را در بوق و کرنا کنیم و با وجود هنرمندان برجسته مسلمان ایرانی یک بازیگرخارجی را در نظر مخاطبان بزرگ سازیم.
در واقع باید این مجموعه هم مثل سایرمجموعههای وارداتی دیگر باشد نه اینکه چون در سایرکشورها از او بت ساختهاند ما نیز پیروی نماییم و خانمی را که تصاویر نامناسب و مستهجن او در سایتهای مختلف پخش شده برای کودکان و نوجوانان، بزرگ و اسطوره کنیم . غفلت رسانه ملی و پخش سریال هایی همچون اوشین و یانگوم زمینه را برای دیدن چنین مجموعه هایی در خانواده ها دو چندان کرده و به همین دلیل است که در نبود سریال ها و مجموعه های مناسب سیمای ملی ، سریال های شبکه های ماهواره ای همچون فارسی وان و جم مورد توجه خانواده ها قرار می گیرد و شخصیت هایی همچون ویکتوریا و یا خرم سلطان ملکه ذهن مخاطبان می شود. این تاثیر پذیری به گونه ای است که حتی جواهرات و لباس خرم سلطان در سریال حریم سلطان مورد تقلید قرار می گیرد و جواهرات عثمانی در جامعه مد می شود !
ما در زمانه ای زندگی میکنیم که در آن هر شب در خانهها قتل واقع میشود، عروسی برپاست، آینده و گذشته به تصویر کشیده میشوند... و میلیونها تن شاهد اتفاقاتی هستند که بشر در طول تاریخ چند هزارساله خود شاهد آن بوده و نبوده است. شاید این همان تعبیر دهکده جهانی مک لوهان باشد. پیامهایی که به همراه تصاویر رنگارنگ آهسته و پیوسته میآیند، از فرط تکرار و تبلیغ ملکه ذهن شده و کمکم باورمان میشوند، گویی جزئی از فرهنگ دیرین ما بودهاند.
به همین دلیل است که دست اندرکاران فرهنگی و بهخصوص مسئولان رسانه ملی میبایست با ظرافت و تیزبینی بیشتری نسبت به ارائه محصولات فرهنگی عمل کنند، زیرا عناصر زیربناييِ فرهنگ بر تمام عناصر جامعه تأثیرگذار هستند و هر گونه اهمال و بیتوجهی در این عرصه لطمات و صدمات جبرانناپذیری را به بدنه و كالبد جامعه وارد خواهد آورد. از همین روست که رهبر معظم انقلاب بارها فرمودهاند: دغدغه من نسبت به مسائل فرهنگی مثل کسی است که در نیمههای شب از شدت نگرانی و تشویش از خواب میپرد.
تلویزیون از جمله وسایل فرهنگسازی است که تقریباً در دسترس اکثر مردم در هرگوشهای قرار دارد؛ بهگونهای که میتوان گفت هر کجا برق هست تلویزیون هم حضور دارد. در این خصوص ژان کارنو، جامعهشناس ارتباطات، از آن تعبیر حضور همهجایی در آن واحد میکند. این نفوذ گسترده را میتوان در ریشههای گذشته جوامع یافت؛ برای مثال در کشورخود ما در سالهایی نه چندان دور قصههای شاهنامه، حسینکرد شبستری و امثالهم اوقات فراغت خانوادهها را پرمیکرد و امروز تلویزیون در نقش راوی، رسالت اشاعة فرهنگ شفاهی را در کنار ابزار بصری بردوش میکشد.
این یک حقیقت است که تلویزیون صدرنشین، بر جایگاهی تکیه زده که روزگاری بزرگان خانواده نشسته بودند. لذا برعهده مسئولان رسانه ملی است که برای استفاده مناسب از این پتانسیل و ظرفیت بالا در امر تولید محصولات فرهنگی به مخاطبان با استراتژی و مدیریت جامعی عمل کنند و مانع از گرایش مردم به شبکه های ماهواره ای شوند.
نشریه راوی خوزستان / دکتر مهران احمـدی / استاد دانشگاه آزاد خوزستان
دغدغه همه مردم را مطرح کردید.واقعا صدا وسیما در این سالها بخاطر مدیران غیر مرتبط و ضعیف عملکرد خوبی نداشته است.