امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
نقد، خوب و بد چيزي را گفتن و راه کمال و خوب را نشان دادن است. بنابراين هم رفتارهاي فردي و هم کردارهاي اجتماعي جهت حصول کمال، به «نقد» درست، بي شائبه و نيالوده به اغراض شخصي و گروهي، نياز دارد. اين کيش شخصيت و حديث نفس و مطلق ذهني ماست که به «نقد» وقعي نمي گذارد. چرا؟ چون به زعم ما طرح ها و برنامه ها جدا و منفک از ما نيستند. به همين علت وقتي که انتقادي ميشود به ما برمي خورد يا اصلا توجهي نداريم و منتقد را مزاحم و مضر به حال خود و جامعه ميپنداريم! در حالي که چنين نيست. نقد شخصيت ما را نگفته اند؛ نقد بر طرحها و برنامههاست تا بر محور منطق، علم و اصول باشد.
جامعه پيشرفته و انسانهاي سليمالنفس، هم طالب نقدند و هم تحمل آن را دارند. جامعهاي که نقد در آن بيمارگونه و آشفته است و نامتحمل و مرغش هميشه يک پا دارد پاسخ نقدش با دشنام، بدنامي، تهديد و با عدم توازن روحي، همراه ميشود و آن که برنامههايش و عملکردش مورد نقد قرار ميگيرد در پي حذف و تلافي است! در فضاي آزادي و حکومت قانون، بازخورد اعمال و برنامهها، در رسانههاي گروهي، شفاف و صريح، منعکس ميگردد و همه امور، سيري منطقي و طبيعي دارد. عقل حکم ميکند که به قلمهاي خبره و رسانههاي گروهي که رکن چهارم دموکراسي به شمار ميآيند حق اظهارنظر و نقد منصفانه بدهيم. البته ميپذيريم که نقد و عيب جويي، دو مقوله جدا از هم اند و عيب جو، خودخواه روان پريشي است که وجودش آزار جامعه را سبب ميشود.
نیز قبول داريم که منتقد بايد از فضاي مخدوش، پرشبهه و تعصبات گروهي و عقيدتي به دور باشد تا داورياش منصفانه و در چارچوب وجدان اخلاقي صورت گيرد. بر این باوریم در ديار ما، چنانچه به نقد و نظر حکيمانه و کارشناسانه و هشدارهاي درست توجه شود، بسياري از کاستيها، آشفتگيها و نابسامانيها برطرف مي شود و امور جاري و برنامه هاي آينده نيز، سر و سامان خواهد يافت و سيماي جامعه اي مطلوب و افتخارآميز را خواهيم ديد، جامعهاي که ميتواند مطلوب و سرمشق ديگر ملتها و ديگر مکتبها نيز باشد.