آيين رونمايي از كتاب “راوي” با حضور تعدادي از مديران استان و علاقمندان به امور فرهنگي در سالن اجتماعات گيت بوستان برگزار شد.
آيين رونمايي از كتاب "راوي” با حضور تعدادي از مديران استان و علاقمندان به امور فرهنگي در سالن اجتماعات گيت بوستان برگزار شد.
در این مراسم ، لفته منصوری ، گفت: در برابر تاریخ مکتوب، تاریخ روایی و تاریخ شفاهی داریم. تاریخ روایی مانند افسانههایی که سینهبهسینه نقل میشود، شاهنامهخوانی یا نقالی و از همه مهمتر احادیثی که با کلمه «قال» آغازشده است، مبین روایی بودن تاریخ ماست؛ اما تاریخ شفاهی مبتنی بر مصاحبه رودررو با تاریخ سازان؛ مصاحبهی پژوهشگر تاریخ با نقشآفرین در مورد تجربیات خاصی که دارد؛ بنابراین کار محمد مالی در کتاب راوی را در زمرهی تاریخ شفاهی میشناسیم.
وی افزود: کتاب 163 صفحهای راوی دارای 9 فصل نوشتاری با 5 عکس ضمیمه است. فصول کتاب بر اساس محتوای مصاحبه هر فصل نامگذاری شده است. ترتیب فصول بر اساس توالی زمانی شکل نگرفته و فصلهای کتاب از وحدت مؤلف برخوردار است.
لفته منصوری در ادامه بیان داشت: کتاب دارای لحن محترمانه، ضربآهنگ، متن پرمایه، بیان روان، نثر سالم، جملات سلیس، شفافیت زبان و پرداخت جذاب و خواندنی است. طرح روی جلد کتاب توسط آقای رسول حق جو طراحیشده که گویای موضوع، محتوا و حالات روحی راوی و بیانگر کلیت محتوای اثر است.
وی افزود: قطع کتاب وزیری کوچک است و اندازه قلم و فاصلهی سطرها مناسب نیست. خوشبختانه در این اثر اشتباههای نوشتاری و چاپی دیده نمیشود. همچنین صحافی از وضعیت نسبتاً خوبی برخوردار است. ضمیر اولشخص «من» همچون سیمانی، در لابهلای مصالح خاطرات، وحدت و هماهنگی اثر را استحکام بخشیده است.
لفته منصوری در ادامه با بیان اینکه دنیا در حال عبور از «خاطره» به سمت «تاریخ شفاهی» است ، گفت: این در حالی است که در کشور ما ژانر خاطره از پرطرفدارترین گونههای ادبی است. این نگرانی وجود دارد که هر چه این رویکرد فربهتر شود ما به سندرم «تاریخ زمان حال نویسی» یا «بازسازی خاطرات» مبتلا شویم. درست است که خمیرمایهی خاطره نگاری و تاریخ شفاهی «خاطره» است؛ اما همانگونه که یکی از امتیازات کتاب راوی این است که مصاحبهکننده دست به گزینش خاطره میزند.
وی در ادامه اظهار داشت: از دیگر امتیازات کتاب راوی «روایت محاورهای» به دلیل ارتباط مصاحبهکننده و مصاحبهشونده و نیز بیان داستانی کار است. همچنین با یک مصاحبه خلاق و فعال در این کتاب روبرو هستیم. دو برجستگی مهم دیگر در کار محمد مالی دیده میشود یکی تلاش کرده واقعهی معینی را از طریق جزئیات پیرامون آن ردیابی کند و دوم دنبال عناصر تفسیری برای وقایع گذشته بوده است، در حقیقت بستر را برای نظریهپردازی مهیا کرده است. در تاریخ شفاهی خاطرات باید از کارکرد فردی و حدیث نفسی خارجشده و به کارکرد اجتماعی تبدیل شود، اوج موفقیت محمد مالی در فصل چهارم کتاب «مکتب جنوب» خود را نشان میدهد که به تعمیق دید اجتماعی و ساختوساز آینده با مصالح گذشته اقدام میکند.
لفته منصوری گفت: راوی در ذیل مکتب جنوب در استان خوزستان بزرگشده و پخته گردیده است. بیانش، قلمش، سکوتش، مسئولیتپذیریاش، قدرت تحلیلش و ... در این کارگاه بزرگ انسانسازی تکوین یافته است. ایستادن در نقطهی «انصاف» آنجا که هم قدرتمداران را آنقدر نقد کنی که تحملت نکنند و درعینحال از عملکرد شایسته مسئولان چنان تقدیر کنی که برندشان شود، جایی است که حاج سردار ایستاده است؛ و این صرفاً هنر قلمش نیست؛ بلکه راستی، درستی، ایمان و مردمداری است که با تاروپود کلمات او بر صفحهی کاغذ آمیختهشده است. به نظر من حاج سردار در قامت یک حزب تمام، آن ساختار مدرنی که جامعهی ما از آن محروم است؛ در «عمل اجتماعی» ظهور و بروز یافته است. من از پدیدهی «خودمداری ایرانی» حرف نمیزنم. من از انسان خودساخته و صیقل یافتهای میگویم که آنقدر بزرگشده که میتوان گفت تبلور غم و شادی مردم است، بلکه او خودِ مردم است.
وی با بیان اینکه زمان تقویمی مصاحبه روشن نیست ، گفت: جا داشت که پانویس و نمایهی اعلام با توجه به نام بردن از اشخاص مختلف در کتاب درج شود. علاوه بر این ایکاش زمان و مکان اجتماعی و نه صرفاً تقویمی و آدرسی مدنظر مصاحبه قرار میگرفت.
لفته منصوری در پایان گفت: ما دو نوع مواجهه با گذشته میتوانیم داشته باشیم یکوقت گذشته را مرجع خود بدانیم. در این نحوهی نگرش گذشته چونان امر قدسی مطرح است که معاصران بهعنوان پاسبانان تاریخ موظف به نگهبانی از آن امر قدسی و وفاداری بداناند؛ و دیگر اینکه گذشته بهعنوان منبعی که بازخوانی میشود موردتوجه قرار میگیرد. در اینجا گذشته بازتولید نمیشود، بلکه بازآفرینی میشود. گذشته تقلید نمیشود، بلکه تفسیر میگردد. حاج محمدکاظم حاج سردار یکی از منابع ما در رسانه است و از این منظر باید به او نگاه کنیم.